امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/آنکه از جان دو ستر میدارمش

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (آنکه از جان دو ستر میدارمش)
از امیر خسرو دهلوی
'


آنکه از جان دو ستر میدارمش گر مرا بگذاشت من نگذارمش
آنکه در خون دل من تشنه است من دو چشم خویش می پندارمش
گر چه هست او یار من من یار او من کجا یارم که گویم یارمش
هیچ رحمی نیست بر بیمار خوش آن طبیبی را که من بیمار مش
با دل خود گفتم او را چیستی ؟ گفت خسرو او گل و من خارمش