امیر خسرو دهلوی (گزیده از خسرو و شیرین)/چو در ار من رسید از جنبش تیز
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (گزیده از خسرو و شیرین) (چو در ار من رسید از جنبش تیز) از امیر خسرو دهلوی |
' |
چو در ار من رسید از جنبش تیز | زره داران شیرین کرد پرهیز | |
حکایت کرد کز بیداری بخت | چو شب در خواب رفتم بر سر تخت | |
چنان دیدم به خواب اندر که گوئی | درامد گل رخی باصد نکوئی | |
دو ساغر در دو دستش صاف و نایاب | یکی پر شیر و دیگر پر ز جلاب | |
سپردان ساغر جلاب پر جوش | به من کاین نوشکن کردم سبک نوش | |
جوانی بود دیگر هم نشینش | سپرد آن ساغر دیگر به دستش | |
جوان چو نشد به ساغر چاشنی گیر | بیفتاد و شکست و و ریخت زان شیر | |
کنون این خواب را تعبیر چبود | بخواب اندر جلاب و شیر چبود | |
بزرگ امید گفتش کز همه باب | چو تو بیدار نتوان دید در خواب | |
تو خوددانی که به زین خواب نبود | به لذت شیر چون جلاب نبود | |
چو آن جلاب شیرین کردی اشام | ز شیرین عاقبت شیرین کنی کام | |
وزان شیری که ماند آن مرد ناشاد | به جوی شیر ماند تشنه فرهاد | |
ور افتاد آن جوان را ساغر از چنگ | درافتد کوهکن را تیشه بر سنگ | |
ملک گفت آری اندر خواب تأثیر | همان پیدا شود کاید به تعبیر |