تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:Secular Democracy.mp4|thumb|left|280px|سکولار دمکراسی چیست؟]]
+
[[پرونده:RussianBritishArmyInvasionIran3rdShahrivar1320.mp4|thumb|left|220px|اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا با سدای شاهنشاه آریامهر]]
<big>'''[[سکولار دمکراسی چیست؟]]'''</big>
+
[[پرونده:Britishsovjetattack1941.jpg|thumb|left|220px|حمله ارتش شوروی و انگلیس به ایران ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰]]
 +
[[پرونده:Rezashah1942.jpg|thumb|left|180px|اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در بوشهر، ایران را برای همیشه ترک می‌کند شهریور ۱۳۲۰]]
 +
[[پرونده:MRP1941.jpg|thumb|left|180px|اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی جانشین پدر می شود شهریور ۱۳۲۰]]
 +
'''[[اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی]]''' -  با حمله ارتش اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا به ایران در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰ ایران کارزار جنگ دوم جهانی شد. اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا، تاریخ نوین ایران را تا فراسوی دهه‌ها زیر تاثیر خود گرفت. ایران می بایستی که موضع بی‌طرفی خود را کنارنهد و عضو متفقین شود. با پشتیبانی فعال ایران از متفقین، شوروی به رهبری استالین در موقعیتی قرارگرفت که توانست بر آلمان هیتلری پیروز شود. به همین دلیل ایران '''پل پیروزی''' نامیده شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین، ایران از اعضای پیروز جنگ نبود بلکه در ردیف بازندگان قرارگرفت. استالین از بیرون بردن ارتش سرخ شوروی از ایران خودداری کرد و برنامه‌ای ریخت که استان‌های شمالی ایران را زیر کنترل خود دربیاورد و از ایران جدا سازد. استالین با برپا سازی حزب توده و پشتیبانی مالی و نظامی ارتش سرخ از آنان، سبب شد که در ایران دولت استواری بر سر کار نیاید و با راه یافتن اعضای حزب توده و گروهی به نام اقلیت به سرکردگی محمد مصدق قاجار به مجلس شورای ملی با ابستروکسیون کار دولت‌ها را مختل کرد و از رای‌گیری در مجلس جلوگیری کرد. کشور ایران که از دیدگاه سیاسی و اقتصادی ویران شده بود به سبب درگیری در یک جنگ گرم که میلیون‌ها تُن ابزار جنگی و مواد خوراکی که با استفاده از خاک ایران به شوروی ترابر شده بود و به آن "پرشن کریدور" می ‌گفتند، از سوی همان شوروی به میدان "جنگ سرد" هُل داده شد. با تزویرهای شوروی و برنامه‌های اشغال کشور ایران، سرانجام برای نگاهبانی از استقلال و تمامیت ارضی ایران سیاستمداران ایران به رهبری اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران ناچار شدند که با کشورهای متفق در غرب همکاری کنند. تنها با پشتیبانی سیاسی و نظامی امریکا، دولت ایران توانست ارتش شوروی را به بیرون رفتن از استان‌های شمالی ایران وادار سازد و آذربایجان را از چنگال مزدوران شوروی برهاند. از این زمان روشن شد که استقلال و تمامیت ارضی ایران و نوسازی اقتصادی و سیاسی تنها با متحدین غربی امکان‌پذیر خواهدبود. نه تنها پیوندهای ایران با دنیای غرب از سوی دولت شوروی مورد پذیرش قرار نگرفت بلکه شوروی کوشش کرد که با فعالیت‌های سیاسی حزب توده، همواره در ایران آشوب به پا کند و پس از آنکه حزب توده ممنوع اعلام شد، با همدستی جبهه ملی، ایران را از پیوندهایش با کشورهای غربی جدا سازد و به شوروی نزدیک کند. بالاترین این کشمکش‌های سیاسی در دوران جنگ سرد در ایران، ملی کردن شرکت نفت انگلیس و ایران را باید نام برد که تلاش بر براندازی سامانه شاهنشاهی ایران و در دست گرفتن حکومت بود. سرانجام با سقوط محمد مصدق خائن به ایران و مردم ایران در سال ۱۳۳۲  و مرگ استالین نفوذ شوروی در ایران بسیار کم شد و ایران توانست که با برنامه‌های عمرانی و انقلاب شاه و مردم کشور را بازسازی کند.
  
شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه‌هایی که با رسانه‌های بین المللی انجام دادند، واژگان سکولار دمکراسی را به کار بردند. برای بسیاری از ایرانیان روشن نیست که سکولار دمکراسی چیست و شاهزاده چه منظوری از به کار گرفتن این واژه داشته‌اند. سکولار دمکراسی در تیوری دمکراسی شناخته شده نیست و تنها می‌توان سکولار دمکراسی را با داشتن شناخت از قانون اساسی مشروطه دریافت.  
+
تا به امروز، تاریخ‌نویسی درست جنگ جهانی دوم و نقش ایران در این جنگ برای پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی،  در هیچ‌کجا نه در ایران، نه در شرق و نه در غرب انجام نشده است. هیچیک از دولت‌های غربی و شوروی  گرایشی به نوشتن آنچه که گذشت را نداشتند تا روشن شود که چرا آنها یک کشور بی‌طرف را اشغال کرده‌اند زیرا که خلاف هرگونه حقوق بین‌المللی بود. به همین سبب در گفتگوهای سیاسی با ایران، دولت‌های اشغالگر شوروی و بریتانیا پافشاری برآن داشتند که ایران اشغال نشده است بلکه ایران همکاری می کند ولی در واقع مانند ارتش اشغالی، با ایران و ایرانیان رفتارکردند.  نقش ایران در جنگ جهانی دوم را به میزبان "کنفرانس تهران" کاهش دادند و در هیچ یک از کتاب‌های تاریخ در مدرسه‌ها در کشورهای غربی نامی از ایران و نزدیک به چهار سال اشغال ایران و سختی‌هایی که کشور و مردم ایران کشیدند را نبرده‌اند. به سبب سانسور در درازای اشغال ایران از سوی ارتش بریتانیا و شوروی، در ایران سند، عکس و فیلمی وجود ندارد، تنها پس از فروریختن اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق کم کم آرشیوها در دسترس همگان قرار گرفتند. برای نمونه روشدن فرمان‌های استالین برای جداسازی استان‌های شمالی ایران، برپا کردن جمهوری دموکرات آذربایجان و کردستان و آموزش دادن مزدورانی چون پیشه‌وری و کامبخش و دیگر اعضای حزب توده نشان می‌دهد که چگونه سیستماتیک استالین برای اشغال کشور ایران برنامه می‌چیده است. هم‌چنین امروزه با رو شدن دستور استالین برای جستجو نفت در شمال و جنوب ایران و مسله امتیاز نفت به شوروی و موازنه منفی محمد مصدق در یک راستا با فرمان استالین دیده می‌شوند.  
  
نخستین و تنها قانون اساسی معتبری که در ایران به تصویب رسیده است، قانون اساسی مشروطه است. در قانون اساسی مشروطه نوشته شد که حکومت کشور ایران یک کانستیتیوشنال مونارکی است. بر پایه ماده سی و پنجم متمم قانون اساسی مشروطه، سلطنت ودیعه ایست که به موهبت الهی از سوی ملت به شخص پادشاه داده شده است. این، به چم آن است که قدرت شاه از سوی مردم به وی داده می‌شود و نه از سوی الله . بر پایه اصل‌های سی و ششم تا پنجاه و هفتم که حقوق شاهنشاه ایران را در بر می‌گیرد، شاه نه تنها نماد و سمبل یک ملت است، بلکه شاه رییس قوه مجرییه نیز می‌باشد. خویشکاری‌های شاهنشاه ایران به درستی و روشنی در این اصل‌ها به نوشتار کشیده شده‌اند.  
+
بمباران ایران، و در پی آن بیماری‌ها، گرسنگی، تورم اقتصادی، بی‌خانه‌مان کردن، ناامنی و چپاول مردم ایران از سوی  بیگانگان، رنج‌هایی بود که ملت ایران باشکیبایی کشیدند، با آنکه دو پیمان جداگانه برای ترمیم آسیب‌ها و پرداخت هزینه بهره‌برداری از همه امکانات کشور ایران دستینه شده بود، متفقین به کشور ایران نه تنها خسارت جنگی نپرداختند بلکه دولت کمونیست شوروی بسیاری از کارخانه‌ها و یازده تن طلای بانک ملی ایران را با خود به شوروی برد. افزون برآن درخت‌های جنگل‌های شمال ایران را برید و به یغما برد. اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در هر سفری که به کشورهای متفق کردند یادآور نقش ایران در پیروزی متفقین شدند و اینکه متفقین می باید به ایران خسارت آسیب‌هایی که در درازای چهار سال بدان وارد آمده است بپردازند ولی متفقین هیچگاه خسارت‌های جنگی را نپرداختند و وانمود کردند که چنین رویدادی پیش نیامده است. تنها امریکا بخشی از قول‌های مالی خود را انجام داد. جنگ جهانی دوم، متفقین، ایران و کشتارها و چپاول ایران بخشی است که هنوز در تاریخ دنیا بسته نشده است. غرب و شوروی یا روسیه امروز می‌باید جبران رنج و آسیب‌ها به کشور ایران را به ملت ایران بنمایند. در سال ۲۰۱۴ میلادی مستندهای نوینی در تلویزیون های غربی درباره "جنگ جهانی دوم"  پخش شد. در این فیلم‌های مستند حتی دیگر اشاره‌ای به "کنفرانس تهران" نکردند تا رد پایی از این جنگ و جنایت بر مردم ایران برجای نماند. ملت ایران بدانند که سروده ای ایران سرود انقلابی علیه اشغال ایران از سوی ارتش‌های بیگانه و زندگی اندوه‌بار مردم ایران در سال ۱۳۲۳ ساخته شد تا به مردم ایران نیروی دوباره برای پایداری در برابر بیگانه را بدهد. امروزه توده‌ای‌ها و دیگر خائنان به کشور و ملت ایران کوشش می کننداین سروده، یادآور تاریک‌ترین روزهای تاریخ کشور ایران را به عنوان سرود ملی ایران به ملت ناآگاه ایران از تاریخ خود بفروشند.
  
در متمم قانون اساسی مشروطه بر پایه اصل یکم آمده است که مدهب رسمی ایران، اسلام و طریقه حقه اثنی عشریه است. باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد. هنگامی که شاهزاده رضا پهلوی از سکولار دمکراسی می‌گوید، ایشان به اصل اول قانون اساسی مشروطه اشاره می‌کنند که باید دگرگون شود و این دگرگونی می‌تواند بدین سان باشد که در ایران آزادی دین‌ها وجود دارد.  
+
جنگ جهانی دوم  (سپتامبر ۱۹۳۹ - سپتامبر ۱۹۴۵) با حمله نیروهای زمینی و هوایی آلمان به بندر دانزیک در لهستان در ۹ شهریور ۱۳۱۸ برابر با ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شد و تا آبان ۱۳۲۴ ادامه یافت. پس از حمله ارتش آلمان به لهستان، دولت‌های انگلیس و فرانسه که استقلال و تمامیت ارضی لهستان را در برابر تجاوز آلمان تضمین کرده بودند، ۱۱ شهریور ۱۳۱۸ فرانسه و بریتانیا یه آلمان اعلان جنگ دادند. در ۲۵ شهریور ارتش شوروی بخش شرقی لهستان را اشغال کرد و بر پایه قراردادهای پنهانی میان آلمان و شوروی لهستان را  تقسیم کردند.  ۸ آذر ۱۳۱۸ ارتش شوروی به فنلاند حمله کرد. فروردین ۱۳۱۹ ارتش آلمان دانمارک و نروژ را به اشغال خود در آورد و خرداد ۱۳۱۹ ارتش آلمان نیمی از فرانسه را اشغال کردند. تا این تاریخ ایران آسیبی از جنگ جهانی دوم ندیده بود. متحدین یا دولت‌های محور یعنی آلمان نازی به زمامداری آدولف هیتلر و ایتالیای فاشیست به زمامداری موسولینی و امپراطوری ژاپن بودند و گروه کشورهای متفقین در آغاز جنگ انگلستان و فرانسه بودند. ورازت کشور با چاپ اعلامیه‌ای به همه بیگانگانی که در ایران بسر می‌بردند هشدار داد که از نشان دادن هرگونه احساسات له یا علیه کشورهای در جنگ اروپا که منافی بی‌طرفی کشور شاهنشاهی باشد خودداری کنند.[۱۰] هم چنین دولت ایران با چاپ بیانیه رسمی تصمیم خود را دایر بر حفظ بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم به آگاهی مردم رسانید و وزارت خارجه این تصمیم را به همه سفارتخانه‌های کشورها در تهران بخش‌نامه کرد و دستور داد که وزارت امور خارجه آن کشورها را از تصمیم دولت ایران آگاه سازند.
  
با ابراز نمودن  نیروهای سکولار دمکراسی که به معنای آن است که در ایران آزادی دین‌ها وجود دارد، دقیقا، شاهزاده رضا پهلوی آن را می‌گوید که مشروطه خواهان در جنبش مشروطه خواستار آن بودند. در ایران، نه تنها مسلمانان شیعه وجود داشتند بلکه مسلمانان سنی و ایرانیان زرتشتی، ایرانیان مسیحی، ایرانیان یهودی وجود داشتند و دارند، و هم چنین ایرانیانی که به هیچ دین و مذهبی باور نداشتند و ندارند.  شیخ فضل الله نوری گفت در ایران آزادی دین وجود ندارد زیرا که اسلام به معنای آزادی نیست، بلکه به چم تسلیم شدن و سر فرود آوردن است. محمدعلی سلطان قاجار بود که فضل الله نوری را به مجلس فرستاد تا این یاوه‌های اسلامی را وارد قانون اساسی کند. اصل نخست متمم قانون اساسی برای فضل الله نوری و محمدعلی قاجار بسنده نبود. بنابراین، فضل الله نوری در مجلس شورای ملی گفت که پارلمان نمی‌تواند قانون بنویسد و تنها الله است که می‌تواند قانون بنویسد. در اینجا مشروطه خواهان گفتند که نمایندگان برگزیده مردم ایران تنها کسانی هستند که می‌توانند و پروانه دارند که قانون بنویسند و مجلس شورای ملی آن را تصویب نماید، آنگاه است که دمکراسی واقعی را در ایران خواهیم داشت. خواست سیاسی مشروطه خواهان که  مجلس شورای ملی قوانین را بنویسد، خواست پایه‌ای ملت ایران بود که دیگر ملایان برای مردم ایران تصمیم نگیرند و مردم ایران بر پایه شریعت اسلام زندگی نکنند. سازشی که با فضل الله نوری انجام یافت، این بود که قوانینی که مجلس شورای ملی تصویب می‌کند علیه اسلام نخواهد بود. پرسش اینکه چه کسی تصمیم می‌گیرد که قوانین تصویب شده مجلس شورای ملی در راستای اسلام هستند، می‌بایستی که از سوی یک گروه پنج نفری از ملایان روشن شود. کدام دستار به سر در این گروه می‌توانند باشند را به تصمیم مجلس شورای ملی گزاردند و با این سازش روشن بود که مجلس شورای ملی است که تصمیم می‌گیرد.
+
۱۲ شهریور ۱۳۱۸ برابر با ۴ سپتامبر ۱۹۳۹، اعلامیه‌ای به امضای نخست وزیر پخش شد که دولت شاهنشاهی ایران بی طرفی خود را در جنگ بین المللی دوم اعلام کرد. و در ۲۰ شهریور در مراسمی در کاخ گلستان برپا بود اعلیحضرت رضا شاه گفتند:ما مصمم هستیم که بی طرفی خود را حفظ کنیم، گرچه حفظ بی طرفی در این گیرودار مشکل‌تر از جنگیدن است.
  
هنگامی که شاهزاده رضا پهلوی از سکولار دمکراسی می‌گوید، ایشان در پی دگرگون ساختن اصل دوم قانون اساسی مشروطه می‌باشند. این دگرگونی چگونه باید باشد. در همه کشورهایی که دارای قانون اساسی هستند، یک دادگاه قانون اساسی وجود دارد، مانند سوپریم کورت در آمریکا یا فرفسونگ گریشت در آلمان. خویشکاری این دادگاه‌ها این است که بررسی نمایند که قوانینی که از مجلس می‌گذرند در چارچوب قانون اساسی آن کشور هستند یا نیستند. قانون اساسی بالاترین قانونی است که دیگر قانون‌ها در کشور، باید دنباله روی آن باشند و در چارچوب آن نوشته شوند. اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه می‌تواند چنین باشد: بالاترین دادگاه قانونی کشور ایران دادگاه قانون اساسی است. دادگاه قانون اساسی تصمیم می‌گیرد که آیا قانون تصویب شده از سوی مجلس شورای ملی در راستای اصل‌های قانون اساسی هستند یا نیستند؟ هر شهروند ایرانی حق این دارد که به این دادگاه مراجعه کند، هنگامی که این شهروند باور دارد که قانونی که از مجلس گذشته است با قانون اساسی مغایرت دارد. با این دو تغییر در اصل نخست و دوم متمم قانون اساسی مشروطه، به قانونی دست می‌یابیم که مشروطه خواهان در صد و پانزده سال پیش خواستار آن بودند و برای آن جنگیدند. باید گفت که رویهم رفته یازده اصل قانون اساسی مشروطه به اسلام آلوده شده‌اند تا مبادا کسی درباره اسلام چیزی بنویسد که مردم آگاه شوند با چه هیولایی سر و کار دارند. این اصل‌ها باید به ویرایش نخستین خود بازگردند و قانون اساسی مشروطه به ویرایش نخستین خود، همانگونه که پدر بزرگان ما نوشته بودند، بازگردند.  
+
۲۵ مهر ۱۳۱۸ پیمان دوستی بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت پادشاهی ژاپن در کاخ وزارت امور خارجه به امضا رسید. و ۲۵ آذر به تصویب مجلس شورای ملی رسید. در روز دوم آبان ماه ۱۳۱۸ دوازدهمین دوره قانونگذاری به وسیله اعلیحضرت رضا شاه پهلوی گشایش یافت. رضا شاه در بیانیه خود روز گشایش مجلس شورای ملی گفت: موضوعی که موجب تاسف خاطر ما گردیده وقوع جنگ در اروپا است. اگر چه ما در این جریان سیاست بی طرفی کامل را اختیار کرده‌ایم، ولی دوام جنگ از لحاظ مادی و اقتصادی موجب زیان همه ملت هاست، به همین جهت آرزومندیم که هرچه زودتر صلح در جهان برقرار شود.
  
یادآوری چند اصل آلوده شده به اسلام:
+
با وجود اعلام بی طرفی کشور شاهنشاهی ایران در جنگ جهانی دوم دولت بریتانیا از حمل کالاهای خریداری شده ایران از آلمان جلوگیری کرد. دولت شاهنشاهی ایران رسما به دولت بریتانیا اعتراض کرد. در یادداشت اعتراضی که به سفارت انگلیس در تهران داده شد نوشته شده بود که ایران کشوری بی طرف و طرف معامله تجارتی با آلمان است، ولی دولت انگلستان به این بهانه که فروش تولیدات آلمانی به کشورهای دیگر سبب ورود ارز خارجی به این کشور می‌شود و در نتیجه بنیه مالی آلمان قوی‌تر می‌شود و آلمان‌ها نیروی خرید ابزار جنگی می‌یابند اموال کشتی‌هایی که از آلمان به سوی ایران در راه بودند گرفت.  ... '''[[اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی|دنباله اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی را بخوانید و میان هم‌میهنان پخش کنید]]
  
'''اصل بیستم می گوید:''' عامه مطبوعات غیر از کتب ضلال و مواد مضره به دین مبین آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است ولی هرگاه چیزی مخالف قانون مطبوعات در آنها مشاهده شود نشردهنده یا نویسنده بر طبق قانون مطبوعات مجازات می‌شود اگر نویسنده معروف و مقیم ایران باشد ناشر و طابع و موزع از تعرض مصون هستند.
 
 
دگرگون شود به: عامه مطبوعات غیر از کتب ضلال و مواد مضره به دین مبین آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است - حذف شود
 
 
 
'''اصل بیست و هفتم:''' قوای مملکت به سه شعبه تجزیه می‌شود:
 
::دوم: قوه قضاییه و حکمیه که عبارتست از تمیز حقوق و این قوه مخصوص است به محاکم شرعیه در شرعیات و به محاکم عدلیه در عرفیات.
 
 
دگرگون شود به : قوه قانونگزاری و دادوری که عبارتست از تمیز حقوق و این قوه مخصوص است به محاکم عدلیه در عرفیات. از این به بعد امور ما بر پایه قانون های مدنی است و نه بر پایه شرع اسلام.
 
 
'''اصل پنجاه و هشتم:''' هیچ کس نمی‌تواند به مقام وزارت برسد مگر آن که مسلمان و ایرانی‌الاصل و تبعه ایران باشد.
 
 
دگرگون شود به: هیچ کس نمی تواند به مقام وزارت برسد مگر آن که ایرانی الاصل و تبعه ایران باشد.
 
 
'''اصل هفتاد و یکم:''' دیوان عدالت عظمی و محاکم عدلیه مرجع رسمی تظلمات عمومی هستند و قضاوت در امور شرعیه با عدول مجتهدین جامع الشرایط است.
 
 
دگرگون شود به: دیوان عالی دادگستری و دادگاه های دادگستری مرجع رسمی دادخواهی عمومی هستند. امور شرعیه و دخالت عمامه به سران دیگر نخواهیم داشت. قانون اساسی مشروطه قانون اساسی سکولاری است که دیگر شرعیات با زندگی کشوری و ملتی کاری ندارد.
 
 
'''اصل هشتاد و سوم:''' تعیین شخص مدعی عموم با تصویب حاکم شرع در عهده پادشاه است.
 
 
دگرگون شود به: گزینش دادستان با پادشاه است. حاکم شرعی دیگر نیاز نداریم که در تعیین دادستان کل کشور دخالت نماید.
 
 
 
با فراخواندن ملت ایران به سکولار دمکراسی شاهزاده رضا پهلوی آن را می‌گوید که مشروطه خواهان خواستار آن بودند.
 
 
این سازش که در آن زمان انجام شد، تا مجلس شورای ملی برگزار شود و قوانین سکولار در کشور جاری شوند، فضل الله نوری آن را نپذیرفت و محمدعلی سلطان قاجار به ارتش روسیه  به سرکردگی لیاخوف دستور داد که مجلس شورای ملی را بمباران کنند. مشروطه خواهان دستگیر شدند، به دار آویخته شدند از میان به دو نیم شدند، و در بازارها و گذرها بدنشان را آویختند و محمدعلی سلطان قاجار دشمن مشروطه، علیه ملت ایران به جنگ برخاست. در پایان با اینکه  ارتش روسیه پشتیبان محمدعلی سلطان قاجار بود، ملت ایران پیروز گشتند و محمدعلی سلطان به سفارت روسیه پناهنده شد و به اودسا در روسیه فرار کرد. در روز فرخنده ۹ امرداد ماه ۱۲۸۶ خورشیدی، فضل الله نوری دشمن مشروطه در دادگاه به اعدام محکوم شد و به دار آویخته شد.
 
 
پس از این پیروزی، دولت مشروطه می‌بایستی که کار خود را آغاز کند و مجلس شورای ملی می‌بایستی که قانون بنویسند. در آن زمان، اصل اول و دوم متمم قانون اساسی مشروطه را همانگونه گذاشتند و گروه پنج نفری آخوندی هیچگاه تشکیل نشد.
 
 
کسی که می‌گوید ایران باید سکولار دمکراسی باشد، باید بداند سه سال از سال ۱۲۸۵ خورشیدی تا ۱۲۸۸ خورشیدی در ایران ملت ایران جنگیدند و کشته شدند تا سکولار دمکراسی را در ایران پیاده کنند. کسی که می‌گوید ایران باید سکولار دمکراسی باشد، باید بداند که بزرگ مردانی چون علی اکبر داور، دادگستری سکولار را در ایران بنیاد نهادند و قوانین شریعت را از میان برداشتند و قوانین سکولار مدنی نوشتند.
 
 
کسی که می‌گوید ایران باید سکولار دمکراسی باشد باید بداند که قانون انتخابات ایران می باید دگرگون شود. امروز در جمهوری اسلامی چنین است که برخی از پست‌ها را تنها مسلمانان شیعه می‌توانند داشته باشند. در قانون انتخابات باید محدودیت‌های دینی از میان برداشته شوند و هر ایرانی زن یا مرد مسلمان یا زرتشتی، یا مسیحی، یا یهودی یا بی دین که دارای شرایط انتخاب شدن وانتخاب کردن هستند، بتواند خود را کاندید کنند. آریامهر شاهنشاه ایران، در سال ۱۳۴۱ خورشیدی بر آن بودند که قانون انتخابات را چنین دگرگون سازند و سوگند به قرآن را نیز از میان بردارند و به سوگند به کتاب آسمانی تغییر دهند. این برنامه‌های آریامهر را شیخ خمینی کوشش کرد که سبوتاژ کند و جبهه ملی و نهضت آزادی، حزب توده  موتلفه و دیگر گروه‌های اسلامی به پشتیبانی خمینی درآمدند، تا کار به روز ننگین ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ کشید که خمینی آن را آغاز انقلاب اسلامی می نامد.
 
 
هر کسی که می‌گوید سکولار دمکراسی، باید بداند که سکولار دمکراسی برای خمینی چیان، بودن یا نبودن است. اگر روزی انتخابات بدون دخالت دین در ایران برگزار شود، در دیدگاه اسلامیون این به مفهوم محارب بودن با خداست و همه ایرانیان باید اعدام شوند. زیرا با سکولار دمکراسی ثروتی که آخوند گردآورده است را می‌باید به ملت ایران بازگرداند.
 
 
فراموش نکنیم پیروان خمینی برادران حاج سید جوادی بنیادگزاران جمعیت حقوق بشر در ایران که با کارتر همدست شدند و با نیرنگ سازمان عفو بین الملل و صلیب سرخ، تروریست‌های مجاهد و چریک فدایی و توده‌ای و جبهه ملی و اسلامیست‌ها را از زندان بیرون کشیدند و به جان مردم ایران انداختند تا برگزیدگان ملت ایران را چه کشوری و چه لشکری اعدام کنند و شورش اسلامی را به انجام رسانند. در روز ۱۷ امرداد ماه ۱۳۵۸ خورشیدی احمد صدر حاج سید جوادی وزیر دادگستری دولت بازرگان اعلام کرد که کلیه قوانین دادگستری منطبق با شرع اسلامی می‌شود. قضاوت و ولایت زن در اسلام ممنوع است و قانون حمایت خانواده خلاف شرع مبین است و از میان برداشته شده است.
 
 
می‌بینیم که اسلامیون دروغگوهایی بیش نیستند و بر طبل حقوق بشر کوبیدن، همان تقیه بود.
 
 
شاهزاده رضا پهلوی با دلیری و درایت و خردمندی با همه محدودیت‌های سیاسی که ایشان با آن روبرو هستند این هدف بزرگ را در پیش دارند که اسلام را از قانون اساسی مشروطه بزدایند. با این کار شاهزاده رضا پهلوی پای در جای پای پدر بزرگ خویش و پدر تاجدار خویش می‌گزارند که همواره برای اهداف مشروطه خواهان جنگیدند. آریامهر در آخرین اراده خود فرمودند که من ولیعهد جوان خود را به ملت ایران و قانون اساسی مشروطه می‌سپارم.
 
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۲


اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا با سدای شاهنشاه آریامهر
حمله ارتش شوروی و انگلیس به ایران ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰
اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در بوشهر، ایران را برای همیشه ترک می‌کند شهریور ۱۳۲۰
اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی جانشین پدر می شود شهریور ۱۳۲۰

اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی - با حمله ارتش اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا به ایران در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰ ایران کارزار جنگ دوم جهانی شد. اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا، تاریخ نوین ایران را تا فراسوی دهه‌ها زیر تاثیر خود گرفت. ایران می بایستی که موضع بی‌طرفی خود را کنارنهد و عضو متفقین شود. با پشتیبانی فعال ایران از متفقین، شوروی به رهبری استالین در موقعیتی قرارگرفت که توانست بر آلمان هیتلری پیروز شود. به همین دلیل ایران پل پیروزی نامیده شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین، ایران از اعضای پیروز جنگ نبود بلکه در ردیف بازندگان قرارگرفت. استالین از بیرون بردن ارتش سرخ شوروی از ایران خودداری کرد و برنامه‌ای ریخت که استان‌های شمالی ایران را زیر کنترل خود دربیاورد و از ایران جدا سازد. استالین با برپا سازی حزب توده و پشتیبانی مالی و نظامی ارتش سرخ از آنان، سبب شد که در ایران دولت استواری بر سر کار نیاید و با راه یافتن اعضای حزب توده و گروهی به نام اقلیت به سرکردگی محمد مصدق قاجار به مجلس شورای ملی با ابستروکسیون کار دولت‌ها را مختل کرد و از رای‌گیری در مجلس جلوگیری کرد. کشور ایران که از دیدگاه سیاسی و اقتصادی ویران شده بود به سبب درگیری در یک جنگ گرم که میلیون‌ها تُن ابزار جنگی و مواد خوراکی که با استفاده از خاک ایران به شوروی ترابر شده بود و به آن "پرشن کریدور" می ‌گفتند، از سوی همان شوروی به میدان "جنگ سرد" هُل داده شد. با تزویرهای شوروی و برنامه‌های اشغال کشور ایران، سرانجام برای نگاهبانی از استقلال و تمامیت ارضی ایران سیاستمداران ایران به رهبری اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران ناچار شدند که با کشورهای متفق در غرب همکاری کنند. تنها با پشتیبانی سیاسی و نظامی امریکا، دولت ایران توانست ارتش شوروی را به بیرون رفتن از استان‌های شمالی ایران وادار سازد و آذربایجان را از چنگال مزدوران شوروی برهاند. از این زمان روشن شد که استقلال و تمامیت ارضی ایران و نوسازی اقتصادی و سیاسی تنها با متحدین غربی امکان‌پذیر خواهدبود. نه تنها پیوندهای ایران با دنیای غرب از سوی دولت شوروی مورد پذیرش قرار نگرفت بلکه شوروی کوشش کرد که با فعالیت‌های سیاسی حزب توده، همواره در ایران آشوب به پا کند و پس از آنکه حزب توده ممنوع اعلام شد، با همدستی جبهه ملی، ایران را از پیوندهایش با کشورهای غربی جدا سازد و به شوروی نزدیک کند. بالاترین این کشمکش‌های سیاسی در دوران جنگ سرد در ایران، ملی کردن شرکت نفت انگلیس و ایران را باید نام برد که تلاش بر براندازی سامانه شاهنشاهی ایران و در دست گرفتن حکومت بود. سرانجام با سقوط محمد مصدق خائن به ایران و مردم ایران در سال ۱۳۳۲ و مرگ استالین نفوذ شوروی در ایران بسیار کم شد و ایران توانست که با برنامه‌های عمرانی و انقلاب شاه و مردم کشور را بازسازی کند.

تا به امروز، تاریخ‌نویسی درست جنگ جهانی دوم و نقش ایران در این جنگ برای پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی، در هیچ‌کجا نه در ایران، نه در شرق و نه در غرب انجام نشده است. هیچیک از دولت‌های غربی و شوروی گرایشی به نوشتن آنچه که گذشت را نداشتند تا روشن شود که چرا آنها یک کشور بی‌طرف را اشغال کرده‌اند زیرا که خلاف هرگونه حقوق بین‌المللی بود. به همین سبب در گفتگوهای سیاسی با ایران، دولت‌های اشغالگر شوروی و بریتانیا پافشاری برآن داشتند که ایران اشغال نشده است بلکه ایران همکاری می کند ولی در واقع مانند ارتش اشغالی، با ایران و ایرانیان رفتارکردند. نقش ایران در جنگ جهانی دوم را به میزبان "کنفرانس تهران" کاهش دادند و در هیچ یک از کتاب‌های تاریخ در مدرسه‌ها در کشورهای غربی نامی از ایران و نزدیک به چهار سال اشغال ایران و سختی‌هایی که کشور و مردم ایران کشیدند را نبرده‌اند. به سبب سانسور در درازای اشغال ایران از سوی ارتش بریتانیا و شوروی، در ایران سند، عکس و فیلمی وجود ندارد، تنها پس از فروریختن اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق کم کم آرشیوها در دسترس همگان قرار گرفتند. برای نمونه روشدن فرمان‌های استالین برای جداسازی استان‌های شمالی ایران، برپا کردن جمهوری دموکرات آذربایجان و کردستان و آموزش دادن مزدورانی چون پیشه‌وری و کامبخش و دیگر اعضای حزب توده نشان می‌دهد که چگونه سیستماتیک استالین برای اشغال کشور ایران برنامه می‌چیده است. هم‌چنین امروزه با رو شدن دستور استالین برای جستجو نفت در شمال و جنوب ایران و مسله امتیاز نفت به شوروی و موازنه منفی محمد مصدق در یک راستا با فرمان استالین دیده می‌شوند.

بمباران ایران، و در پی آن بیماری‌ها، گرسنگی، تورم اقتصادی، بی‌خانه‌مان کردن، ناامنی و چپاول مردم ایران از سوی بیگانگان، رنج‌هایی بود که ملت ایران باشکیبایی کشیدند، با آنکه دو پیمان جداگانه برای ترمیم آسیب‌ها و پرداخت هزینه بهره‌برداری از همه امکانات کشور ایران دستینه شده بود، متفقین به کشور ایران نه تنها خسارت جنگی نپرداختند بلکه دولت کمونیست شوروی بسیاری از کارخانه‌ها و یازده تن طلای بانک ملی ایران را با خود به شوروی برد. افزون برآن درخت‌های جنگل‌های شمال ایران را برید و به یغما برد. اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در هر سفری که به کشورهای متفق کردند یادآور نقش ایران در پیروزی متفقین شدند و اینکه متفقین می باید به ایران خسارت آسیب‌هایی که در درازای چهار سال بدان وارد آمده است بپردازند ولی متفقین هیچگاه خسارت‌های جنگی را نپرداختند و وانمود کردند که چنین رویدادی پیش نیامده است. تنها امریکا بخشی از قول‌های مالی خود را انجام داد. جنگ جهانی دوم، متفقین، ایران و کشتارها و چپاول ایران بخشی است که هنوز در تاریخ دنیا بسته نشده است. غرب و شوروی یا روسیه امروز می‌باید جبران رنج و آسیب‌ها به کشور ایران را به ملت ایران بنمایند. در سال ۲۰۱۴ میلادی مستندهای نوینی در تلویزیون های غربی درباره "جنگ جهانی دوم" پخش شد. در این فیلم‌های مستند حتی دیگر اشاره‌ای به "کنفرانس تهران" نکردند تا رد پایی از این جنگ و جنایت بر مردم ایران برجای نماند. ملت ایران بدانند که سروده ای ایران سرود انقلابی علیه اشغال ایران از سوی ارتش‌های بیگانه و زندگی اندوه‌بار مردم ایران در سال ۱۳۲۳ ساخته شد تا به مردم ایران نیروی دوباره برای پایداری در برابر بیگانه را بدهد. امروزه توده‌ای‌ها و دیگر خائنان به کشور و ملت ایران کوشش می کننداین سروده، یادآور تاریک‌ترین روزهای تاریخ کشور ایران را به عنوان سرود ملی ایران به ملت ناآگاه ایران از تاریخ خود بفروشند.

جنگ جهانی دوم (سپتامبر ۱۹۳۹ - سپتامبر ۱۹۴۵) با حمله نیروهای زمینی و هوایی آلمان به بندر دانزیک در لهستان در ۹ شهریور ۱۳۱۸ برابر با ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شد و تا آبان ۱۳۲۴ ادامه یافت. پس از حمله ارتش آلمان به لهستان، دولت‌های انگلیس و فرانسه که استقلال و تمامیت ارضی لهستان را در برابر تجاوز آلمان تضمین کرده بودند، ۱۱ شهریور ۱۳۱۸ فرانسه و بریتانیا یه آلمان اعلان جنگ دادند. در ۲۵ شهریور ارتش شوروی بخش شرقی لهستان را اشغال کرد و بر پایه قراردادهای پنهانی میان آلمان و شوروی لهستان را تقسیم کردند. ۸ آذر ۱۳۱۸ ارتش شوروی به فنلاند حمله کرد. فروردین ۱۳۱۹ ارتش آلمان دانمارک و نروژ را به اشغال خود در آورد و خرداد ۱۳۱۹ ارتش آلمان نیمی از فرانسه را اشغال کردند. تا این تاریخ ایران آسیبی از جنگ جهانی دوم ندیده بود. متحدین یا دولت‌های محور یعنی آلمان نازی به زمامداری آدولف هیتلر و ایتالیای فاشیست به زمامداری موسولینی و امپراطوری ژاپن بودند و گروه کشورهای متفقین در آغاز جنگ انگلستان و فرانسه بودند. ورازت کشور با چاپ اعلامیه‌ای به همه بیگانگانی که در ایران بسر می‌بردند هشدار داد که از نشان دادن هرگونه احساسات له یا علیه کشورهای در جنگ اروپا که منافی بی‌طرفی کشور شاهنشاهی باشد خودداری کنند.[۱۰] هم چنین دولت ایران با چاپ بیانیه رسمی تصمیم خود را دایر بر حفظ بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم به آگاهی مردم رسانید و وزارت خارجه این تصمیم را به همه سفارتخانه‌های کشورها در تهران بخش‌نامه کرد و دستور داد که وزارت امور خارجه آن کشورها را از تصمیم دولت ایران آگاه سازند.

۱۲ شهریور ۱۳۱۸ برابر با ۴ سپتامبر ۱۹۳۹، اعلامیه‌ای به امضای نخست وزیر پخش شد که دولت شاهنشاهی ایران بی طرفی خود را در جنگ بین المللی دوم اعلام کرد. و در ۲۰ شهریور در مراسمی در کاخ گلستان برپا بود اعلیحضرت رضا شاه گفتند:ما مصمم هستیم که بی طرفی خود را حفظ کنیم، گرچه حفظ بی طرفی در این گیرودار مشکل‌تر از جنگیدن است.

۲۵ مهر ۱۳۱۸ پیمان دوستی بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت پادشاهی ژاپن در کاخ وزارت امور خارجه به امضا رسید. و ۲۵ آذر به تصویب مجلس شورای ملی رسید. در روز دوم آبان ماه ۱۳۱۸ دوازدهمین دوره قانونگذاری به وسیله اعلیحضرت رضا شاه پهلوی گشایش یافت. رضا شاه در بیانیه خود روز گشایش مجلس شورای ملی گفت: موضوعی که موجب تاسف خاطر ما گردیده وقوع جنگ در اروپا است. اگر چه ما در این جریان سیاست بی طرفی کامل را اختیار کرده‌ایم، ولی دوام جنگ از لحاظ مادی و اقتصادی موجب زیان همه ملت هاست، به همین جهت آرزومندیم که هرچه زودتر صلح در جهان برقرار شود.

با وجود اعلام بی طرفی کشور شاهنشاهی ایران در جنگ جهانی دوم دولت بریتانیا از حمل کالاهای خریداری شده ایران از آلمان جلوگیری کرد. دولت شاهنشاهی ایران رسما به دولت بریتانیا اعتراض کرد. در یادداشت اعتراضی که به سفارت انگلیس در تهران داده شد نوشته شده بود که ایران کشوری بی طرف و طرف معامله تجارتی با آلمان است، ولی دولت انگلستان به این بهانه که فروش تولیدات آلمانی به کشورهای دیگر سبب ورود ارز خارجی به این کشور می‌شود و در نتیجه بنیه مالی آلمان قوی‌تر می‌شود و آلمان‌ها نیروی خرید ابزار جنگی می‌یابند اموال کشتی‌هایی که از آلمان به سوی ایران در راه بودند گرفت. ... دنباله اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی را بخوانید و میان هم‌میهنان پخش کنید