تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:PalestinianTerrorAttackJalehSquare17Shahrivar2537.mp4|thumb|left|200px|حمله تروریستی فلسطینی‌ها در میدان ژاله با سدای استاد مهدی شمشیری]]
 
[[پرونده:ShaykhAllamehNouri2537a.jpg|thumb|left|170px|علامه نوری برنامه‌ریز میدان ژاله]]
 
[[پرونده:MaydanJalehMaydanShohada2537.jpg|thumb|left|170px|علامه نوری ۱۳ شهریور ماه نام میدان ژاله را به شهدا دگرگون می‌کند]]
 
[[پرونده:MaydanJalehToMaydanShohada2537.jpg|thumb|left|170px|]]
 
[[پرونده:AllamehNouriJalehSq17Shahrivar2537.jpg|thumb|left|170px|علامه نوری مردم را به تظاهرات و خشنونت بر می انگیزاند]]
 
[[پرونده:MaydanJaleh1356.jpg|thumb|left|170px|میدان کوچک ژاله با میدانی کوچک و گرد و گلکاری شده و سینما سیلوانا]]
 
[[پرونده:GeneralOveisi2537c.jpg|thumb|left|170px|ژنرال اویسی]]
 
  
[[حمله تروریستی فلسطینی‌ها در میدان ژاله ۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی]] - در روز آدینه هفدهم شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی در مرکز شهر تهران میدان ژاله تظاهراتی برپا شد. در میدان ژاله گروهی کماندوهای فلسطینی از بام خانه‌های پیرامون میدان ژاله و شماری از این تروریست‌ها با یونیفورم سربازان ارتش شاهنشاهی بر تن به تظاهرکنندگان و سربازان ارتش ایران تیراندازی کردند که به کشته شدن ۶۴ تن از سربازان ارتش شاهنشاهی و تظاهرکنندگان انجامید. تا به امروز نام‌ جانباختگان در این حمله تروریستی به چاپ نرسیده است. به رخداد حمله تروریستی فلسطینی‌ها را با سدای استاد شمشیری گوش فرا دهیم.
+
[[پرونده:ValiahdRezaPahlaviSazmanVarzeshBahman2536.jpg|thumb|left|240px|باریابی سرپرستان سازمان ورزش و فرنشین فدراسیون‌های ورزشی به پیشگاه والاحضرت ولیعهد ۱۶ بهمن ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]
 +
[[پرونده:ValiahdRezaPahlaviCaptainFootballTeam2536.jpg|thumb|left|200px|]]
 +
[[پرونده:ValiahdRezaPahlaviFootballBomehen1356a.jpg|thumb|left|200px|]]
 +
[[پرونده:ValiahdIranRezaPahlavi1.jpg|thumb|left|200px|]]
 +
'''[[بیانات والاحضرت همایون رضا پهلوی ولیعهد ریاست عالیه سازمان ورزش ایران هنگام باریابی معاونان سازمان ۱۶ بهمن ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]'''
  
'''دولت شریف امامی، دولت آشتی ملی''' - در پی آتش زدن سینما رکس آبادان به دستور خمینی در روز ۲۸ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی که در آن بیش از ۴۰۰ تن ایرانی زنده زنده سوختند و خاکستر شدند، جمشید آموزگار نخست‌وزیر کناره گرفت و به فرمان شاهنشاه جعفر شریف امامی به نخست‌وزیری برگزیده شد. شریف امامی در مجلس شورای ملی در نشستی که برای دادن رای اعتماد به وی برگزار شده بود گفت که دولت وی، دولت آشتی ملی، می‌خواهند که همه زخم‌ها را التیام بخشند، قانون اساسی مشروطه، حقوق انسانی و شهروند مردم ایران و خواست‌های روحانیون را محترم بدارند. شریف امامی در روز ۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی تاریخ شاهنشاهی ایران را به تاریخ خورشیدی تازی برگرداند، حزب رستاخیر ملی ایران را منحل کرد، کازینوها و بارها را بست و زندانیان خطرناک سیاسی دشمنان ایران چون مجاهدین، چریک‌های فدایی خلق، جبهه ملی و دیگر گروهک‌های چپ را آزادکرد. در برابر آزاد ساختن لای و لجن‌های اجتماع، شریف امامی بلندپایگان و پایوران کشور را یکی پس از دیگری بازداشت و به زندان افکند. آشتی ملی که شریف امامی روی آن حساب می‌کرد، پیش نیامد، ولی بر عکس خمینی به دولت شریف امامی هشدار جنگ داد. خمینی گفت ما با این دولت راه صلح در پیش نخواهیم گرفت. بستن کاباره‌ها و کازینوها برای گمراه کردن مردم است، هیچ کس با این دولت از در آشتی در نخواهد آمد. کسی که با این دولت آشتی کند به ملت خیانت کرده است.
 
  
شریف امامی نخست‌وزیر به جای آنکه تهدیدهای خمینی را جدی بگیرد، و از فاجعه‌ای که در پیش بود جلوگیری کند، منتظر ماند تا ببیند چه پیش خواهد آمد. این برای خمینی‌چیان فرصتی شد که در تهران نیز فاجعه‌ای همانند آتش زدن سینما رکس آبادان به راه بیاندازند. این فاجعه می‌بایستی که همانند سینما رکس به گردن شاهنشاه انداخته شود تا خمینی مردم را علیه دولت بشوراند. خمینی‌چیان برای به انجام رساندن چنین توطئه‌ای، نیاز به کشته شدگان بسیاری داشتند. زمینه کشتن مردم پیشتر از سوی کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور با یاسر عرفات ریخته شده بود. آنان مسجدها را به انبار اسلحه دگرگون ساختند و تک تیراندازان فلسطینی را به تهران آوردند. با اینکه چند صد تروریست فلسطینی در مرز عراق و ایران دستگیر شده بودند، بسیاری از این تروریست‌های فلسطینی به درون کشور رخنه کردند. اسلامیون با کسانی که در خانه‌های پیرامون میدان ژاله زندگی می‌کردند، تماس گرفتند و به آنان آگاهی دادند که در روز ۱۷ شهریور ماه در میدان ژاله تظاهراتی برپا خواهد شد و کسانی به خانه‌های شما خواهند آمد که مردم را از گزند شاه امان بدارند. شیخ یحیی علامه نصیری از گردانندگان تظاهرات میدان ژاله با چمدان‌هایی پر از پول نقد وارد تهران شد تا تظاهرکننده و سیاهی لشکر برای روز ۱۷ شهریور ماه بخرد.
+
والاحضرت همایون ولایتعهد رضا پهلوی، ریاست عالیه سازمان ورزش ایران،  معاونان، دبیر کل سازمان ورزش و رؤسای جدید فدراسیون‌های ورزشی ایران را پذیرفتند. والاحضرت ولیعهد در این باریابی بیاناتی ایراد فرمودند:
  
در روز ۱۶ شهریور ماه تظاهرات آزمایشی در تهران را شیخ علامه نوری و جبهه ملی و کنفدراسیون برپا کردند. در این تظاهرات گروه‌های چند هزار نفری در خیابان‌های ژاله و شهباز و ... به راه افتادند. در این تظاهرات تیری شلیک نشد و سربازان تنها گلوله‌های مشقی در اسلحه داشتند. برگزارکنندگان تظاهرات دریافتند که با این وضعیت کسی کشته نمی‌شود و خودشان باید راه حلی برای کشتن هر چه بیشتر مردم بیابند و همانند فاجعه سینما رکس که در آن ۴۰۰ ایرانی کشتند و به گردن شاه انداختند، در میدان ژاله نیز انبوهی از کشتگان برجای بگذارند و به گردن شاه و دولت بیاندازند. برای این کار میدان ژاله ایده‌آل بود. میدان ژاله میدان کوچکی است که دور تا دور آن را خانه‌هایی فراگرفته است که خمینی‌چیان توانستند در این خانه‌ها تک تیراندازان فلسطینی را پنهان کنند.
+
از آشنایی با آقایان خیلی خوشحالم. از شش ماه پیش به این طرف که به امر شاهنشاه مسئولیت ورزش کشور به عهده من واگذار شده، همیشه دلم می‌خواست فرصتی پیش بیاید که حرف‌هایی را که درباره ورزش دارم بگویم و فکرهایی را که در سرم هست با همه در میان بگذارم. فکر می‌کنم امروز همان فرصتی است که انتظارش را داشتم. اولین چیزی که به نظرم می‌رسد باید بگویم این است که درگذشته خیلی از رؤسای فدراسیون‌ها خیال می‌کردند که تمام ورزش یعنی فدراسیون آن‌ها و دستگاه ورزش هم فکر می‌کرد که یک فدراسیون وقتی خوب است که ورزش‌کارانش مدال بیاورند و قهرمان بشوند. این یک فکر غلط بود که باید از امروز کنار گذاشته شود. نه اینکه فکر کنید من با قهرمانی یا مدال مخالفم، نه، اینطور نیست. من یک جوان هستم، مثل همه جوان‌های دیگر مملکت و حتماً دیده‌اید که چقدر ورزش را دوست دارم و هر وقت کوچکترین فرصتی پیدا می‌کنم با خواهرانم و برادرم به تماشای مسابقه می‌آییم. من قهرمان‌ها را خیلی دوست دارم. به آن‌ها احترام می‌گذارم چون فکر می‌کنم قهرمان همیشه اسباب سربلندی ملت است و به همین جهت باید به کسی که قهرمان می‌شود از هر جهت رسید و وسایل راحتی و زندگی او را در حد هر خدمتگزار صمیمی و درستی فراهم کرد و نسبت به بیمه و تأمین آتیه شغلی او و خانواده‌اش اقدام نمود. این فکری است که من درباره قهرمان‌ها دارم، اما با راهی که تابحال برای درست کردن قهرمان طی شده موافق نیستم، برای اینکه قهرمان نباید اتفاقی بوجود بیاید. اینطور قهرمان درست شدن مثل درآمدن یک گُل درشت خوش‌رنگ در وسط یک کویر بی‌آب و علف است. تا وقتی گُل هست همه بَه بَه می‌گویند و وقتی عمر طبیعی‌اش تمام شد، همه غصه می‌خورند. پس قهرمان اتفاقی که تازه پُز افتخاراتش را هم معمولاً فدراسیون‌ها می‌دهند، به درد ما نمی‌خورد. من روزی که از سپهبد جهانبانی خواستم مسئولیت دبیر کلی سازمان ورزش را به عهده بگیرد، همه این افکار را با او در میان گذاشتم و مخصوصاً به او توصیه کردم که همکارانش را از بین جوان‌ها که حرف جوان‌ها را می‌فهمند انتخاب کند و البته به تجربه‌های گران‌قیمت کسانی هم که در روزش ما با صلاحیت خدمت کرده‌اند، خیلی خیلی زیاد احترام بگذارد.  
  
شامگاهان ۱۶ شهریور ماه، جعفر شریف امامی نخست‌وزیر نشستی با بودن هیات دولت، سازمان‌های نظامی و انتظامی یا شورای امنیت ملی برای پایان دادن به ناآرامی‌های کشور برگزار کرد و گفت که به وی گزارش‌هایی داده شده است که در روز ۱۷ شهریور ماه اسلامیست‌های مسلح از میدان ژاله به سوی مجلس شورای ملی به راه خواهند افتاد و برآن هستند که مجلس شورای ملی را اشغال نمایند و جمهوری اسلامی اعلام کنند. پس از گفتگوهای بسیار، شورا بر آن شد که در ۱۲ شهر برای شش ماه حکومت نظامی برقرار سازد. شورای امنیت ملی ژنرال غلامعلی اویسی فرمانده نیروی زمینی و جانشین ارتشبد مین باشیان را به فرمانداری نظامی تهران برگزید. سپهبد موسی رحیمی لاریجانی و سپهبد مهدی رحیمی معاونین ژنرال اویسی شدند. فرمانداران نظامی یازده شهر دیگر نیز برگزیده شدند. ژنرال اویسی با حفظ سمت از روز ۱۷ شهریور ماه فرمانده نظامی تهران شد . ساعت بیست و سی دقیقه هیات دولت در تصویب نامه‌ای برقراری حکومت نظامی از ساعت ۶ بامداد ۱۷ شهریور ماه در تهران، قم، تبریز، مشهد، اسپهان، شیراز، آبادان، اهواز، کرج، قزوین، کازرون و جهرم را به آگاهی رساند.  
+
آقایان! من هفته‌ای نیست که از دور و نزدیک از بچه‌ها، از جوان‌ها، از هم‌سن و سال‌های خودم نامه‌های فراوان نداشته باشم. اینجا از من می‌خواهند که برای ورزش آن‌ها فکری بکنم. حتی بعضی از این‌جا از من یک توپ یا یک جفت کفش ورزش می‌خواهند. این نشان می‌دهد که بچه‌ها ورزش را دوست دارند و باید به آن‌ها رسید. اما به نظر من ورزش و سلامتی جسم تنها مالِ جوان‌ها نیست. هر فرد ایرانی باید از نیرو و تندرستی کامل برخوردار باشد تا بتواند وظایفش را نسبت به جامعه‌اش انجام دهد. بخصوص ما که در حال یک تحول بزرگ هستیم، بیش از هر چیز به آدم سالم و درست که بتواند در سر کارش با حداکثر قدرت خدمت کند، نیازمندیم. آدم ناخوش و تن بیمار ورزش نکرده نمی‌تواند فکر سالم و کار سالم انجام بدهد. منتهی تأکید من برای توجه به ورزش جوان‌ها از این جهت است که این گروه سنی حالا اکثریت بیش از نصف جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند. ما می‌خواهیم که از ورزش برای ساختن ایران فردا به عنوان یک وسیله و ابزار مفید اجتماعی کمک بگیریم و از آن یک نیروی کمکی برای رسیدن به تمدن بزرگ که منظور عالی شاهنشاه است، بوجود آوریم. ورزش از نظر من هیچ کم از آموزش ندارد. حتی من گاهی فکر می‌کنم که به کمک ورزش می‌شود کار آموزش را آسان تر کرد. از طرفی لابد اطلاع دارید که اخیراً گفته می‌شود آموزش نباید محدود به سن مدرسه باشد. اگر این گفته را قبول کنیم باید این اصل راهم بپذیریم که ورزش هم مال سن و سال محدود و معین نیست و شاید این تنها فعالیتی باشد که از لحظه تولد تا دمِ مرگ به اشکال مختلف می‌تواند انسان را خوشبخت و معقول و مسئول نگاه دارد. منتها در سال‌های جوانی توجه به آن باید خیلی زیاد باشد.  
  
روز آدینه ۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۷ خورشیدی تازی با اینکه رادیو و بلندگوها برقراری حکومت نظامی را در تهران به آگاهی مردم می‌رساندند تظاهرکنندگان در خیابان باریک و میدان کوچک ژاله گردآمدند، سربازان پیوسته با بلندگوها برقراری حکومت نظامی را به مردم یادآوری می‌کردند و از آنها درخواست می‌کردند که پراکنده شوند ولی انیرانیان که برآن بودند که درگیری و زد و خورد با سربازان بیافرینند به هیچ یک از هشدارها وقعی ننهادند و با آرنگ‌های ۱- زحمتکشان ایران متحد شوید ۲- واژگونی رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری ملی و دموکراتیک ۳- تبریز مستقل شد ۴- نابود باد رژیم سلطنتی ایران ۵- تنها راه آزادی جنگ مسلحانه است، در خیابان ماندند. سربازان، خیابانی که به مجلس شورای ملی می‌رسید را بستند تا تروریست‌ها به مجلس یورش نبرند. تروریست‌های چریک فدایی و مجاهدین که تازه از زندان آزاد شده بودند، برآن بودند مجلس را اشغال و اعلام جمهوری اسلامی کنند، از میان جمعیت به سربازان تیراندازی کردند. سربازان درخواست کمک کردند. به چندین کامیون سرباز که به سوی میدان ژاله روان شده بودند، نرسیده به میدان از بام‌های خانه‌های پیرامون میدان ژاله از سوی تروریست‌های فلسطینی به آنها تیراندازی شد. در همین کامیون‌ها چند سرباز زخمی و یک سرباز کشته شدند. سربازانی که در میدان ژاله بودند بیشترشان فشنگ مشقی در تفنگ هایشان داشتند در هوا تیرهایی رها کردند تا شاید از سدای آن تظاهرکنندگان بترسند و پراکنده شوند. بسیاری از سربازان ارتش شاهنشاهی و مردم ایران از سوی فلسطینی‌ها و دانشجویان کنفدراسیون که در کمپ‌های تروریستی فلسطین، سوریه، لیبی، کوبا، کره شمالی، شوروی آموزش آدم‌کشی دیده بودند به تیربار مرگ بسته شدند و جان باختند. در این تیراندازی‌ها ۶۴ تن در میدان ژاله کشته شدند. گزارش پزشکی قانونی نشان داد که بسیاری از کشته شدگان سربازان ارتش شاهنشاهی بودند و با گلوله‌هایی غیر از گلوله‌های ارتش و نیروهای انتظامی جان باخته‌اند.
+
حرف اصلی من این است که نه تنها شما، بلکه شورای عالی ورزش و آقایان وزرای مسئول که با امور جوانان سروکار دارند باید توجه کنند که از این به بعد ورزش کردن برای همه جوان‌های مملکت به صورت حقی مثل درس خواندن در بیاید و همانطور که برای درس خواندن کلاس هست، مدرسه هست، معلم هست، کتاب و لوازم نوشتن و یادگرفتن هست، برای ورزش هم باید زمین باشد، معلم باشد، وسیله هم باشد و به عبارت دیگر، اولویت اول ورزش باید برای جوان‌ها محفوظ باشد. از طرف دیگر من خبر دارم که مردم و جوان‌ها خودشان با کمال میل حاضرند در ایجاد زمین و تأسیسات ورزشی همکاری کنند. یکی زمین بدهد، یکی مصالح بدهد، حتی خود بچه‌ها مثل کارگر کار کنند و زمین‌شان را خودشان بسازند و من به جهانبانی گفته‌ام که از این احساس ملی حداکثر استفاده را بکند و در محله‌ها و گوشه و کنار شهرها تا می‌تواند به کمک پدر و مادرها، بچه‌ها، معلم‌ها و مدرسه‌ها زمین و وسیله درست کند، بطوری که بچه‌های ما دیگر توی خیابان‌ها، توی کوچه‌ها یا توی زمین‌هایی که آمادگی ندارند روزش نکنند. البته آقایان همه توجه دارند که این کار یک روز و دو روز نیست. ما در اول راهی قرار گرفته‌ایم که در گذشته اشتباه در آن زیاد بوده است و حالا ما هم باید اشتباهات گذشته را جبران کنیم و هم با حوصله درختی را بکاریم که شاید محصول آن را ده یا بیست سال دیگر به دست آوریم. پس هیچکس نباید انتظار داشته باشد که ما ظرف یک سال و یا دو سال ناگهان همه عقب‌ماندگی‌ها و نارسایی‌ها را جبران کنیم و از نظر تأسیسات و یا تربیت معلم و یا پرورش قهرمان کاری شبیه معجزه انجام دهیم. من به جهانبانی تأکید کرده‌ام که از هرگونه وعده پر زرق و برق دادن یا اعلام برنامه‌های جنجالی و تبلیغاتی اجتناب کند و به هیچکس قول کاری فوری و بلافاصله ندهد. چون کار فوری معمولاً بی‌مطالعه انجام می‌شود و ما باز بر می‌گردیم به همان وضع سابق که در آن حرف زیاد بود و عمل کم. ورزش یک کار اساسی و بنیادی است که آسان‌ترین قسمت آن، یعنی تأسیسات، محتاج زمان است چه رسد به قسمت‌های مشکلی مثل تربیت معلم و پرورش قهرمان. من گفته‌ام که برای هر قسمت از کار ورزش مثلاً باشگاه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها، ورزش زنان و ورزش کارگران و غیره یک تحقیق و مطالع کامل و همه جانبه و بدون شتاب صورت بگیرد و هر قسمت که تمام شد، اول گزارش آن به خود من داده شود و بعد هم در شورای عالی ورزش مطرح گردد.  
  
خمینی‌چیان آنچه را که می‌خواستند به دست آوردند، یعنی جسدهایی که در خیابان ژاله افتاده بود. بی درنگ، خمینی‌چیان خبر دروغ کشته شدن چندین هزار تن در میدان ژاله و شایعه اینکه ارتش از هلیکوپترها و تانک‌ها به تظاهرکنندگان در میدان ژاله تیراندازی کرده است را پخش کردند. مهرانگیز کار سوگند محضری خورد که با چشمان خودش شاهنشاه را در هلیکوپتر ارتش دیده است که به سرباز این و آن را نشان می‌دهد و می‌گوید: " بکش ". با دهان به دهان گشتن خبرهای نادرست کشتار دسته جمعی میدان ژاله، هر بار به شمار کشته شدگان افزوده شد و در پایان به ۱۵٬۰۰۰ تن رسید.
+
خوشبختانه سازمان ورزش ایران که مستقیماً زیر نظر خود من انجام وظیفه می‌کند، با حوصله و دقت مشغول مطالعه در همه این موارد است و تمام کارهای ورزش را از فکر و فلسفه گرفته تا تهیه لوازم و وسایل و زمین و تربیت معلم به کمک کارشناسان ایرانی و خارجی مورد بررسی قرار داده است که بدون شک گزارش کارهای انجام شده آن در آتیه به تأیید والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوی و تصویب شورای عالی ورزش خواهد رسید. آخرین چیزی که می‌خواستم از فرصت استفاده کنم و در حضور خبرنگاران مطرح کنم این است که سازمان ورزش ایران یک سازمان تشریفاتی و بی‌اثر نیست. چون گاهی خوانده‌ام و گاهی شنیده‌ام که اینطور درباره‌اش حرف زده می‌شود. این یک سازمان محکم و مسئول است که خود من شخصاً از نزدیک بر تمام کارهایش نظارت دارم و کلیه مسئولیت‌های طرح، برنامه‌ریزی، هماهنگی و نظارت بر کلیه فعالیت‌های ورزشی مملکت بر عهده آن است. این سازمان بدون آنکه درگیر کارهای اجرایی کوچک و بزرگ در تمام ملکت باشد و بخواهد رُل پدر بزرگ را برای واحدهای مختلف ورزش بازی کن، باقدرت دستور می‌دهد، طرح می‌دهد، بطور قاطع هدایت می‌کند و بعد قسمت‌های اجرایی موظفند که این دستورها را مو به مو و به هر صورت انجام بدهند. در این میان هر ضعفی که دیده شود بهیچوجه مورد چشم‌پوشی و بخشیدن قرار نخواهد گرفت، چون نمی‌شود اشتباهی را که دودش به چشم نسل فردای ایران می‌رود، بخشید. به این جهت مسئولان وسایل ارتباط جمعی باید توجه داشته باشند که تمام کارهای درست و سازنده این سازمان مورد تأیید من است و باید برنامه‌هایی رادیو تلویزیون و نوشته‌های مطبوعات عین واقعیت و حقیقت باشد و جنجال و شایعه‌سازی و دو بهم زنی در آن راه پیدا نکند  در عین حال هر جا ضعفی هست که با یک انتقاد بدون غرض و مرض می‌شود آن را برطرف ساخت، بدون درنگ این کار را که باز هم به نفع ورزش و آینده ایران است انجام بدهند. من مطمئنم که کارهای درست سازمان ورزش ایران با حسسن نیّتی که دبیر کل آن دارد، همیشه مورد تأیید وسایل ارتباط جمعی که رابط میان مردم و این سازمان هستند قرار خواهد گرفت. البته وظایف وسایل ارتباط جمعی تنها در این خلاصه نمی‌شود. آن‌ها به جز انتشار اطلاعات و اخبار و چاپ یا پخش گزارش‌های روزانه و هفتگی، وظیفه سنگینی هم در آموزش درست ورزش بر عهده دارند. مخصوصاً در شرایطی که ما از جهت آموزش مدرسه‌ای در کار ورزش اختصاص داده نمی‌شود و یا چرا مطبوعات ما صفحات بیشتری را به ورزش اختصاص نمی‌دهند. حتی گاهی فکر می‌کنم چرا نباید یک نشریه مرتب ورزشی روزانه داشته باشیم که بطور سالم منعکس کننده فعالیت‌های سازمان ورزش ایران باشد. البته این‌ها همه فکرهایی است که انشاءالله در آینده به آن خواهیم رسید بدون آنکه تنگنای زمان و نیروی انسانی را فراموش کنیم. صحبت‌هایم را بار دیگر با  آرزوی اینکه ورزش برای همه و بخصوص جوانان به صورت یکی از حقوق اولیه اجتماعی در آید تمام می‌کنم.  
  
برای بالابردن ترس مردم از دولت، خمینی‌چیان بانک‌ها و هتل‌ها و فروشگاه‌ها را به آتش کشیدند. در روز آدینه ۱۷ شهریور ماه خمینی‌چیان در تهران ۱۰۰ آتش سوزی بر جای گذاشتند، ۱۲ شعبه بانک صادرات، چند شعبه بانک ملی، بانک سپه، بانک اعتبارات تعاونی توزیع، بانک بازرگانی، بانک عمران به آتش کشیده شد و همه وسایل بانک‌ها در آتش سوخت. بیشتر بانک‌ها در خیابان‌های بوذرجمهری، سرآسیاب دولاب، فرح آباد ژاله، سیروس، سرچشمه، میدان سپاه دانش و در خیابان هاشمی ویران شدند. هتل آرمسترانگ در خیابان امیرکبیر نیز آتش زده شد و بخش بزرگی از هتل در آتش سوخت. در درازای این راه پیمایی و آشوب بر پا کردن راه پیمایان ۲ فروشگاه شهر و روستا در خیابان خاوران و چهار راه مولوی، ۳ دستگاه تانکر و کامیون زباله‌کش شهرداری در خیابان فرح آباد و ژاله و میدان سپاه دانش و ۲ اتوبوس دو طبقه شرکت واحد نیز در آتش سوختند. در جنوب شرقی و شرق تهران نیز رستوران "رامسرنو" ، فروشگاه کوروش چهار راه کوکاکولا نیز آتش زده شد.
+
توفیق همه را در خدمت به شاهنشاه و ایران و جوانان ایران و فردای ایران آرزومندم و امیدوارم در فرصت‌های دیگر با شما و یا کسان دیگری که به نحوی با ورزش سر و کار دارند دیدار و گفتگوهایی داشته باشم. البته برای باشگاه‌ها فکر کلی شده است. به آن‌ها کمک‌ها و راهنمایی لازم داده خواهد شد که از این وضع نابسامان خارج شده تا با فعالیت بیشتر در سطح بزرگتری مورد استفاده عموم مردم قرار گیرند.
 
 
پس از کشتن مردم و آتش زدن تهران، خمینی به آنچه که می‌خواست، دست یافت. هشدار جنگ به دولت از سوی خمینی، تهدید پوچی نبود. خمینی پول و نیروی انسانی داشت که هر لحظه در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران با تظاهرات و آتش زدن بانک و سینما و فروشگاه و ... نظم اجتماع را بر هم زند و شوربختانه دولت شریف امامی در برابر این موج درمانده شد. گردانندگان این رویداد شیخ یحیی نوری، مهدی بازرگان و محمد مفتح و شماری آخوند و هوادار خمینی و چند تن از نویسندگان روزنامه‌ها که در کیهان و اطلاعات مقاله‌های علیه دولت به چاپ می‌رساندند، دستگیر شدند ولی خمینی و همدستانش در مسجدها و دانشگاه‌ها و وزارتخانه‌ها همچنان آزاد ماندند و به ویرانی ایران پرداختند. تنها ابزار موثر برای دستگیری خمینی و همدستانش را شریف امامی به کار نگرفت. پرویز ثابتی مدیر شایسته امینت داخلی کشور، پهرست نام ۱۵۰۰ تن از کارگردانان تظاهرات و ویرانی کشور را به دولت داده بود و یادآور شده بود که وی تضمین می‌کند که با دستگیری این ۱۵۰۰ تن تروریست آموزش دیده، آرامش به کشور بازخواهدگشت. جعفر شریف امامی نخست‌وزیر این پیشنهاد را رد کرد.
 
 
 
در روز ۱۹ شهریور ماه، با وجود مخالفت پرویز ثابتی، شریف امامی و سپهبد مقدم دست به بازی خطرناکی زدند و به جای اینکه نگاهبان مردم باشند، تروریست‌های چریک فدایی و مجاهد و اسلامیون را که دستگیر شده بودند، آزاد ساختند. منوچهر آزمون وزیر مشاور و باهری وزیر دادگستری کسانی بودند که شریف امامی را برای آزاد ساختن تروریست‌ها و کمونیست‌های تندرو و آبدیده در کمپ‌های تروریستی برمی‌انگیختند. سرانجام این دخالت‌ها، خیانت بزرگ به کشور ایران و مردم ایران، یا آزادی ۲۰۰۰ تن تروریست در زمانی که حکومت نظامی برقرار بود گردید، کسانی که دادرسی آنها در دادگاه‌های نظامی انجام شده بود با دست درازی (دخالت) وزیر دادگستری آزاد شدند. کسانی که دشمنان سوگند خورده مشروطه پارلمانی بودند آزاد شدند و تروریست‌ها و وابستگان به گروه‌های ضد مشروطه شاهنشاهی وارد ایران شدند. آنچه در میدان ژاله در روز ۱۷ شهریور ماه رخ داد، پیامی بود که به هموندان وابسته به حزب منحله توده و فرقه دمکرات آذربایجان که سالیان دراز در شوروی و کشورهایی چون لیبی، کوبا، لبنان، یمن جنوبی و اروپای غربی و شرقی به ویژه آلمان غربی و آلمان شرقی سرگرم دیدن آموزش‌های خرابکاری بودند، رسید : " جنگ علیه دولت ایران آغاز شده است، به ایران بازگردید."
 
 
 
۲۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ فرمانداری نظامی به آگاهی رساند که گردانندگان گروه‌های مخالف چون مهدی بازرگان، محمد مفتح و شماری از آخوندهای تندرو و هوادار خمینی و چهار تن از نویسندگان روزنامه‌ها که در نوشتارهای خود در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات آتش افروزی می‌کردند بازداشت شدند. هم چنین شیخ یحیی نصیری همان علامه نوری به سبب برپاکردن قیام و آشوب علیه دولت و برانگیزاندن مردم به آتش زدن سینماها و بانک‌ها و سازمان‌ها و فروشگاه‌ها دستگیر و زندانی شد. در خانه علامه نوری سازمان دهنده رخداد میدان ژاله با تروریست‌های فلسطینی دستگاه‌های پلی کپی، استنسیل، فتوکپی و ماشین تحریر بدست آمد. همچنین سکه‌های طلا و طلا و جواهر، ۶۶۴۰۵۲۷ تومان پول نقد و در جیب‌هایش بیش از ۲۳٬۰۰۰ تومان و یک چک ۲۶٬۸۷۰ تومان، یک دفترچه بانک صادرات به نام دخترش فریده نصیری ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال و چهار و دفترچه دیگری به نام فریده نصیری به مبلغ ۳۳ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال، دفترچه پس انداز بانک سپه به نام خودش یحیی نصیری به مبلغ ۱۰ میلیون و ۵۷۴ هزار ریال، دفترچه پس انداز به نام پسرش سعید نصیری ۳۲ میلیون و ۲۷۴ هزار ریال، دفترچه دختر دیگرش فرشته نصیری به مبلغ ۱۰ میلیون ریال و ۶۳ هزار ریال به دست آمد. فرمانداری نظامی هم چنین مدارکی یافت که نشان می‌دهد که یحیی نصیری در یورش به مامورین دولت و برانگیزاندن مردم و بستن مغازه‌ها دست داشته و به دستور وی خاک اره رایگان پخش می‌شد و تروریست‌ها روی آن بنزین می‌پاشیدند و آتش می‌زدند. فرمانداری نظامی نام دکان‌هایی که خاک اره از آنها خریداری شده است را نیز در دست دارد.
 
 
 
دولت شریف امامی توان این را نداشت که تصمیم درستی بر پایه اطلاعات به دست آمده بگیرد: ۱- بستن مرزهای کشور برای جلوگیری از رخنه تروریست‌های بیشتر به کشور ۲- آغاز یک مبارزه بین المللی علیه تروریسم در ایران به رهبری روح الله خمینی ۳- آگاه ساختن جهان که در چه خطری حکومت مشروطه پارلمانی ایران قرارگرفته است ۴- آگاه ساختن جهان که چه خطری در پیش رو دارند زمانی که چنین کشور ثروتمندی با چنین منابع گاز و نفت و اورانیوم و ... به دست تروریست‌ها بیافتد. اگر چنین فاجعه‌ای رخ دهد، از سوی ایران تروریست‌ها آموزش کشتن خواهند دید و به چهار سوی جهان صادر خواهند شد. ۵- سرنگونی مشروطه پارلمانی در ایران از روی دهد، برای تروریست‌ها، مدلی خواهد شد که چگونه در دیگر کشورها حکومت‌ها را براندازند. صدور انقلاب اسلامی به ایدئولوژی دگرگون خواهد شد، که پایه‌های بنیاد حکومت‌های اسلامی در افریقا، آسیا، آمریکای لاتین و ... خواهد شد. همانگونه که امروز ما شاهد آن هستیم.
 
 
 
اگر دولت شریف امامی در شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی به جای لاس زدن با اسلامیون و تروریست‌های کنفدراسیون دانشجویان کشور، جهانیان به کمک ایران می شتابیدند و به دست گرفتن قدرت در ایران از سوی خمینی هیچ گاه نمی‌توانست انجام یابد.
 
گاهنامه زمینه‌سازی برای بوجود آوردن میدان شهدا
 
 
 
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ در خیابان ژاله، شهباز جنوبی، ایران، گوته، زرین نعل، خورشید، پشت مسجد سپهسالار، امیر کبیر و سایر خیابان‌های فرعی تظاهرات پراکنده‌ای روی داد و تظاهرکنندگان به زد و خورد با پلیس پرداختند. شیخ یحیی علامه نوری مردم را در خیابان ژاله و عین الدوله گرد آورده بود که سخنرانی بکند، تظاهرات خیابانی و زد و خورد با پلیس را برنامه ریزی کرده بود.
 
 
 
۱۳ شهریور ماه ۲۵۳۷ روز آدینه عید فطر راه پیمایی بزرگی در تهران و شهرستان‌ها از ساعت ۶ بامداد برگزار شد. کمونیست‌ها، اسلامیون، تروریست‌ها و وابستگان به نهضت آزادی، جبهه ملی، مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی ، توده ای‌ها برای نشان دادن قدرت در چهار جای تهران تپه‌های قیطریه در شمال، نازی آباد در جنوب، فرح آباد ژاله در شرق و میدان محمدعلی جناح در غرب گرد آمدند. پس از برگزاری نماز عید فطر تظاهرکنندگان عربده می‌کشیدند "نهضت ما حسینی ، رهبر ما خمینی" و در خیابان‌ها به راه افتادند و به یکدیگر پیوستند. در درازای راه پیشاپیش راه پیمایان و هم پشت سر آنها شمار زیادی موتورسوار میان مردم خوراک و شیر و آب پخش می‌کردند. گروهی که از قیطریه به خیابان کوروش کبیر ریختند، فرتورهای خمینی را در دست داشتند. هر زمان که سیل تظاهرکنندگان به میدانی می‌رسید روی زمین می‌نشستند و ملایی سخنرانی می‌کرد. شعارهایی چون " استقلال آزادی جمهوری اسلامی " و "زندانی سیاسی آزاد باید گردد " به گوش می‌رسید. جمعیت به میدان راه آهن و از آنجا به سوی میدان شوش به راه افتاد. پس از میدان شوش به سوی خیابان شهباز و میدان خراسان رسیدند و از انجا به سوی میدان ژاله به راه افتادند. همدستانشان با نصب تابلوهای مقوایی میدان ژاله را میدان شهیدان نامگذاری کرده بودند. شیخ یحیی علامه نوری که در خیابان ژاله عربده می‌کشید گفت که اگر دستگاه‌های شهرداری این میدان و خیابان را به نام "شهدا " نشناسد مسلمین و امت اسلام خیابان ژاله را به نام خیابان شهدا خواهند شناخت و دیگر اسمی از ژاله نخواهند آورد.
 
 
 
در میدان شهیاد تظاهرکنندگان قطعنامه‌ای را خواندند و گفتند که در روز پنجشنبه ۱۶ شهریور ماه نیز چنین تظاهراتی دوباره برگزار خواهد شد. شمار راه پیمایان عید فطر پس از دیدن فیلم‌هایی که تلویزیون ملی ایران برداشته بود نزدیک به صدهزار تن بود ولی با افسارگسیختگی که شریف امامی به ارمغان آورده بود روزنامه‌ها در برآورد شمار راه پیمایان زیاده گویی کردند و آن را بیش از یک میلیون نوشتند.
 
 
 
۱۳ شهریور ماه ۲۵۳۷ بیش از ۳۳۳ زندانی ضد امنیت کشور آزاد شدند.
 
 
 
۱۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ شهرداری تهران به آگاهی رساند که درباره دگرگون ساختن نام میدان ژاله به میدان شهدا هنوز پیشنهادی به شهرداری نرسیده است و برای دگرگون ساختن نام خیابان‌ها و میدان‌ها و کوچه‌ها کمیسیون ویژه‌ای باید این نام را تصویب کند. یکی از بلندپایگان شهرداری گفت که شیخ یحیی علامه نوری در روز عید فطر پیشنهاد کرده است که نام میدان ژاله به میدان شهدا دگرگون شود ولی قانونا کمیسیون ویژه نامگذاری باید نام‌های پیشنهادی را بررسی و تصویب کند.
 
 
 
۱۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ حزب منحله توده همه نیروهای مخالف دولت را فراخواند که یک جبهه همبسته بر ضد رژیم شاهنشاهی تشکیل دهند. در جارنامه کمیته مرکزی حزب توده آمده است: ۱- تغییر رژیم ۲- محاکمه و مجازات مسئولان عمده رژیم ۳- لغو تمام قوانین مغایر با قانون اساسی و محدودکننده آزادی‌ها و حقوق اساسی فرد ۴- انحلال مجلس شورای ملی و سنا و برچیدن دستگاه پلیس سیاسی ۵- انتخاب مجلس موسسان ۶- تصویب قوانینی برای ملی کردن صنایع نفت ۷- اخراج مستشاران نظامی امریکا - لغو پیمان نظامی ایران و امریکا - خروج ایران از پیمان سنتو (پیمان مرکزی) ۸- مصادره اموالی که گرد آورده شده است ۹- انصراف از سیاست اقتصادی دروازه‌های باز
 
 
 
خمینی برای روز پنج شنبه ۱۶ شهریور ماه تعطیل و راه پیمایی اعلام کرد. از سوی دیگر آیت الله گلپایگانی و نجفی تعطیل این روز را تکذیب کردند. شاهنشاه آریامهر دستور دادند که نیروهای انتظامی هیچگونه واکنشی در برابر راه پیمایی‌ها نشان ندهند و نیروهای انتظامی با آرامش در پُست‌های خود بمانند. پرویز ثابتی و برخی از ژنرال‌های شایسته و میهن پرست کوشش کردند که به شاهنشاه از هوده سیاست سازش و نرمش با مشتی تروریست سرسپرده بیگانه هشدار دهند و خواستار برخورد هر چه سختر ارتش با این تروریست‌ها همانند ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ شدند، زیرا که بودن نیروهای ارتش و پلیس در خیابان‌ها و شنیدن دشنام و ناسزا از این انیرانیان سرانجام سبب از دست دادن روحیه اشان خواهد شد.
 
 
 
۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ در پی بیانیه رهبران جبهه ملی یکی از ۳۲ گروه سیاسی که به تازگی پیدایشان شده است که در آن خواستار از سرگیری کارهای حزب منحله کمونیست توده شده بودند علی امینی نخست وزیر پیشین گفت: اگر سرسپردگان بیگانه مانند کمونیست‌ها بتوانند رژیم ایران را واژگون کنند رهبران جبهه ملی و هم چنین خود وی را به دار خواهند زد.
 
 
 
۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ گروه‌های چندهزار نفری در خیابان‌های ژاله، شهباز، فرح‌آباد ژاله، نظام‌آباد، تاج و میدان‌های خراسان، شوش، اعدام، مجیدیه و کَن به راه افتادند. راه پیمایانی که انبوه آنان به چند کیلومتر می‌رسید از جاده قدیم شمیران به راه افتادند و به خودروهای ارتش که سربازان در آن نشسته بودند گل می‌دادند و فریاد می‌کشیدند: "ارتش برادر ماست". رهبران جبهه ملی در جلوی جمعیت به راه افتاده بودند و موتورسواران ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر جلوتر از همه بودند تا راه با بازکنند. در همه راه پیمایی‌ها، زنان توده‌ای و کمونیست و دیگر زنان درس خوانده چادر مشکی به سر کردند و پیشاپیش جمعیت به راه افتادند و آتش بیار این آشفتگی‌ها شدند. شمار راه پیمایان در روز ۱۶ شهریور نزدیک به صد و پنجاه هزار تن بود ولی روزنامه‌ها آن را بیش از یک میلیون تن برآورد کردند.  
 
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۰


باریابی سرپرستان سازمان ورزش و فرنشین فدراسیون‌های ورزشی به پیشگاه والاحضرت ولیعهد ۱۶ بهمن ۲۵۳۶ شاهنشاهی
ValiahdRezaPahlaviCaptainFootballTeam2536.jpg
ValiahdRezaPahlaviFootballBomehen1356a.jpg
ValiahdIranRezaPahlavi1.jpg

بیانات والاحضرت همایون رضا پهلوی ولیعهد ریاست عالیه سازمان ورزش ایران هنگام باریابی معاونان سازمان ۱۶ بهمن ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی


والاحضرت همایون ولایتعهد رضا پهلوی، ریاست عالیه سازمان ورزش ایران، معاونان، دبیر کل سازمان ورزش و رؤسای جدید فدراسیون‌های ورزشی ایران را پذیرفتند. والاحضرت ولیعهد در این باریابی بیاناتی ایراد فرمودند:

از آشنایی با آقایان خیلی خوشحالم. از شش ماه پیش به این طرف که به امر شاهنشاه مسئولیت ورزش کشور به عهده من واگذار شده، همیشه دلم می‌خواست فرصتی پیش بیاید که حرف‌هایی را که درباره ورزش دارم بگویم و فکرهایی را که در سرم هست با همه در میان بگذارم. فکر می‌کنم امروز همان فرصتی است که انتظارش را داشتم. اولین چیزی که به نظرم می‌رسد باید بگویم این است که درگذشته خیلی از رؤسای فدراسیون‌ها خیال می‌کردند که تمام ورزش یعنی فدراسیون آن‌ها و دستگاه ورزش هم فکر می‌کرد که یک فدراسیون وقتی خوب است که ورزش‌کارانش مدال بیاورند و قهرمان بشوند. این یک فکر غلط بود که باید از امروز کنار گذاشته شود. نه اینکه فکر کنید من با قهرمانی یا مدال مخالفم، نه، اینطور نیست. من یک جوان هستم، مثل همه جوان‌های دیگر مملکت و حتماً دیده‌اید که چقدر ورزش را دوست دارم و هر وقت کوچکترین فرصتی پیدا می‌کنم با خواهرانم و برادرم به تماشای مسابقه می‌آییم. من قهرمان‌ها را خیلی دوست دارم. به آن‌ها احترام می‌گذارم چون فکر می‌کنم قهرمان همیشه اسباب سربلندی ملت است و به همین جهت باید به کسی که قهرمان می‌شود از هر جهت رسید و وسایل راحتی و زندگی او را در حد هر خدمتگزار صمیمی و درستی فراهم کرد و نسبت به بیمه و تأمین آتیه شغلی او و خانواده‌اش اقدام نمود. این فکری است که من درباره قهرمان‌ها دارم، اما با راهی که تابحال برای درست کردن قهرمان طی شده موافق نیستم، برای اینکه قهرمان نباید اتفاقی بوجود بیاید. اینطور قهرمان درست شدن مثل درآمدن یک گُل درشت خوش‌رنگ در وسط یک کویر بی‌آب و علف است. تا وقتی گُل هست همه بَه بَه می‌گویند و وقتی عمر طبیعی‌اش تمام شد، همه غصه می‌خورند. پس قهرمان اتفاقی که تازه پُز افتخاراتش را هم معمولاً فدراسیون‌ها می‌دهند، به درد ما نمی‌خورد. من روزی که از سپهبد جهانبانی خواستم مسئولیت دبیر کلی سازمان ورزش را به عهده بگیرد، همه این افکار را با او در میان گذاشتم و مخصوصاً به او توصیه کردم که همکارانش را از بین جوان‌ها که حرف جوان‌ها را می‌فهمند انتخاب کند و البته به تجربه‌های گران‌قیمت کسانی هم که در روزش ما با صلاحیت خدمت کرده‌اند، خیلی خیلی زیاد احترام بگذارد.

آقایان! من هفته‌ای نیست که از دور و نزدیک از بچه‌ها، از جوان‌ها، از هم‌سن و سال‌های خودم نامه‌های فراوان نداشته باشم. اینجا از من می‌خواهند که برای ورزش آن‌ها فکری بکنم. حتی بعضی از این‌جا از من یک توپ یا یک جفت کفش ورزش می‌خواهند. این نشان می‌دهد که بچه‌ها ورزش را دوست دارند و باید به آن‌ها رسید. اما به نظر من ورزش و سلامتی جسم تنها مالِ جوان‌ها نیست. هر فرد ایرانی باید از نیرو و تندرستی کامل برخوردار باشد تا بتواند وظایفش را نسبت به جامعه‌اش انجام دهد. بخصوص ما که در حال یک تحول بزرگ هستیم، بیش از هر چیز به آدم سالم و درست که بتواند در سر کارش با حداکثر قدرت خدمت کند، نیازمندیم. آدم ناخوش و تن بیمار ورزش نکرده نمی‌تواند فکر سالم و کار سالم انجام بدهد. منتهی تأکید من برای توجه به ورزش جوان‌ها از این جهت است که این گروه سنی حالا اکثریت بیش از نصف جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند. ما می‌خواهیم که از ورزش برای ساختن ایران فردا به عنوان یک وسیله و ابزار مفید اجتماعی کمک بگیریم و از آن یک نیروی کمکی برای رسیدن به تمدن بزرگ که منظور عالی شاهنشاه است، بوجود آوریم. ورزش از نظر من هیچ کم از آموزش ندارد. حتی من گاهی فکر می‌کنم که به کمک ورزش می‌شود کار آموزش را آسان تر کرد. از طرفی لابد اطلاع دارید که اخیراً گفته می‌شود آموزش نباید محدود به سن مدرسه باشد. اگر این گفته را قبول کنیم باید این اصل راهم بپذیریم که ورزش هم مال سن و سال محدود و معین نیست و شاید این تنها فعالیتی باشد که از لحظه تولد تا دمِ مرگ به اشکال مختلف می‌تواند انسان را خوشبخت و معقول و مسئول نگاه دارد. منتها در سال‌های جوانی توجه به آن باید خیلی زیاد باشد.

حرف اصلی من این است که نه تنها شما، بلکه شورای عالی ورزش و آقایان وزرای مسئول که با امور جوانان سروکار دارند باید توجه کنند که از این به بعد ورزش کردن برای همه جوان‌های مملکت به صورت حقی مثل درس خواندن در بیاید و همانطور که برای درس خواندن کلاس هست، مدرسه هست، معلم هست، کتاب و لوازم نوشتن و یادگرفتن هست، برای ورزش هم باید زمین باشد، معلم باشد، وسیله هم باشد و به عبارت دیگر، اولویت اول ورزش باید برای جوان‌ها محفوظ باشد. از طرف دیگر من خبر دارم که مردم و جوان‌ها خودشان با کمال میل حاضرند در ایجاد زمین و تأسیسات ورزشی همکاری کنند. یکی زمین بدهد، یکی مصالح بدهد، حتی خود بچه‌ها مثل کارگر کار کنند و زمین‌شان را خودشان بسازند و من به جهانبانی گفته‌ام که از این احساس ملی حداکثر استفاده را بکند و در محله‌ها و گوشه و کنار شهرها تا می‌تواند به کمک پدر و مادرها، بچه‌ها، معلم‌ها و مدرسه‌ها زمین و وسیله درست کند، بطوری که بچه‌های ما دیگر توی خیابان‌ها، توی کوچه‌ها یا توی زمین‌هایی که آمادگی ندارند روزش نکنند. البته آقایان همه توجه دارند که این کار یک روز و دو روز نیست. ما در اول راهی قرار گرفته‌ایم که در گذشته اشتباه در آن زیاد بوده است و حالا ما هم باید اشتباهات گذشته را جبران کنیم و هم با حوصله درختی را بکاریم که شاید محصول آن را ده یا بیست سال دیگر به دست آوریم. پس هیچکس نباید انتظار داشته باشد که ما ظرف یک سال و یا دو سال ناگهان همه عقب‌ماندگی‌ها و نارسایی‌ها را جبران کنیم و از نظر تأسیسات و یا تربیت معلم و یا پرورش قهرمان کاری شبیه معجزه انجام دهیم. من به جهانبانی تأکید کرده‌ام که از هرگونه وعده پر زرق و برق دادن یا اعلام برنامه‌های جنجالی و تبلیغاتی اجتناب کند و به هیچکس قول کاری فوری و بلافاصله ندهد. چون کار فوری معمولاً بی‌مطالعه انجام می‌شود و ما باز بر می‌گردیم به همان وضع سابق که در آن حرف زیاد بود و عمل کم. ورزش یک کار اساسی و بنیادی است که آسان‌ترین قسمت آن، یعنی تأسیسات، محتاج زمان است چه رسد به قسمت‌های مشکلی مثل تربیت معلم و پرورش قهرمان. من گفته‌ام که برای هر قسمت از کار ورزش مثلاً باشگاه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها، ورزش زنان و ورزش کارگران و غیره یک تحقیق و مطالع کامل و همه جانبه و بدون شتاب صورت بگیرد و هر قسمت که تمام شد، اول گزارش آن به خود من داده شود و بعد هم در شورای عالی ورزش مطرح گردد.

خوشبختانه سازمان ورزش ایران که مستقیماً زیر نظر خود من انجام وظیفه می‌کند، با حوصله و دقت مشغول مطالعه در همه این موارد است و تمام کارهای ورزش را از فکر و فلسفه گرفته تا تهیه لوازم و وسایل و زمین و تربیت معلم به کمک کارشناسان ایرانی و خارجی مورد بررسی قرار داده است که بدون شک گزارش کارهای انجام شده آن در آتیه به تأیید والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوی و تصویب شورای عالی ورزش خواهد رسید. آخرین چیزی که می‌خواستم از فرصت استفاده کنم و در حضور خبرنگاران مطرح کنم این است که سازمان ورزش ایران یک سازمان تشریفاتی و بی‌اثر نیست. چون گاهی خوانده‌ام و گاهی شنیده‌ام که اینطور درباره‌اش حرف زده می‌شود. این یک سازمان محکم و مسئول است که خود من شخصاً از نزدیک بر تمام کارهایش نظارت دارم و کلیه مسئولیت‌های طرح، برنامه‌ریزی، هماهنگی و نظارت بر کلیه فعالیت‌های ورزشی مملکت بر عهده آن است. این سازمان بدون آنکه درگیر کارهای اجرایی کوچک و بزرگ در تمام ملکت باشد و بخواهد رُل پدر بزرگ را برای واحدهای مختلف ورزش بازی کن، باقدرت دستور می‌دهد، طرح می‌دهد، بطور قاطع هدایت می‌کند و بعد قسمت‌های اجرایی موظفند که این دستورها را مو به مو و به هر صورت انجام بدهند. در این میان هر ضعفی که دیده شود بهیچوجه مورد چشم‌پوشی و بخشیدن قرار نخواهد گرفت، چون نمی‌شود اشتباهی را که دودش به چشم نسل فردای ایران می‌رود، بخشید. به این جهت مسئولان وسایل ارتباط جمعی باید توجه داشته باشند که تمام کارهای درست و سازنده این سازمان مورد تأیید من است و باید برنامه‌هایی رادیو تلویزیون و نوشته‌های مطبوعات عین واقعیت و حقیقت باشد و جنجال و شایعه‌سازی و دو بهم زنی در آن راه پیدا نکند در عین حال هر جا ضعفی هست که با یک انتقاد بدون غرض و مرض می‌شود آن را برطرف ساخت، بدون درنگ این کار را که باز هم به نفع ورزش و آینده ایران است انجام بدهند. من مطمئنم که کارهای درست سازمان ورزش ایران با حسسن نیّتی که دبیر کل آن دارد، همیشه مورد تأیید وسایل ارتباط جمعی که رابط میان مردم و این سازمان هستند قرار خواهد گرفت. البته وظایف وسایل ارتباط جمعی تنها در این خلاصه نمی‌شود. آن‌ها به جز انتشار اطلاعات و اخبار و چاپ یا پخش گزارش‌های روزانه و هفتگی، وظیفه سنگینی هم در آموزش درست ورزش بر عهده دارند. مخصوصاً در شرایطی که ما از جهت آموزش مدرسه‌ای در کار ورزش اختصاص داده نمی‌شود و یا چرا مطبوعات ما صفحات بیشتری را به ورزش اختصاص نمی‌دهند. حتی گاهی فکر می‌کنم چرا نباید یک نشریه مرتب ورزشی روزانه داشته باشیم که بطور سالم منعکس کننده فعالیت‌های سازمان ورزش ایران باشد. البته این‌ها همه فکرهایی است که انشاءالله در آینده به آن خواهیم رسید بدون آنکه تنگنای زمان و نیروی انسانی را فراموش کنیم. صحبت‌هایم را بار دیگر با آرزوی اینکه ورزش برای همه و بخصوص جوانان به صورت یکی از حقوق اولیه اجتماعی در آید تمام می‌کنم.

توفیق همه را در خدمت به شاهنشاه و ایران و جوانان ایران و فردای ایران آرزومندم و امیدوارم در فرصت‌های دیگر با شما و یا کسان دیگری که به نحوی با ورزش سر و کار دارند دیدار و گفتگوهایی داشته باشم. البته برای باشگاه‌ها فکر کلی شده است. به آن‌ها کمک‌ها و راهنمایی لازم داده خواهد شد که از این وضع نابسامان خارج شده تا با فعالیت بیشتر در سطح بزرگتری مورد استفاده عموم مردم قرار گیرند.