امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/آنجاست دل من و هم آنجاست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (آنجاست دل من و هم آنجاست) از امیر خسرو دهلوی |
' |
آنجاست دل من و هم آنجاست | کان کج کله بلند بالا ست | |
خوابش دیدیم دوش و مستیم | کان خواب هنوز در سرماست | |
آهسته رو ای صبا بدان بام | کان مست شبانهی من آنجاست | |
از دوزخ اگر نشان بپرسند | من گویم : خوابگاه تنهاست | |
ای ابر گه گاهی بگو آن چشمهی خورشید را | در قعر دریا خشک شد از تشنگی نیلوفرت | |
هست صحرا چون کف دست و بر او لاله چو جام | خوش کف دستی که چندین جام صهبا برگرفت | |
مشکلست آزاد بودن دل که با دلبر نشست | مردنست از تن جدایی دل که با جان خو گرفت | |
عقل بیرون شد زمن پرسیدمش کاین چیست ؟ گفت : | ما که هشیاریم ! با دیوانه نتوان خو گرفت | |
من به نقد امروز با وصل بتانم در بهشت | زاهد بیچاره در دل وعده فردا گرفت | |
بیش رفتارت بیاید راه کبکم در نظر | گر رونده هست لیکن همچو تو آینده نیست | |
چون بلایی نیست چشمت را به کشتن باز کن | هر که در عهدت به مرگ خویش میرد زنده نیست |