امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/آتش اندر آب هرگز دیده‌ای

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (آتش اندر آب هرگز دیده‌ای)
از امیر خسرو دهلوی
'


آتش اندر آب هرگز دیده‌ای عنبر اندر تاب هرگز دیده‌ای ؟
چون دهان و لعل شور انگیز او پسته و عناب هرگز دیده‌ای ؟
شد نقاب عارضش زلف سیاه شام پر مهتاب هرگز دیده‌ای ؟
در صدف چون رشته دندان او لولوی خوشاب هرگز دیده‌ای ؟
نرگسش درطاق ابرو خفته مست مست در محراب هرگز دیده‌ای ؟
در غمش خسرو چو چشم خون فشان چشمه‌ی خوناب هرگز دیده‌ای ؟
دل که مرا سوختست آمده در زلف تو تا که نسوزد چومن پیش خودت جامده
ای مه غلام حسنت چون در خمار باشی نه روز خواب شسته نه موی کرده شانه