امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/دل ز تو بیغم نتوانیم کرد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (دل ز تو بیغم نتوانیم کرد) از امیر خسرو دهلوی |
' |
دل ز تو بیغم نتوانیم کرد | درد ترا کم نتوانیم کرد | |
باد بویش به بوستان آورد | غنچه از شوق پیرهن بدرید | |
چون لبت را به گاز پاره کنم | لب نباشد نبات پاره بود | |
خضر پیش لبت به آب حیات | لب چه باشد که دست هم نزند | |
بیا ای جهان بر سر من بگرد | که این شربتی زیر آن پای بود | |
خطت کز لبانت برآورد سر | برآورد از جان عشاق دود | |
به بازی مزن تیغ بر جان من | که کس تیغ بردوستان ناز خود | |
سر زلف کاید همی برلبش | نمک سوی هندوستان میبرد | |
بهانه می طلبند اهل دل که جان بدهند | بپوش روی و گرنه در انجمن مگذر | |
همه بر دیگران قسمت مکن غم | ازان چیزی برای من نگهدار | |
صبوری با غمش می گفت در دل | که من رفتم تو جای من نگهدار | |
گر درد سریت هست از عشق | بارد بساز و ترک سر گیر |