تفاوت میان نسخههای «الگو:نوشتار برگزیده»
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
<onlyinclude> | <onlyinclude> | ||
* | * | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | '''[[روز | + | '''[[پرونده:RoozMellat9EsfandMah1331.mp4|thumb|left|180px|روز ملت ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ توطئه محمد مصدق در سرنگونی حکومت پارلمانی شاهنشاهی ایران]] |
+ | [[پرونده:ShahSorayaPM.jpg|thumb|left|150px|شاهنشاه و ملکه ثریا، مصدق و چند تن از وزیران را برای شرفیابی میپذیرند]] | ||
+ | [[پرونده:MarmarPalace.jpg|thumb|left|150px|مردم ایران دروازههای کاخ مرمر را میبندند و از رفتن شاهنشاه جلوگیری میکنند]] | ||
+ | [[پرونده:Mardomdemo9Esfand1331a.jpg|thumb|left|150px|تظاهرات مردم برای جلوگیری از سفر شاه در توطئه تغییر رژیم ۹ اسفند ۱۳۳۱]] | ||
+ | [[پرونده:Mardomdemo9Esfand1331.jpg|thumb|left|150px|تظاهرات مردم برای جلوگیری از سفر شاه در توطئه تغییر رژیم ۹ اسفند ۱۳۳۱]] | ||
+ | [[پرونده:ShahanshahTravelMarmorPalast9Esfand1330.jpg|thumb|left|150px|مردم در پهنه کاخ مرمر به سخنان شاهنشاه گوش فرامیدهند ۹ اسفند ۱۳۳۱]] | ||
+ | '''[[روز ملت ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱]]''' - با تصمیم مجلس شورای ملی روز نهم اسفند ماه ۱۳۳۱ روزی که شاهنشاه بر اثر قیام دلیرانه مردم ایران و بنا به درخواست و ایستادگی آنان از مسافرت به خارج از کشور منصرف شدند و این امر موجبات نجات و سعادت کشور گردید، روز نهم اسفند به نام '''(روز ملت)''' نامیده شد. تصمیم قانونی دایر به نامیدن روز نهم اسفند به (روز ملت) و روز بیست و هشتم امرداد ماه (به روز قیام ملی) میباشد. | ||
− | + | روز ملت ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ سالروز قیام مردم پایتخت علیه توطئه محمد مصدق در سرنگونی حکومت پارلمانی شاهنشاهی ایران میباشد. پنج هفته پیش از رخداد قیام مردم تهران، محمد مصدق از مجلس شورای ملی اختیارات دیکتاتوری برای یک سال دیگر گرفت. با این اختیارات محمد مصدق قانون اساسی مشروطه را زیر پا گزاشت و توانست بدون تصویب مجلس شورای ملی خود قانون بنویسد و خود آن را تصویب نماید و به اجرا درآورد. یعنی "قوه مقننه" و "قوه مجریه" از یکدیگر جدا و مستقل نبودند بلکه در وجود شخص محمد مصدق متبلور شدند. جدایی سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه بر پایه اصل ۲۷ متمم قانون اساسی یکی از پایههای قانون اساسی است، زیر پا گذاشتن اصل ۲۷ بر پایه اصل هفتم متمم قانون اساسی که "اساس مشروطیت جزاً و کلاً تعطیلبردار نیست" ناممکن است. با این اختیارات محمد مصدق ملکه مادر، والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی و دیگر هموندان خانواده سلطنتی را از ایران بیرون کرد. سپس مصدق نخشه در سر داشت که شاهنشاه ایران و ملکه ثریا را از ایران بیرون براند. توطئه مصدق با همدستی شوروی برای برقرار ساختن جمهوری خلق ایران بود که در آن محمد مصدق پرزیدنت این جمهوری خلقی شود. نمایندگان مجلس شورای ملی که از نخشههای پلید مصدق آگاه شده بودند دیگر از محمد مصدق پشتیبانی نکردند. رییس مجلس شورای ملی نامهای به شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی نوشت و در آن از اعلیحضرت درخواست کرد که معظمله به هیچ روی از کشور بیرون نروند. مجلس شورای ملی با چاپ جارنامهای از مردم پایتخت خواست که برای جلوگیری از سفر شاهنشاه به خارج "هر کاری" که میتوانند انجام دهند. مردم تهران در برابر کاخ مرمر گردآمدند و با فریادهای "جاوید شاه" از شاهنشاه ایران درخواست کردند که در کشور بمانند و نشان دادند که مردم ایران خواستار حکومت شاهنشاهی پارلمانی خود هستند و نه حکومت جمهوری خلقی به ریاست جمهوری محمد مصدق. با دیدن این اوضاع شاهنشاه ایران برآن شدند که در کشور بمانند و به میان مردم که در برابر کاخ مرمر چشم به راه تصمیم شاهنشاه بودند رفتند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ۱ اسفند ماه ۱۳۳۱ محمد مصدق نامهای به شاهنشاه به وسیله برادرش حشمتالدوله والاتبار فرستاد با این درونمایه که حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی و دربار شاهنشاهی فعالیتهایی علیه دولت را سازمان میدهند. مصدق شاهنشاه را تهدید کرده بود که با رفراندوم درباره گزارش این کمیسیون قدرت شاهنشاه را تضعیف خواهدکرد. مصدق درخواست کرد که شاهنشاه در روز ۹ اسفند ۱۳۳۱ به همراه ملکه ثریا از کشور بیرون روند. محمد مصدق دستورهای پنهانی برای مسئولان صادر کرد که برای سفر شاهنشاه در روز ۹ اسفند آماده باشند. ولی آنچه را که مصدق به نیرنگ خود برای سفر شاهنشاه در پنهان برنامهریزی کرده بود، انجام نشد زیرا که بسیاری از نمایندگان و مردم ایران از سفر شاهنشاه آگاهی یافتند. | |
+ | ۴ اسفند ماه ۱۳۳۱ هفت تن از نمایندگان مجلس شورای ملی به همراهی وزیر دربار شاهنشاهی به پیشگاه شاهنشاه باریافتند تا معظم له را درباره اوضاع جاری و آنچه در مجلس میگذرد آگاه سازند. هم چنین قرار شد که نخستوزیر به پیشگاه شاهانه بار یابد. فعالیت دامنهداری از سوی هفده تن از نمایندگان مجلس شورای ملی برای بهبود رابطه دولت و دربار شاهنشاهی آغاز شد. | ||
− | + | ۶ اسفند ماه ۱۳۳۱ سرلشکر زاهدی و شمار دیگری از افسران وفادار به شاهنشاه دستگیر و زندانی شدند. | |
− | + | روز ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ - علاء وزیر دربار در نامهای به آگاهی شاهنشاه رساند که محمد مصدق ساعت یک پس از نیمروز برای یک ساعت، و وزیران ساعت دو پس از نیمروز به پیشگاه شاهنشاه و ملکه ثریا بار خواهند یافت. مصدق وارد کاخ شاهنشاهی شد و به پیشگاه شاهنشاه و ملکه ثریا باریافت. | |
+ | |||
+ | آیتالله کاشانی رییس مجلس شورای ملی نامهای به تاریخ ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ به شماره ۱۳۷۸۵ به پیشگاه شاهنشاه نوشت: | ||
+ | |||
+ | اعلیحضرت همایون شاهنشاهی - خبر مسافرت غیرمترقبه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی موجب شگفتی و نگرانی فوقالعاده قاطبه اهالی پایتخت شده و هیئت رئیسه مجلس شورای ملی با استحضار آقایان به عرض میرساند که در وضع کنونی به هیچ وجه مصلحت و صواب نمیداند که اعلیحضرت همایونی مبادرت به مسافرت فرمایند زیرا ممکن است در تمام کشور تاثیرات عمیق و نامطلوب حاصل نماید به این لحاظ از پیشگاه همایونی استدعا میشود که قطعا در این مورد تجدید نظر فرموده و تصمیم به مسافرت را به موقع دیگری در سال آینده تبدیل فرمایند. رییس مجلس شورای ملی - سیدابوالقاسم کاشانی | ||
+ | |||
+ | هیات رییسه مجلس شورای ملی به پیشگاه شاهنشاه باریافت و به نمایندگی از مردم ایران خواهش کرد که معظمله در این روزهای بیمآور از این سفر چشم پوشی کنند. مجلس شورای ملی با اعلامیهای از مردم خواست که برای بازنگری شاهنشاه در اراده ایشان به سفر خارج و جلوگیری از این سفر هر کاری که میتوانند انجام دهند. | ||
+ | |||
+ | گروه بیشماری از مردم تهران پیرامون کاخ مرمر گردآمدند و با تظاهرات میهنپرستانه و شاهدوستانه خود اعلام داشتند تا زمانی که شاهنشاه از سفر خود چشمپوشی نکردهاند به تظاهرات خود ادامه میدهند و از جلوی کاخ تکان نخواهند خورد. بازار تهران بسته شد و بازاریان همراه با دیگر طبقههای مردم در راه پیمایی باشکوهی میهنپرستی و شاهدوستی خود را نشان دادند. سرانجام با تظاهرات پیوسته و بیمانند مردم میهن پرست و شاهدوست، وزارت دربار شاهنشاهی با سپاسگزاری از ابراز احساسات پاک ملت ایران نسبت به شاهنشاه به آگاهی رساند که معظمله از سفر به خارج از کشور « فعلا » چشمپوشی کردهاند. شاهنشاه از کاخ مرمر به میان تظاهرکنندگان که غریو "جاوید شاه" آنان کاخ مرمر و خیابانهای پیرامون را به لرزه درآورده بود رفتند، به میان مردمی که از دیدن شاهنشاهشان از شادی در پوست خود نمیگنجیدند و به آنان گفتند: | ||
+ | |||
+ | ::: حالا که شما نمیخواهید و مایل نیستید که برای معالجه از کشور خارج شوم من نیز ناچار انصراف خود را از این مسافرت اعلام میکنم. | ||
+ | |||
+ | بازداشتهای گروهی - رویداد نهم اسفندماه بهانهای فراهم ساخت که مصدق به بازداشتهای گروهی دست بزند و روزنامههای هوادار دولت دشنام و ناسزاگویی به مخالفان سیاست دولت را بدون شناختن مرزی از اندازه بیرون کنند. ... و با اینکه جمال امامی در این میان این هنگامه گوشهگیری را به دخالت در امور سیاسی برتری دادهبود، او نیز به همراه غلامحسین فروهر، سپهبد شاهبختی، سرلشگر معینی، عمیدینوری، سرتیپ گیلانشاه، سرگرد خسروانی و شعبان جعفری و گروهی دیگر که شمار آنها بیش از صدوهفتاد نفر میشد، به جرم شوراندن مردم بر ضد دولت بازداشت شدند. | ||
+ | |||
+ | پس از آنکه دکتر مصدق آگاه شد که مردم از مسافرت شاهنشاه جلوگیری به عمل آوردهاند، با لباس خواب به مجلس رفت و دست به یک تاتر تازه پارلمانی زد. اما این مانور نیز از سوی مخالفین دولت در مجلس بیهوده ماند و هر چه پایان سال ۱۳۳۱ نزدیکتر میشد، ناتوانی و سستی دستگاه دولت محمد مصدق آشکارتر میگشت. آن گونه که تنها یک برنامه پلید و از پیش ریخته شده یک رویدادی ناگهانی که می توانست افکار مردم را به بیراهه بکشد میتوانست سبب استواری دولت شود و یا آن را سرنگون سازد ... | ||
+ | |||
+ | ۱۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ میر اشرافی نماینده مجلس شورای ملی از توطئه مصدق علیه شاهنشاه و نابودی رژیم شاهنشاهی و سرانجام تجزیه ایران در روز ۹ اسفند ماه پرده برداشت. میراشرافی گفت :..مگر در پس پرده چه نقشه هولناکی در شرف ظهوراست؟ دستگاه تبلیغات دولتی مردم شرافتمند طهران و علما و نمایندگان و اصناف و سایر طبقاتی که برای ابراز احساسات در مقابل کاخ همایونی اجتماع نموده بودند و با فریادهای ما نخواهیم گذاشت شاه برود مانع عزیمت شاهنشاه بودند بنام چاقوکش و مشایعت کننده معرفی نموده ...چندکلمه راجع به بازداشت سرلشگر زاهدی عرض کنم. چون سرلشگر زاهدی مجرم است و جرم او هم کاندید بودن ایشان برای مقام نخستوزیری است که این جرم در نظر جناب آقای دکتر مصدق قابل عفو نخواهدبود | ||
+ | |||
+ | شمس قناتآبادی نیز در این روز در سخنان خود گفت: "... آقایان نمایندگان محترم خوب دقت بفرمایید آقایان محترمی که بحکومت نظامی ولو حکومت نظامی زمان دکتر مصدق السلطنه رای میدهید که حقیقت امر این است که با وجود حکومت نظامی در حفظ حقوق ملت و صیانت آزادیهای سیاسی هیچ نوع اقدامی نمیتوان بعمل آورد چه حکومت نظامی تعطیل عمومی مشروطیت است (صحیح است) و باوجود آن حقوق و آزادیهایی که بموجب قانون اساسی برای ملت شناخته شده چنان که به تجریه دیدهایم کان لم یکن میشود در ممالکی که دولت علاقه مند به قانون اساسی و اجرای اصول مشروطیت است برفرض لزوم حکومت نظامی دوام پیدانمیکند در این مملکت کافی است که دولت بهانهای بدست آورد و بواسطه برقراری حکومت نظامی ماهها و سالها مشروطیت را تعطیل کند) ... اما آن دکتر مصدقی که میخواهد فقط باحکومت نظامی و قانون امنیت اجتماعی حکومت کند من نمیتوانم ارادتی باوداشته باشم | ||
+ | |||
+ | پیشنیه نخستوزیری محمد مصدق و انتخابات مجلس شورای ملی دوره هفدهم - انتخابات مجلس هفدهم بزرگترین تقلب در تاریخ انتخابات ایران است و تا کنون پروسهای چنین با نیرنگ در ایران دیده نشده است. در انتخابات برای دوره هفدهم قانونگذاری ۱۳۶ کرسی مجلس یا حوزه انتخاباتی وجود داشت. مصدق در ۸۲ حوزه پروانه به برگزاری انتخابات را داد که اطمنیان داشت از هواداران جبهه ملی برگزیده میشوند. با این حساب شمار نمایندگانی که وارد مجلس شورای ملی شدند، آن شماری بود که برای مجلس شورای ملی برای برگزاری و گشایش مجلس و تصویب قانون بدان نیاز داشت. در دیگر ۵۴ حوزه انتخاباتی که مصدق انتخابات را برگزار نکرد، روشن بود که در آن شهرها و حوزهها جبهه ملیها رای نخواهند آورد. مصدق کار را به آنجا کشاند که پروانه نداد، نمایندگان ارامنه، کلیمیان و زرتشتیان به مجلس راه یابند. اگر انتخابات در سراسر ایران برگزار میشد، مصدق در مجلس هفدهم رای اکثریت نداشت و نمیتوانست رای اعتماد از مجلس هفدهم بگیرد و نخستوزیری او با آغاز دوره هفدهم به پایان میرسید. از این انتخابات تا به امروز از سوی هواداران مصدق و جبهه ملیها به عنوان اولین و آخرین انتخابات آزاد در ایران یاد میشود و محمد مصدق که غیر قانونی با پنهان کردن ملیت دوگانهاش خود را دوباره برای نخستوزیری کاندید کرد به عنوان تنها نخستوزیری که با دموکراسی انتخاب شده است به مردم ایران فروخته میشود. | ||
+ | |||
+ | پنجاه و چهار حوزه انتخاباتی که در آن مصدق انتخابات را برگزار نکرد: اراک (۲ کرسی) - اصفهان (۳ کرسی) - اقلیتها(ارامنه جنوب) (۱ کرسی) - اقلیتها (ارامنه مرکزی و شمال) (۱ کرسی) - اقلیتها (زرتشتی) (۱ کرسی) - اقلیتها (کلیمیان) (۱ کرسی) - اقلیتها (ارامنه مرکزی و شمال) (۱ کرسی) - بابل و بارفروش (۳ کرسی) - بروجرد (۲ کرسی) - بم (۱ کرسی) - بهبهان کهکیلویه (۱ کرسی) - تربت حیدریه (۱ کرسی) - خرمشهر (۱ کرسی) - درگز (۱ کرسی) - دزفول (۱ کرسی) - دشت گرگان و یموت (۱ کرسی) - دشت میشان و بنی طرف و سوسنگرد (۱ کرسی) - رشت (۲ کرسی) - زابل سیستان (۱ کرسی) - ساری و تنکابن (۲ کرسی) - ساوه و زرند (۱ کرسی) - سبزوار (۲ کرسی) - سقز و بانه (۱ کرسی) - سنندج (۳ کرسی) - شوشتر (۱ کرسی) - شهر ری (۱ کرسی) - شهر کرد بختیاری (۱ کرسی) - شیراز (۶ کرسی) - فسا (۱ کرسی) - قوچان (۱ کرسی) - کاشان و نطنز (۱ کرسی) - مشهد (۴ کرسی) - نایین (۱ کرسی) | ||
+ | |||
+ | پس از این که محمد مصدق از اختیارات خود سوءاستفاده کرد و علیه اراده مردم ایران، نقشه تغییر رژیم در ایران را کشید در روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ سرنگون شد. مصدق دستگیر شد و در دادگاه به اتهام خیانت به کشور به اعدام محکوم شد ولی با عفو شاهنشاه، محمد مصدق به سه سال زندان محکوم شد. اعضای جبهه ملی و تودهایها متواری و بیشتر آنها به جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) و یا شوروی پناهنده شدند و از آنجا دامنه پروپاگاندا و نوشتن کتابهای علیه ایران را آغاز کردند و با بنیاد نهادن کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور، تیشه بر ریشههای فرهنگ، اقتصاد، آزادی و استقلال ایران زدند. | ||
نسخهٔ ۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۳
روز ملت ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ - با تصمیم مجلس شورای ملی روز نهم اسفند ماه ۱۳۳۱ روزی که شاهنشاه بر اثر قیام دلیرانه مردم ایران و بنا به درخواست و ایستادگی آنان از مسافرت به خارج از کشور منصرف شدند و این امر موجبات نجات و سعادت کشور گردید، روز نهم اسفند به نام (روز ملت) نامیده شد. تصمیم قانونی دایر به نامیدن روز نهم اسفند به (روز ملت) و روز بیست و هشتم امرداد ماه (به روز قیام ملی) میباشد.
روز ملت ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ سالروز قیام مردم پایتخت علیه توطئه محمد مصدق در سرنگونی حکومت پارلمانی شاهنشاهی ایران میباشد. پنج هفته پیش از رخداد قیام مردم تهران، محمد مصدق از مجلس شورای ملی اختیارات دیکتاتوری برای یک سال دیگر گرفت. با این اختیارات محمد مصدق قانون اساسی مشروطه را زیر پا گزاشت و توانست بدون تصویب مجلس شورای ملی خود قانون بنویسد و خود آن را تصویب نماید و به اجرا درآورد. یعنی "قوه مقننه" و "قوه مجریه" از یکدیگر جدا و مستقل نبودند بلکه در وجود شخص محمد مصدق متبلور شدند. جدایی سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه بر پایه اصل ۲۷ متمم قانون اساسی یکی از پایههای قانون اساسی است، زیر پا گذاشتن اصل ۲۷ بر پایه اصل هفتم متمم قانون اساسی که "اساس مشروطیت جزاً و کلاً تعطیلبردار نیست" ناممکن است. با این اختیارات محمد مصدق ملکه مادر، والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی و دیگر هموندان خانواده سلطنتی را از ایران بیرون کرد. سپس مصدق نخشه در سر داشت که شاهنشاه ایران و ملکه ثریا را از ایران بیرون براند. توطئه مصدق با همدستی شوروی برای برقرار ساختن جمهوری خلق ایران بود که در آن محمد مصدق پرزیدنت این جمهوری خلقی شود. نمایندگان مجلس شورای ملی که از نخشههای پلید مصدق آگاه شده بودند دیگر از محمد مصدق پشتیبانی نکردند. رییس مجلس شورای ملی نامهای به شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی نوشت و در آن از اعلیحضرت درخواست کرد که معظمله به هیچ روی از کشور بیرون نروند. مجلس شورای ملی با چاپ جارنامهای از مردم پایتخت خواست که برای جلوگیری از سفر شاهنشاه به خارج "هر کاری" که میتوانند انجام دهند. مردم تهران در برابر کاخ مرمر گردآمدند و با فریادهای "جاوید شاه" از شاهنشاه ایران درخواست کردند که در کشور بمانند و نشان دادند که مردم ایران خواستار حکومت شاهنشاهی پارلمانی خود هستند و نه حکومت جمهوری خلقی به ریاست جمهوری محمد مصدق. با دیدن این اوضاع شاهنشاه ایران برآن شدند که در کشور بمانند و به میان مردم که در برابر کاخ مرمر چشم به راه تصمیم شاهنشاه بودند رفتند.
۱ اسفند ماه ۱۳۳۱ محمد مصدق نامهای به شاهنشاه به وسیله برادرش حشمتالدوله والاتبار فرستاد با این درونمایه که حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی و دربار شاهنشاهی فعالیتهایی علیه دولت را سازمان میدهند. مصدق شاهنشاه را تهدید کرده بود که با رفراندوم درباره گزارش این کمیسیون قدرت شاهنشاه را تضعیف خواهدکرد. مصدق درخواست کرد که شاهنشاه در روز ۹ اسفند ۱۳۳۱ به همراه ملکه ثریا از کشور بیرون روند. محمد مصدق دستورهای پنهانی برای مسئولان صادر کرد که برای سفر شاهنشاه در روز ۹ اسفند آماده باشند. ولی آنچه را که مصدق به نیرنگ خود برای سفر شاهنشاه در پنهان برنامهریزی کرده بود، انجام نشد زیرا که بسیاری از نمایندگان و مردم ایران از سفر شاهنشاه آگاهی یافتند.
۴ اسفند ماه ۱۳۳۱ هفت تن از نمایندگان مجلس شورای ملی به همراهی وزیر دربار شاهنشاهی به پیشگاه شاهنشاه باریافتند تا معظم له را درباره اوضاع جاری و آنچه در مجلس میگذرد آگاه سازند. هم چنین قرار شد که نخستوزیر به پیشگاه شاهانه بار یابد. فعالیت دامنهداری از سوی هفده تن از نمایندگان مجلس شورای ملی برای بهبود رابطه دولت و دربار شاهنشاهی آغاز شد.
۶ اسفند ماه ۱۳۳۱ سرلشکر زاهدی و شمار دیگری از افسران وفادار به شاهنشاه دستگیر و زندانی شدند.
روز ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ - علاء وزیر دربار در نامهای به آگاهی شاهنشاه رساند که محمد مصدق ساعت یک پس از نیمروز برای یک ساعت، و وزیران ساعت دو پس از نیمروز به پیشگاه شاهنشاه و ملکه ثریا بار خواهند یافت. مصدق وارد کاخ شاهنشاهی شد و به پیشگاه شاهنشاه و ملکه ثریا باریافت.
آیتالله کاشانی رییس مجلس شورای ملی نامهای به تاریخ ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ به شماره ۱۳۷۸۵ به پیشگاه شاهنشاه نوشت:
اعلیحضرت همایون شاهنشاهی - خبر مسافرت غیرمترقبه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی موجب شگفتی و نگرانی فوقالعاده قاطبه اهالی پایتخت شده و هیئت رئیسه مجلس شورای ملی با استحضار آقایان به عرض میرساند که در وضع کنونی به هیچ وجه مصلحت و صواب نمیداند که اعلیحضرت همایونی مبادرت به مسافرت فرمایند زیرا ممکن است در تمام کشور تاثیرات عمیق و نامطلوب حاصل نماید به این لحاظ از پیشگاه همایونی استدعا میشود که قطعا در این مورد تجدید نظر فرموده و تصمیم به مسافرت را به موقع دیگری در سال آینده تبدیل فرمایند. رییس مجلس شورای ملی - سیدابوالقاسم کاشانی
هیات رییسه مجلس شورای ملی به پیشگاه شاهنشاه باریافت و به نمایندگی از مردم ایران خواهش کرد که معظمله در این روزهای بیمآور از این سفر چشم پوشی کنند. مجلس شورای ملی با اعلامیهای از مردم خواست که برای بازنگری شاهنشاه در اراده ایشان به سفر خارج و جلوگیری از این سفر هر کاری که میتوانند انجام دهند.
گروه بیشماری از مردم تهران پیرامون کاخ مرمر گردآمدند و با تظاهرات میهنپرستانه و شاهدوستانه خود اعلام داشتند تا زمانی که شاهنشاه از سفر خود چشمپوشی نکردهاند به تظاهرات خود ادامه میدهند و از جلوی کاخ تکان نخواهند خورد. بازار تهران بسته شد و بازاریان همراه با دیگر طبقههای مردم در راه پیمایی باشکوهی میهنپرستی و شاهدوستی خود را نشان دادند. سرانجام با تظاهرات پیوسته و بیمانند مردم میهن پرست و شاهدوست، وزارت دربار شاهنشاهی با سپاسگزاری از ابراز احساسات پاک ملت ایران نسبت به شاهنشاه به آگاهی رساند که معظمله از سفر به خارج از کشور « فعلا » چشمپوشی کردهاند. شاهنشاه از کاخ مرمر به میان تظاهرکنندگان که غریو "جاوید شاه" آنان کاخ مرمر و خیابانهای پیرامون را به لرزه درآورده بود رفتند، به میان مردمی که از دیدن شاهنشاهشان از شادی در پوست خود نمیگنجیدند و به آنان گفتند:
- حالا که شما نمیخواهید و مایل نیستید که برای معالجه از کشور خارج شوم من نیز ناچار انصراف خود را از این مسافرت اعلام میکنم.
بازداشتهای گروهی - رویداد نهم اسفندماه بهانهای فراهم ساخت که مصدق به بازداشتهای گروهی دست بزند و روزنامههای هوادار دولت دشنام و ناسزاگویی به مخالفان سیاست دولت را بدون شناختن مرزی از اندازه بیرون کنند. ... و با اینکه جمال امامی در این میان این هنگامه گوشهگیری را به دخالت در امور سیاسی برتری دادهبود، او نیز به همراه غلامحسین فروهر، سپهبد شاهبختی، سرلشگر معینی، عمیدینوری، سرتیپ گیلانشاه، سرگرد خسروانی و شعبان جعفری و گروهی دیگر که شمار آنها بیش از صدوهفتاد نفر میشد، به جرم شوراندن مردم بر ضد دولت بازداشت شدند.
پس از آنکه دکتر مصدق آگاه شد که مردم از مسافرت شاهنشاه جلوگیری به عمل آوردهاند، با لباس خواب به مجلس رفت و دست به یک تاتر تازه پارلمانی زد. اما این مانور نیز از سوی مخالفین دولت در مجلس بیهوده ماند و هر چه پایان سال ۱۳۳۱ نزدیکتر میشد، ناتوانی و سستی دستگاه دولت محمد مصدق آشکارتر میگشت. آن گونه که تنها یک برنامه پلید و از پیش ریخته شده یک رویدادی ناگهانی که می توانست افکار مردم را به بیراهه بکشد میتوانست سبب استواری دولت شود و یا آن را سرنگون سازد ...
۱۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ میر اشرافی نماینده مجلس شورای ملی از توطئه مصدق علیه شاهنشاه و نابودی رژیم شاهنشاهی و سرانجام تجزیه ایران در روز ۹ اسفند ماه پرده برداشت. میراشرافی گفت :..مگر در پس پرده چه نقشه هولناکی در شرف ظهوراست؟ دستگاه تبلیغات دولتی مردم شرافتمند طهران و علما و نمایندگان و اصناف و سایر طبقاتی که برای ابراز احساسات در مقابل کاخ همایونی اجتماع نموده بودند و با فریادهای ما نخواهیم گذاشت شاه برود مانع عزیمت شاهنشاه بودند بنام چاقوکش و مشایعت کننده معرفی نموده ...چندکلمه راجع به بازداشت سرلشگر زاهدی عرض کنم. چون سرلشگر زاهدی مجرم است و جرم او هم کاندید بودن ایشان برای مقام نخستوزیری است که این جرم در نظر جناب آقای دکتر مصدق قابل عفو نخواهدبود
شمس قناتآبادی نیز در این روز در سخنان خود گفت: "... آقایان نمایندگان محترم خوب دقت بفرمایید آقایان محترمی که بحکومت نظامی ولو حکومت نظامی زمان دکتر مصدق السلطنه رای میدهید که حقیقت امر این است که با وجود حکومت نظامی در حفظ حقوق ملت و صیانت آزادیهای سیاسی هیچ نوع اقدامی نمیتوان بعمل آورد چه حکومت نظامی تعطیل عمومی مشروطیت است (صحیح است) و باوجود آن حقوق و آزادیهایی که بموجب قانون اساسی برای ملت شناخته شده چنان که به تجریه دیدهایم کان لم یکن میشود در ممالکی که دولت علاقه مند به قانون اساسی و اجرای اصول مشروطیت است برفرض لزوم حکومت نظامی دوام پیدانمیکند در این مملکت کافی است که دولت بهانهای بدست آورد و بواسطه برقراری حکومت نظامی ماهها و سالها مشروطیت را تعطیل کند) ... اما آن دکتر مصدقی که میخواهد فقط باحکومت نظامی و قانون امنیت اجتماعی حکومت کند من نمیتوانم ارادتی باوداشته باشم
پیشنیه نخستوزیری محمد مصدق و انتخابات مجلس شورای ملی دوره هفدهم - انتخابات مجلس هفدهم بزرگترین تقلب در تاریخ انتخابات ایران است و تا کنون پروسهای چنین با نیرنگ در ایران دیده نشده است. در انتخابات برای دوره هفدهم قانونگذاری ۱۳۶ کرسی مجلس یا حوزه انتخاباتی وجود داشت. مصدق در ۸۲ حوزه پروانه به برگزاری انتخابات را داد که اطمنیان داشت از هواداران جبهه ملی برگزیده میشوند. با این حساب شمار نمایندگانی که وارد مجلس شورای ملی شدند، آن شماری بود که برای مجلس شورای ملی برای برگزاری و گشایش مجلس و تصویب قانون بدان نیاز داشت. در دیگر ۵۴ حوزه انتخاباتی که مصدق انتخابات را برگزار نکرد، روشن بود که در آن شهرها و حوزهها جبهه ملیها رای نخواهند آورد. مصدق کار را به آنجا کشاند که پروانه نداد، نمایندگان ارامنه، کلیمیان و زرتشتیان به مجلس راه یابند. اگر انتخابات در سراسر ایران برگزار میشد، مصدق در مجلس هفدهم رای اکثریت نداشت و نمیتوانست رای اعتماد از مجلس هفدهم بگیرد و نخستوزیری او با آغاز دوره هفدهم به پایان میرسید. از این انتخابات تا به امروز از سوی هواداران مصدق و جبهه ملیها به عنوان اولین و آخرین انتخابات آزاد در ایران یاد میشود و محمد مصدق که غیر قانونی با پنهان کردن ملیت دوگانهاش خود را دوباره برای نخستوزیری کاندید کرد به عنوان تنها نخستوزیری که با دموکراسی انتخاب شده است به مردم ایران فروخته میشود.
پنجاه و چهار حوزه انتخاباتی که در آن مصدق انتخابات را برگزار نکرد: اراک (۲ کرسی) - اصفهان (۳ کرسی) - اقلیتها(ارامنه جنوب) (۱ کرسی) - اقلیتها (ارامنه مرکزی و شمال) (۱ کرسی) - اقلیتها (زرتشتی) (۱ کرسی) - اقلیتها (کلیمیان) (۱ کرسی) - اقلیتها (ارامنه مرکزی و شمال) (۱ کرسی) - بابل و بارفروش (۳ کرسی) - بروجرد (۲ کرسی) - بم (۱ کرسی) - بهبهان کهکیلویه (۱ کرسی) - تربت حیدریه (۱ کرسی) - خرمشهر (۱ کرسی) - درگز (۱ کرسی) - دزفول (۱ کرسی) - دشت گرگان و یموت (۱ کرسی) - دشت میشان و بنی طرف و سوسنگرد (۱ کرسی) - رشت (۲ کرسی) - زابل سیستان (۱ کرسی) - ساری و تنکابن (۲ کرسی) - ساوه و زرند (۱ کرسی) - سبزوار (۲ کرسی) - سقز و بانه (۱ کرسی) - سنندج (۳ کرسی) - شوشتر (۱ کرسی) - شهر ری (۱ کرسی) - شهر کرد بختیاری (۱ کرسی) - شیراز (۶ کرسی) - فسا (۱ کرسی) - قوچان (۱ کرسی) - کاشان و نطنز (۱ کرسی) - مشهد (۴ کرسی) - نایین (۱ کرسی)
پس از این که محمد مصدق از اختیارات خود سوءاستفاده کرد و علیه اراده مردم ایران، نقشه تغییر رژیم در ایران را کشید در روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ سرنگون شد. مصدق دستگیر شد و در دادگاه به اتهام خیانت به کشور به اعدام محکوم شد ولی با عفو شاهنشاه، محمد مصدق به سه سال زندان محکوم شد. اعضای جبهه ملی و تودهایها متواری و بیشتر آنها به جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) و یا شوروی پناهنده شدند و از آنجا دامنه پروپاگاندا و نوشتن کتابهای علیه ایران را آغاز کردند و با بنیاد نهادن کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور، تیشه بر ریشههای فرهنگ، اقتصاد، آزادی و استقلال ایران زدند.