امیر خسرو دهلوی (گزیده از مطلع الانوار)/گلخنی کرد به شاهی نگاه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (گزیده از مطلع الانوار) (گلخنی کرد به شاهی نگاه) از امیر خسرو دهلوی |
' |
گلخنی کرد به شاهی نگاه | رفت دلش در خم گیسوی شاه | |
شه چو به گرما به رسیدی فراز | سوخته برویش برابر نماز | |
در رخ شه دیدی و بگریستی | گاه به مردی و گهی زیستی | |
شاه در و دید و دریافتی | در دل از آن سوز اثر یافتی | |
کردی از آن گریهی دزدیده جوش | خندهی دزدیده نهفتی بنوش | |
روزی از آن غم که غانش گرفت | جذبهی عاشق رگ جانش گرفت | |
رخش ز گرما به دگر سوی تافت | گرم سوی گلخنی خود شتافت | |
گلخنی سوخته کان سوی دید | تاب نیاورد چو آن روی دید | |
او شده زان سوی به نظاره غرق | سوی دگر شعله گرفتش چو برق | |
سوخت ز تن نیمی و برخاست دود | او به تماشا ز خود آگه نبود | |
سوختنش دید چو معشوق خام | تا به دود سوخته بود او تمام | |
ای که بمیری ز تف یک شرار | لاف چو خسرو مزن از عشق یار |