تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:BallotReferendumFarvardin1358.jpg|thumb|left|180px|]]
+
[[پرونده:AttentatAttemptShahanshahKakhMarmar21Farvardin1344.mp4|thumb|left|240px|سوءقصد به جان شاهنشاه برنامه‌ریزی شده از سوی دانشجویان کنفدراسیون]]
[[پرونده:BallotReferendumFarvardin1358Red.jpg|thumb|left|180px|]]
+
[[پرونده:ShahanshahStudentsForeignUni1344.jpg|thumb|left|200px|دانشجویان بورسیه در کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه بارمی‌یابند امرداد ۱۳۴۴]]
'''[[دروغ بزرگ رفراندوم جمهوری اسلامی ۱۲-۱۱ فروردین ماه ۱۳۵۸ کوچی خورشیدی]]''' - از چندین سال پیش کسانی که می‌خواهند جمهوری در ایران بر پا کنند زمزمه‌ای به راه انداختند که در ایران باید برای تعیین فرم حکومت، رفراندوم برگزار شود. این گروه جمهوری خواهان ایده خود را از رفراندوم دروغینی که در ایران در فروردین ماه ۱۳۵۸ خورشیدی انجام یافت، گرفته‌اند. چگونه کسانی که بر طبل جمهوری می‌کوبند، می‌توانند بیاندیشند که با رفراندوم می‌توانند رژیم را تغییر دهند؟ با عربده کشی برای برگزاری رفراندوم، در واقع اینان می‌خواهند از جمهوری اسلامی، جمهوری ایرانی بسازند، ولی سالیان دراز است که مردم ایران اعلام داشته‌اند که خواهان بازگشت مشروطه پادشاهی هستند. اینجا، جنگ میان پادشاهی در ایران و جمهوری اسلامی است و نه جنگ میان جمهوری اسلامی و جمهوری ایرانی که هر دو جمهوری‌ها از یک پارچه و یک ریشه هستند. همه جمهوری‌ها در کشورهای همسایه ایران، فاجعه‌های حکومتی و انسانی هستند. تنها راه رهایی کشور ایران از این هرج و مرج توطئه ها، بازگشت به مشروطه پادشاهی است. کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر نشان داد که کمیته‌ای است دروغین در خدمت استعمار تا حکومت اسلامی در ایران بر پا سازند. اینان به همراه سازمان ملل متحد، سازمان عفو بین الملل و سازمان بین المللی حقوق بشر از روز نخست با خمینی و همدستانش تنگا تنگ علیه ایران و ایرانی توطئه کردند، و همگی تایید نمودند که در براندازی شاه ایران و راه‌اندازی رفراندوم جمهوری اسلامی و برقراری جمهوری اسلامی همدست بودند.
+
[[پرونده:SergeantIIBabaiyan21Farvardin1344.jpg|thumb|left|200px|استوار دوم باباییان گارد جاویدان]]
 +
[[پرونده:SergeantIILashkary21Farvardin1344.jpg|thumb|left|200px|استوار لشکری گارد جاویدان]]
 +
[[پرونده:GuardJavidanSergeantSariZaboli1344.jpg|thumb|left|200px|گروهبان ساری زابلی گارد جاویدان پس از فتنه ۱۳۵۷ به دست کنفدراسیونی‌ها و اسلامیون دستگیر و اعدام شد روانش شاد!]]
 +
[[پرونده:BabaianLashgari.jpg|thumb|left|200px|آرامگاه دو جان‌باخته باباییان و لشگری در ابن‌بابویه در سال ۱۳۵۸ به دستور ابراهیم یزدی ویران شد]]
  
در هیاهوی ترس و شوک از اعدام بزرگان کشور ایران به دست اسلامیون، توده‌ای‌ها، چریک‌های فدایی، مجاهدین و دیگر گروهک‌های تروریستی گردآمده زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان، ایرانیان بهت زده می‌بایستی رای بدهند که جمهوری اسلامی می‌خواهند یا نه. آنچه که جمهوری اسلامی است، روشن نبود. برگه رای در دو نیم بود نیم نخست با رنگ سبز بود که آری روی آن نوشته شده بود و نیم دیگر رنگ سرخ داشت که نه روی آن بود. روی هر دو نیمه برگه رای نوشته شده بود:
 
  
    بسمه تعالی
+
'''[[سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ ]]''' - روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۴۴ برابر با ۱۰ آپریل ۱۹۶۵ سرباز وظیفه  رضا شمس‌آبادی در کاخ مرمر به شاهنشاه ایران تیراندازی کرد. به شاهنشاه از این رویداد شوم آسیبی نرسید ولی  دو تن از درجه‌داران وفادار گارد شاهنشاهی کشته شدند. شمس‌آبادی نیز جا بجا کشته شد. هر سال در روز ۲۱ فروردین ماه برای اینکه از این ترور اهریمنی گزندی به جان شاهنشاه نرسید در سراسر کشور آیین نیایش برگزار شد و روز ۲۱ فروردین ماه روز نیایش نام گرفت.  
    دولت موقت انقلاب اسلامی
 
    وزارت کشور
 
    تعرفه انتخابات رفراندم
 
    تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی
 
    که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت.
 
  
حکومت و دولتی وجود نداشت. به کدام وزارت کشور در برگه انتخابات اشاره شده بود، روشن نبود. به مردم ایران گفته شد که اگر به رفراندوم نروند و مهر رفراندوم در شناسنامه ایشان زده نشود، پروانه خروج از کشور را ندارند، کارمندان دولت بدون مهر رفراندوم از وزارتخانه‌ها بیرون انداخته خواهند شد، و مردم ایران در انجام امور خود بدون این مهر دچار دشواری‌های گوناگون خواهند شد.
+
در پی سوءقصد به شاهنشاه، شش تن از هموندان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که کوتاه زمانی پیش از انجام این رویداد اهریمنی به ایران بازگشته بودند، همراه با چند تن دیگر دستگیر شدند. این دانش‌آموختگان، کمونیست‌های مائوییست خطرناکی بودند که در پی براندازی حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران و برقراری حکومتی همانند کوبا، ویتنام و الجزایر از راه جنگ‌های پارتیزانی، کشتن سران کشور و ترساندن مردم پس از به پایان رساندن دوره‌های تروریستی وارد ایران شدند.  پس از این رخداد شوم پلیس و سازمان امنیت و اطلاعات کشور بررسی گسترده‌ای را آغاز کردند.  
  
۷ فروردین ماه ۱۳۵۸ چاپ ۱۸ میلیون برگه رای رفراندوم به پایان رسید و ترابر آنها به شهرستان‌ها آغاز گردید. وزارت کشور سن رای دادن را از هجده سال به شانزده سال کاهش داد. رفراندوم برای روزهای آدینه ۱۰ فروردین ماه و شنبه ۱۱ فرودین ماه انجام رفراندوم برای دگرگون ساختن حکومت مشروطه شاهنشاهی پارلمانی به حکومت دیکتاتوری دینی انجام شد و با وعده سر خرمن که قانون اساسی برای جمهوری اسلامی نوشته خواهد شد.
+
رضا شمس‌آبادی ۲۷ ساله اهل شمس‌آباد کویر کاشان بود. شمس‌آبادی فرزند سومین شوهر مادر خود بود و تا چند سال پیش در کویر کاشان چوپان بود و زمانی نیز در حمام قریه "حسو" کار می‌کرد. شمس‌آبادی هفت سال پیش با خانواده خود به شهر کاشان آمد و در یک کارگاه پارچه‌بافی کاری پیداکرد. پس از مرگ پدرش وی که نان‌آور مادر پیرش بود از خدمت سربازی معاف شد. وی با [[حزب توده]] و [[جبهه ملی]] همدستی داشت و با گرفتن پول برایشان چاقوکشی می‌کرد و هیاهو راه می‌انداخت. شمس آبادی پیشینه شرارت داشت و بارها زیر پیگرد قانون قرارگرفته بود. با در دست داشتن معافی از خدمت سربازی، در سال ۱۳۴۲ شمس‌آبادی خود داوطلبانه وارد خدمت سربازی شد! و با کمک خائنین کمونیست رخنه کرده در ارتش شاهنشاهی ایران، نگهبان رده دوم گارد جاویدان شد.  چند روز پیش از نوروز ۱۳۴۴ رضا شمس‌آبادی در نامه‌ای برای مادرش نوشت که تا روز بیستم فروردین به کاشان خواهد رفت.  
  
۸ فروردین ماه ۱۳۵۸ کنفدراسیون دانشجویان ایرانی [۱] و جبهه ملی ، سازمان مجاهدین خلق ، پان ایرانیست‌ها، حزب توده ، گروه سیاسی باختر امروز و همه گروه‌های چپ و راست که زیر چتر کنفدراسیون به رهبری خمینی درآمده بودند اعلام داشتند که به رفراندوم جمهوری اسلامی بلی یا نه رای آری خواهند داد. سید ابوالقاسم خویی مرجع تقلید در نجف از همه تقلیدکنندگانش خواست که به جمهوری اسلامی رای بدهند.
+
شاهنشاه هر روز ساعت ۹ بامداد از کاخ با خودرو به کاخ مرمر می‌روند و در دفترکار خود به رسیدگی کارهای داخلی و خارجی می‌پردازند. هنگامی که شاهنشاه روز شنبه ۲۱ فروردین ماه به روال همیشه  جلوی پلکان سرسرای کاخ از خودرو پیاده شدند تا وارد ساختمان دفترکار خویش در کاخ مرمر بشوند، سرباز وظیفه گارد که چهل متر دورتر از ساختمان و مسلسل به دست داشت آغاز به تیراندازی کرد و به سوی ساختمان دوید. هیچ یک از گلوله‌های شلیک شده به شاهنشاه نرسید ولی گلوله به باغبان کاخ خورد. اعلیحضرت وارد سرسرا شدند و به درون دفترکار خود رفتند. رضا شمس آبادی شتابان کوشش کرد که خود را به سرسرا برساند. با بلند شدن سدای نخستین رگبار مسلسل یکی از محافظین شاهنشاه که دورتر ایستاده بود به سوی کاخ دوید و به رضا شمس‌آبادی دو تیر شلیک کرد. رضا شمس‌آبادی در همین لحظه به یکی از محافظین درون سرسرا تیر زد و وی زخمی را کرد. شمس‌آبادی هنوز از پای درنیامده بود کماکان سرسرا را به رگبار مسلسل بست تا سرانجام با گلوله‌های دیگر محافظین به زمین افتاد و نابود شد. گارد جانباز شاهنشاه سخت زخمی شد و پیشمرگ دیگر نیز در خون خود غلتید.  پیشخدمت دیگر اعلیحضرت نیز از دست و بازو تیر خورد. در این روز شوم در درازای چند ثانیه دو تن از خدمتگزاران شایسته ایران جان باختند، پیشخدمت شاهنشاه و باغبان زخمی شدند و خائن انیرانی رضا شمس‌آبادی کشته و نابود شد.  
  
۱۰ و ۱۱ فروردین ماه ۱۳۵۸ رفراندوم در کشور بر پا شد. در برخی شهرها چون سقز و بانه و بیشتر شهرهای کردستان رفراندوم انجام نشد. روز دوشنبه ۱۲ فروردین ماه ۱۳۵۸ خمینی جمهوری اسلامی را اعلام کرد با اینکه شمارش رای به پایان نرسیده بود. احمد صدر حاج سیدجوادی وزیر کشور در پیامی گفت از ساعت نیمه شب یکشنبه ۱۱ فروردین ماه ۱۳۵۸ کشور ایران با پیام امام خمینی رسما جمهوری اسلامی اعلام می‌گردد. وی مدعی شد که رای گیری رفراندوم در ساعت ۲۲ شب شنبه ۱۱ فروردین ماه پایان یافته است و نتیجه آرا نیمه شب به دست آمد و بیش از ۹۷ درصد از مردم ایران به جمهوری اسلامی رای آری دادند. عبدالکریم لاهیجی سخنگوی جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر توده‌ای و همدست خمینی گفت که گروهی از حقوقدانان بین المللی برای دیده‌وری بر رفراندوم در ایران از سوی وی دعوت شده بودند و این گروه از چند حوزه بازدید کردند و نظرشان درباره همه پرسی خوب بود.
+
استوار باباییان نخستین کسی بود که که با سرباز خائن دشمن ایران روبرو شد و به رضا شمس‌آبادی که به سوی کاخ می‌دوید فرمان ایست داد، ولی شمس‌آبادی توجه نکرد، استوار باباییان دو تیر به سوی او شلیک کرد و او را زخمی ساخت. در این زمان رضا شمس‌آبادی تروریست همدست مائوییست‌ها، استوار باباییان را به رگبار مسلسل بست. استوار باباییان که هنوز نیمه جان بود کشان کشان خود را به شمس آبادی رساند و پاهای شمس آبادی را که می‌خواست از پلکان ساختمان کاخ مرمر بالا رود با دو دست گرفت و یک گلوله به پای او شلیک کرد تا شاید او را بازدارد. شمس آبادی استوار باباییان را به رگبار دوم مسلسل بست و به زندگی او پایان داد. شمس آبادی با وجود تیری که خورده بود، به پیش رفت و در سرسرای کاخ مرمر  با استوار لشکری روبرو شد و او را نیز به رگبار مسلسل بست. دست چپ استوار لشکری از بدنش جدا شد، با این همه استوار لشکری با دست راست تیری به سوی شمس آبادی خالی کرد و در دم جان سپرد. در این هنگام، هنوز رضا شمس‌آبادی جان داشت، شمس آبادی که شانه اول فشنگ‌ها را خالی کرده بود کوشش کرد که سی فشنگ شانه دوم را در مسلسل جا بیاندازد که یک سرباز دیگر گردان جاویدان مامور دیواره غربی کنار دفتر کار همایونی به نام گروهبان "ساری زابلی" سر رسید.  گروهبان زابلی نیز پنج تیر به شمس‌آبادی خالی کرد و سرانجام رضا شمس آبادی تروریست مزدور نابود شد. پس از فتنه شوم ۲۵۳۷ شاهنشاهی کنفدراسیونی‌ها استوار ساری زابلی را دستگیر و اعدام کردند.
  
سید روح الله خمینی در روز ۱۲ فروردین ماه ۱۳۵۸ چنین گفت:
+
باغبان کاخ مرمر  و آقای سیدحسین حساس پیشخدمت ویژه شاهنشاه که آماج گلوله‌های شمس آبادی قرارگرفته بودند به بیمارستان رضا پهلوی تجریش برده شدند.
  
        من به ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ شاهنشاهی، که با استکبار خود آنان را خفیف شمردند و بر آنان کردند آنچه کردند، صمیمانه تبریک می‌گویم. خداوند تعالی بر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست توانای خود که قدرت مستضعفین است در هم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشوای ملتهای مستضعف نمود، و با برقراری جمهوری اسلامی، وراثت حقه را بدانان ارزانی داشت. من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام می‌کنم. به دنیا اعلام می‌کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندمی سابقه ندارد، که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زباله‌دان تاریخ دفن کنند.
+
دستورهای شاهنشاه - شاهنشاه بازماندگان دو استوار جان باخته را مورد مهربانی قراردادند و دستورهایی را برای فراهم ساختن رفاه و سرپرستی خانواده‌های این دو سرباز میهن دادند. اعلیحضرت همایون شاهنشاه سرپرستی فرزندان جان باختگان استوار دوم آیت الله  لشکری و استوار دوم محمدعلی باباییان را پذیرفتند.  
  
امروز در ایران می‌بینیم که چه شور و عشق و علاقه‌ای در مردم ایران جمهوری اسلامی بوجود آورده است. مستضعفین که ظاهرا قدرت را به دست آورده بودند امروز از گرسنگی و بیچارگی، درمانده زندگی هستند، بیکار هستند، فرزندانشان بی آینده‌اند، اگر کسی علیه رژیم اسلامی به خیابان برود دستگیر می‌شود، شمار اعدام شدگان در هر ماه رکورد جهانی را شکسته است، جمهوری اسلامی در جنگ‌هایی در عراق، سوریه، یمن، لبنان درگیر است و عربستان سعودی و اسراییل را تهدید می‌کنند. جمهوری اسلامی پشتیبان شماره یک تروریسم در جهان است. پول جمهوری اسلامی ارزشی ندارد، اقتصاد ایران نابود شده است، برای جلوگیری از تغییر رژیم در ایران، جمهوری اسلامی سرمایه گزاری‌های بزرگ در ساخت بمب اتمی کرده‌است. از ایران یک حکومت و کشور مورد احترام در دنیا، با جمهوری اسلامی یک تهدید برای دنیا بوجود آمده است. تنها کسانی که از رژیم اسلامی در ایران بهره می‌برند، ملایان و بستگانشان و وابستگانشان می‌باشند، اینان در کشورهای خارج میلیاردها دلار انباشته کرده‌اند، فرزندانشان در امریکا و دیگر کشورهای پیشرفته غربی زندگی لوکس و خوشی می‌کنند، و در سازمان‌های ناسودبر مانند نایاک [۲] یا شورای ملی ایرانیان امریکا، سرمایه‌گزاری می‌کنند و برای جمهوری اسلامی در امریکا و اروپا تبلیغ می‌کنند. نایاک مبارزه انتخابانی جو بایدن و کامالا هریس، برنی سندرز و دیگر سناتورها در پارلمان و سنا را با پرداخت پول‌های کلان پشتیبانی کرده است و می‌نماید.
+
استوار دوم محمدعلی باباییان در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در قمصر کاشان زاده شد و پس از به پایان رساندن دبستان و دبیرستان در سال ۱۳۲۸ وارد خدمت شد. وی پس از گذراندن خدمت در دژبان برای گُردان جاویدان برگزیده شد. تا اینکه روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۴۴ در راه انجام وظیفه جان باخت. استوار محمد علی باباییان از سربازان شایسته‌ای بود به دریافت سپاسنامه "افتخار جاویدان سرافراز شده بود، در درازای خدمت خود بیش از ۵ نشان: رستاخیز، ۲۸ امرداد، نشان طلای کشور نروژ و نشان طلای کشور دانمارک را دریافت نموده بود. از استوار باباییان همسر و سه پسرش بر جای ماندند.
  
هم اکنون نایاک گروه «امریکا می‌باید به برجام بازگردد» را راه اندازی کرده است. هم چنین نایاک گروه دیگری را با پول بی حسابش پشتیبانی می‌کند با هدف این که تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی برداشته شوند. نایاک هر سال ۲۵۰ مهاجرینی که از جمهوری اسلامی آمده‌اند را آموزش سیاسی می‌دهد تا در انجمن شهر، انجمن ایالت، انجمن شهر و دیگر انجمن‌ها راه پیدا کنند. نایاک سیستماتیک سیستم سیاسی امریکا را با مزدوران جمهوری اسلامی دگرگون می‌سازد. نایاک رهبری اپوزیسیون جمهوری اسلامی را در دست دارد، با این ابزار که به کسانی که برای جمهوری در ایران تبلیغ کنند پول می‌دهد. یعنی جمهوری اسلامی، خود راهنمای اپوزیسیون در خارج از کشور می‌باشد. جمهوری اسلامی با نیو کولونیالیست‌ها[۳] از چین و شوروی همدست شده است تا علیه غرب بجنگند. ایران در چنین وضعیت دهشتناکی قراردارد. این دستاورد رفراندوم در ایران است.
+
استوار دوم آیت‌الله لشکری در سال ۱۳۰۵ در آبادی دو دانگه از روستاهای قزوین زاده شد. پس از به پایان رساندن دبستان و دبیرستان در سال ۱۳۲۶ وارد لشکر یکم پادگان مرکز شد. این پادگان پس از چند سالی به گارد شاهنشاهی دگرگون شد. استوار لشکری پس از گذراندن آموزشگاه گروهبانی به درجه گروهبان سومی رسید و از همان آغاز به خدمت گردان جاویدان درآمد. استوار لشکری با نشان دادن درستی و پاکی در تاریخ ۱ بهمن ماه ۱۳۴۰ برای خدمت در دسته نگاهبانی ویژه گردان جاویدان برگزیده شد. وی در دوره خدمت بارها از خود شایستگی نشان داد و بدین روی در سپاسنامه‌ای  به دریافت نشان "افتخار جاویدان" نایل آمد. شادروان لشکری در درازای خدمت خود به گرفتن نشان‌های رستاخیز خدمت، ۲۸ امرداد ماه و چند نشان از پرزیدنت‌های کشورها سرافراز شد. از استوار لشکری ۴ دختر و ۲ پسر از ۱۵ ساله تا ۵ ساله برجای ماند. همسر استوار لشکری گفت: سلامت وجود شاهنشاه برای ما بزرگترین سعادت است، شوهر من از شش سال قبل مامور مخصوس حفاظت شاهنشاه گردید. یک "لشکری" با افتخار خدمت به شاهنشاه و میهن از میان رفت ولی دو "لشکری" دیگر (اشاره به دو پسر استوار لشکری) به یادگار گذاشت. این دو بزرگ خواهند شد و جای پدرشان را خواهند گرفت.
  
چگونه کسانی که بر طبل جمهوری می‌کوبند، می‌توانند بیاندیشند که با رفراندوم می‌توانند رژیم را تغییر دهند؟ با عربده کشی برای برگزاری رفراندوم، در واقع اینان می‌خواهند از جمهوری اسلامی، جمهوری ایرانی بسازند، ولی سالیان دراز است که مردم ایران اعلام داشته‌اند که خواهان بازگشت به مشروطه پادشاهی هستند. اینجا جنگ میان پادشاهی در ایران و جمهوری اسلامی است و نه جنگ میان جمهوری اسلامی و جمهوری ایرانی که هر دو جمهوری‌ها از یک جنس و از یک پارچه هستند. همه جمهوری‌ها در کشورهای همسایه ایران، فاجعه‌های حکومتی و انسانی هستند. تنها راه رهایی کشور ایران از این هرج و مرج توطئه ها بازگشت به مشروطه پادشاهی است.
+
جارنامه رسمی دولت - پس از رخداد شوم ۲۱ فروردین ماه در کاخ مرمر، بازجویی و بررسی‌های دامنه‌داری برای روشن ساختن چگونگی انجام این رخداد و یافتن محرکین از سوی مقامات انتظامی و امنیتی ارتش آغاز گردید. به دنبال آگاهی‌هایی که از بستگان و نزدیکان سرباز وظیفه رضا شمس‌آبادی به دست آمد، رفت و آمد شمس‌آبادی با احمد کامرانی، زاده سال ۱۳۱۸ خورشیدی در کاشان آشکار شد. احمد کامرانی تا کلاس پنجم دبیرستان محمودیه کاشان درس خوانده و رادیوساز بود. پس از بازجویی‌هایی  که درباره احمد کامرانی انجام یافت و آنچه خود کامرانی به زبان آورد، رو شد که نامبرده با دانستنی‌های فنی خود در کارخانه ارج کار می‌کرد. کامرانی در آن کارخانه با نشان دادن شایستگی فنی مورد توجه یکی از مهندسین کارخانه به نام مهندس احمد منصوری تهرانی مقدم قرارگرفت که به رفت و آمد و دوستی ژرف میان این دو کشیده شد. این رفت و آمد و نزدیکی پس از بیرون انداختن احمد کامرانی از کارخانه ارج و بازکردن یک مغازه رادیوسازی در جوادیه ژرفتر شد.  
 +
 
 +
مهندس منصوری دانش‌آموخته رشته برق از دانشگاه منچستر به هنگام تحصیل در انگلستان همانند برخی از دانشجویان با باورهای کمونیستی آشنا شد و به ایدئولوژی کمونیستی مائو گروید. دارندگان این ایدئولوژی آن چنان در این راه پیش رفتند که اندیشه‌های حزب منحله توده و کمونیسم شوروی را دیگر نپذیرفتند. مهندس منصوری با کسان زیر نیز رفت و آمد داشت: ۱- پرویز نیکخواه: رییس آزمایشگاه دانشکده صنعتی دانش‌آموخته رشته فیزیک از دانشگاه منچستر و رییس فدراسیون انجمن‌های دانشجویان ایرانی مقیم انگلستان ۲- منصور پورکاشانی: استاد دانشکده صنعتی دانش‌آموخته رشته نساجی از دانشگاه منچستر  و رییس انجمن دانشجویان ایرانی مقیم لندن  ۳- فیروز شیروانلو: کارمند موسسه فرانکلین و دانش‌آموخته در منچستر - شیروانلو مدتی قائم‌مقام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ریاست واحد هنری دفتر شهبانو فرح پهلوی را بر عهده داشت. سرهنگ شیروانلو، پدر فیروز در ساواک مترجم زبان روسی بود. فیروز با بورس تحصیلی ساواک به انگلستان رفت و به کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور پیوست.  ۴- محسن رسولی: مهندس برق در شرکت شبرنگ دانش‌آموخته دانشگاه ویلز در انگلستان  و هم‌بند کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور
 +
 
 +
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ را بخوانیم و بدانیم که دشمنان حکومت مشروطه خواستند که با این سوقصد، حکومت مشروطه را براندازند ولی در سال ۱۳۴۴ خورشیدی نتوانستند هدف‌های اهریمنی خود را به انجام برسانند ولی زیر نام کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور به رهبری خمینی فعالیت‌های خائنانه خود را ادامه دادند تا در روز ۲۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی به هدف خود رسیدند و حکومت مشروطه پارلمانی ایران را برانداختند. [[سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴|هم میهنان نوشتار سوءقصد به جان شاهنشاه و دادگاه این آدمکشان را کامل بخوانیم زیرا امروز همین آدمکشان در رسانه های برون مرزی برای ملت ایران نسخه‌های حکومتی می نویسند و پادشاهی پارلمانی و سوسیال دمکرات و لیبرال دمکرات و ... شده‌اند تاریخ را با سند و مدرک بیاموزید و به دیگر هم میهنان نیز یاد بدهید که این تنها راه آزادی ایران و ایرانی است. نام و یاد مردان دلیر گارد جاویدان که از جان شاهنشاه ایران نگاهبانی کردند و با گلوله‌های دشمنان ایران جان باختند گرامی داریم - روانشان شاد]]'''
  
کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر نشان داد که کمیته‌ای است دروغین در خدمت استعمار تا حکومت اسلامی در ایران بر پا سازند. اینان به همراه سازمان ملل متحد سازمان عفو بین الملل و سازمان بین المللی حقوق بشر از روز نخست با خمینی و همدستانش تنگا تنگ علیه ایران و ایرانی توطئه کردند، و همگی تایید نمودند که در براندازی شاه ایران و راه اندازی رفراندوم جمهوری اسلامی همدست بودند. سرنگون باد توطئه‌گران علیه سرزمین کهن شاهنشاهی ایران
 
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۰


سوءقصد به جان شاهنشاه برنامه‌ریزی شده از سوی دانشجویان کنفدراسیون
دانشجویان بورسیه در کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه بارمی‌یابند امرداد ۱۳۴۴
استوار دوم باباییان گارد جاویدان
استوار لشکری گارد جاویدان
گروهبان ساری زابلی گارد جاویدان پس از فتنه ۱۳۵۷ به دست کنفدراسیونی‌ها و اسلامیون دستگیر و اعدام شد روانش شاد!
آرامگاه دو جان‌باخته باباییان و لشگری در ابن‌بابویه در سال ۱۳۵۸ به دستور ابراهیم یزدی ویران شد


سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ - روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۴۴ برابر با ۱۰ آپریل ۱۹۶۵ سرباز وظیفه رضا شمس‌آبادی در کاخ مرمر به شاهنشاه ایران تیراندازی کرد. به شاهنشاه از این رویداد شوم آسیبی نرسید ولی دو تن از درجه‌داران وفادار گارد شاهنشاهی کشته شدند. شمس‌آبادی نیز جا بجا کشته شد. هر سال در روز ۲۱ فروردین ماه برای اینکه از این ترور اهریمنی گزندی به جان شاهنشاه نرسید در سراسر کشور آیین نیایش برگزار شد و روز ۲۱ فروردین ماه روز نیایش نام گرفت.

در پی سوءقصد به شاهنشاه، شش تن از هموندان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که کوتاه زمانی پیش از انجام این رویداد اهریمنی به ایران بازگشته بودند، همراه با چند تن دیگر دستگیر شدند. این دانش‌آموختگان، کمونیست‌های مائوییست خطرناکی بودند که در پی براندازی حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران و برقراری حکومتی همانند کوبا، ویتنام و الجزایر از راه جنگ‌های پارتیزانی، کشتن سران کشور و ترساندن مردم پس از به پایان رساندن دوره‌های تروریستی وارد ایران شدند. پس از این رخداد شوم پلیس و سازمان امنیت و اطلاعات کشور بررسی گسترده‌ای را آغاز کردند.

رضا شمس‌آبادی ۲۷ ساله اهل شمس‌آباد کویر کاشان بود. شمس‌آبادی فرزند سومین شوهر مادر خود بود و تا چند سال پیش در کویر کاشان چوپان بود و زمانی نیز در حمام قریه "حسو" کار می‌کرد. شمس‌آبادی هفت سال پیش با خانواده خود به شهر کاشان آمد و در یک کارگاه پارچه‌بافی کاری پیداکرد. پس از مرگ پدرش وی که نان‌آور مادر پیرش بود از خدمت سربازی معاف شد. وی با حزب توده و جبهه ملی همدستی داشت و با گرفتن پول برایشان چاقوکشی می‌کرد و هیاهو راه می‌انداخت. شمس آبادی پیشینه شرارت داشت و بارها زیر پیگرد قانون قرارگرفته بود. با در دست داشتن معافی از خدمت سربازی، در سال ۱۳۴۲ شمس‌آبادی خود داوطلبانه وارد خدمت سربازی شد! و با کمک خائنین کمونیست رخنه کرده در ارتش شاهنشاهی ایران، نگهبان رده دوم گارد جاویدان شد. چند روز پیش از نوروز ۱۳۴۴ رضا شمس‌آبادی در نامه‌ای برای مادرش نوشت که تا روز بیستم فروردین به کاشان خواهد رفت.

شاهنشاه هر روز ساعت ۹ بامداد از کاخ با خودرو به کاخ مرمر می‌روند و در دفترکار خود به رسیدگی کارهای داخلی و خارجی می‌پردازند. هنگامی که شاهنشاه روز شنبه ۲۱ فروردین ماه به روال همیشه جلوی پلکان سرسرای کاخ از خودرو پیاده شدند تا وارد ساختمان دفترکار خویش در کاخ مرمر بشوند، سرباز وظیفه گارد که چهل متر دورتر از ساختمان و مسلسل به دست داشت آغاز به تیراندازی کرد و به سوی ساختمان دوید. هیچ یک از گلوله‌های شلیک شده به شاهنشاه نرسید ولی گلوله به باغبان کاخ خورد. اعلیحضرت وارد سرسرا شدند و به درون دفترکار خود رفتند. رضا شمس آبادی شتابان کوشش کرد که خود را به سرسرا برساند. با بلند شدن سدای نخستین رگبار مسلسل یکی از محافظین شاهنشاه که دورتر ایستاده بود به سوی کاخ دوید و به رضا شمس‌آبادی دو تیر شلیک کرد. رضا شمس‌آبادی در همین لحظه به یکی از محافظین درون سرسرا تیر زد و وی زخمی را کرد. شمس‌آبادی هنوز از پای درنیامده بود کماکان سرسرا را به رگبار مسلسل بست تا سرانجام با گلوله‌های دیگر محافظین به زمین افتاد و نابود شد. گارد جانباز شاهنشاه سخت زخمی شد و پیشمرگ دیگر نیز در خون خود غلتید. پیشخدمت دیگر اعلیحضرت نیز از دست و بازو تیر خورد. در این روز شوم در درازای چند ثانیه دو تن از خدمتگزاران شایسته ایران جان باختند، پیشخدمت شاهنشاه و باغبان زخمی شدند و خائن انیرانی رضا شمس‌آبادی کشته و نابود شد.

استوار باباییان نخستین کسی بود که که با سرباز خائن دشمن ایران روبرو شد و به رضا شمس‌آبادی که به سوی کاخ می‌دوید فرمان ایست داد، ولی شمس‌آبادی توجه نکرد، استوار باباییان دو تیر به سوی او شلیک کرد و او را زخمی ساخت. در این زمان رضا شمس‌آبادی تروریست همدست مائوییست‌ها، استوار باباییان را به رگبار مسلسل بست. استوار باباییان که هنوز نیمه جان بود کشان کشان خود را به شمس آبادی رساند و پاهای شمس آبادی را که می‌خواست از پلکان ساختمان کاخ مرمر بالا رود با دو دست گرفت و یک گلوله به پای او شلیک کرد تا شاید او را بازدارد. شمس آبادی استوار باباییان را به رگبار دوم مسلسل بست و به زندگی او پایان داد. شمس آبادی با وجود تیری که خورده بود، به پیش رفت و در سرسرای کاخ مرمر با استوار لشکری روبرو شد و او را نیز به رگبار مسلسل بست. دست چپ استوار لشکری از بدنش جدا شد، با این همه استوار لشکری با دست راست تیری به سوی شمس آبادی خالی کرد و در دم جان سپرد. در این هنگام، هنوز رضا شمس‌آبادی جان داشت، شمس آبادی که شانه اول فشنگ‌ها را خالی کرده بود کوشش کرد که سی فشنگ شانه دوم را در مسلسل جا بیاندازد که یک سرباز دیگر گردان جاویدان مامور دیواره غربی کنار دفتر کار همایونی به نام گروهبان "ساری زابلی" سر رسید. گروهبان زابلی نیز پنج تیر به شمس‌آبادی خالی کرد و سرانجام رضا شمس آبادی تروریست مزدور نابود شد. پس از فتنه شوم ۲۵۳۷ شاهنشاهی کنفدراسیونی‌ها استوار ساری زابلی را دستگیر و اعدام کردند.

باغبان کاخ مرمر و آقای سیدحسین حساس پیشخدمت ویژه شاهنشاه که آماج گلوله‌های شمس آبادی قرارگرفته بودند به بیمارستان رضا پهلوی تجریش برده شدند.

دستورهای شاهنشاه - شاهنشاه بازماندگان دو استوار جان باخته را مورد مهربانی قراردادند و دستورهایی را برای فراهم ساختن رفاه و سرپرستی خانواده‌های این دو سرباز میهن دادند. اعلیحضرت همایون شاهنشاه سرپرستی فرزندان جان باختگان استوار دوم آیت الله لشکری و استوار دوم محمدعلی باباییان را پذیرفتند.

استوار دوم محمدعلی باباییان در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در قمصر کاشان زاده شد و پس از به پایان رساندن دبستان و دبیرستان در سال ۱۳۲۸ وارد خدمت شد. وی پس از گذراندن خدمت در دژبان برای گُردان جاویدان برگزیده شد. تا اینکه روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۴۴ در راه انجام وظیفه جان باخت. استوار محمد علی باباییان از سربازان شایسته‌ای بود به دریافت سپاسنامه "افتخار جاویدان سرافراز شده بود، در درازای خدمت خود بیش از ۵ نشان: رستاخیز، ۲۸ امرداد، نشان طلای کشور نروژ و نشان طلای کشور دانمارک را دریافت نموده بود. از استوار باباییان همسر و سه پسرش بر جای ماندند.

استوار دوم آیت‌الله لشکری در سال ۱۳۰۵ در آبادی دو دانگه از روستاهای قزوین زاده شد. پس از به پایان رساندن دبستان و دبیرستان در سال ۱۳۲۶ وارد لشکر یکم پادگان مرکز شد. این پادگان پس از چند سالی به گارد شاهنشاهی دگرگون شد. استوار لشکری پس از گذراندن آموزشگاه گروهبانی به درجه گروهبان سومی رسید و از همان آغاز به خدمت گردان جاویدان درآمد. استوار لشکری با نشان دادن درستی و پاکی در تاریخ ۱ بهمن ماه ۱۳۴۰ برای خدمت در دسته نگاهبانی ویژه گردان جاویدان برگزیده شد. وی در دوره خدمت بارها از خود شایستگی نشان داد و بدین روی در سپاسنامه‌ای به دریافت نشان "افتخار جاویدان" نایل آمد. شادروان لشکری در درازای خدمت خود به گرفتن نشان‌های رستاخیز خدمت، ۲۸ امرداد ماه و چند نشان از پرزیدنت‌های کشورها سرافراز شد. از استوار لشکری ۴ دختر و ۲ پسر از ۱۵ ساله تا ۵ ساله برجای ماند. همسر استوار لشکری گفت: سلامت وجود شاهنشاه برای ما بزرگترین سعادت است، شوهر من از شش سال قبل مامور مخصوس حفاظت شاهنشاه گردید. یک "لشکری" با افتخار خدمت به شاهنشاه و میهن از میان رفت ولی دو "لشکری" دیگر (اشاره به دو پسر استوار لشکری) به یادگار گذاشت. این دو بزرگ خواهند شد و جای پدرشان را خواهند گرفت.

جارنامه رسمی دولت - پس از رخداد شوم ۲۱ فروردین ماه در کاخ مرمر، بازجویی و بررسی‌های دامنه‌داری برای روشن ساختن چگونگی انجام این رخداد و یافتن محرکین از سوی مقامات انتظامی و امنیتی ارتش آغاز گردید. به دنبال آگاهی‌هایی که از بستگان و نزدیکان سرباز وظیفه رضا شمس‌آبادی به دست آمد، رفت و آمد شمس‌آبادی با احمد کامرانی، زاده سال ۱۳۱۸ خورشیدی در کاشان آشکار شد. احمد کامرانی تا کلاس پنجم دبیرستان محمودیه کاشان درس خوانده و رادیوساز بود. پس از بازجویی‌هایی که درباره احمد کامرانی انجام یافت و آنچه خود کامرانی به زبان آورد، رو شد که نامبرده با دانستنی‌های فنی خود در کارخانه ارج کار می‌کرد. کامرانی در آن کارخانه با نشان دادن شایستگی فنی مورد توجه یکی از مهندسین کارخانه به نام مهندس احمد منصوری تهرانی مقدم قرارگرفت که به رفت و آمد و دوستی ژرف میان این دو کشیده شد. این رفت و آمد و نزدیکی پس از بیرون انداختن احمد کامرانی از کارخانه ارج و بازکردن یک مغازه رادیوسازی در جوادیه ژرفتر شد.

مهندس منصوری دانش‌آموخته رشته برق از دانشگاه منچستر به هنگام تحصیل در انگلستان همانند برخی از دانشجویان با باورهای کمونیستی آشنا شد و به ایدئولوژی کمونیستی مائو گروید. دارندگان این ایدئولوژی آن چنان در این راه پیش رفتند که اندیشه‌های حزب منحله توده و کمونیسم شوروی را دیگر نپذیرفتند. مهندس منصوری با کسان زیر نیز رفت و آمد داشت: ۱- پرویز نیکخواه: رییس آزمایشگاه دانشکده صنعتی دانش‌آموخته رشته فیزیک از دانشگاه منچستر و رییس فدراسیون انجمن‌های دانشجویان ایرانی مقیم انگلستان ۲- منصور پورکاشانی: استاد دانشکده صنعتی دانش‌آموخته رشته نساجی از دانشگاه منچستر و رییس انجمن دانشجویان ایرانی مقیم لندن ۳- فیروز شیروانلو: کارمند موسسه فرانکلین و دانش‌آموخته در منچستر - شیروانلو مدتی قائم‌مقام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ریاست واحد هنری دفتر شهبانو فرح پهلوی را بر عهده داشت. سرهنگ شیروانلو، پدر فیروز در ساواک مترجم زبان روسی بود. فیروز با بورس تحصیلی ساواک به انگلستان رفت و به کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور پیوست. ۴- محسن رسولی: مهندس برق در شرکت شبرنگ دانش‌آموخته دانشگاه ویلز در انگلستان و هم‌بند کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور

سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ را بخوانیم و بدانیم که دشمنان حکومت مشروطه خواستند که با این سوقصد، حکومت مشروطه را براندازند ولی در سال ۱۳۴۴ خورشیدی نتوانستند هدف‌های اهریمنی خود را به انجام برسانند ولی زیر نام کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور به رهبری خمینی فعالیت‌های خائنانه خود را ادامه دادند تا در روز ۲۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی به هدف خود رسیدند و حکومت مشروطه پارلمانی ایران را برانداختند. هم میهنان نوشتار سوءقصد به جان شاهنشاه و دادگاه این آدمکشان را کامل بخوانیم زیرا امروز همین آدمکشان در رسانه های برون مرزی برای ملت ایران نسخه‌های حکومتی می نویسند و پادشاهی پارلمانی و سوسیال دمکرات و لیبرال دمکرات و ... شده‌اند تاریخ را با سند و مدرک بیاموزید و به دیگر هم میهنان نیز یاد بدهید که این تنها راه آزادی ایران و ایرانی است. نام و یاد مردان دلیر گارد جاویدان که از جان شاهنشاه ایران نگاهبانی کردند و با گلوله‌های دشمنان ایران جان باختند گرامی داریم - روانشان شاد