تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:MohammadRezaShahPahlaviOPEC14Bahman1349.mp4|thumb|left|280px|سخنان شاهنشاه آریامهر را در کاخ سنا می‌شنویم ۱۴ بهمن ماه ۱۳۴۹]]
+
[[پرونده:InterviewLucienGeorgeKhomeiniMay061978.pdf|thumb|left|240px|مصاحبه لوموند با خمینی برگردان به انگلیسی]]
'''[[سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی هنگام گشایش کنفرانس هیات‌های نمایندگی کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) کاخ سنا تهران ۱۴ بهمن ماه ۱۳۴۹]]''' - آقای رئیس، آقایان اعضای هیأت‌های نمایندگی کشورهای عضو اوپک، آقای دبیر کل، بانوان و آقایان، مقدر چنین بوده‌است که در مدتی کمتر از دو هفته برای بار دوم درباره نقش حیاتی نفت در زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم کشورهای ما و رویدادهای مربوط به آن در دهه اخیر سخن بگویم.
+
'''[[مصاحبه لوسین ژرژ خبرنگار روزنامه لوموند با روح‌الله خمینی در نجف ۴ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی]]''' - '''شاه شما را متهم می‌کند که مخالف تمدن و گذشته‌گرا هستید؛ جواب شما به این مطلب چیست؟'''
  
برای گروهی از شما که سخنان مرا در جلسه مطبوعاتی گذشته شنیدید، توضیح دادم که بهای نفت خام که توسعه و رشد اقتصادی کشورهای ما تا حد زیادی به آن بستگی دارد، طی دوران ۱۵ سال گذشته یک سیر نزولی داشته‌است. بهای اعلام شده نفت خام سبکی که در سال ۱۹۵۷ به میزان دو دلار و چهار سنت هر بشکه تعیین شده بود، در فوریه ۱۹۵۹ به یک دلار و ۸۶ سنت و در اوت ۱۹۶۰ به یک دلار و ۷۸ سنت تقلیل پیدا کرد، در حالی که همین نفت خام در سال ۱۹۴۷ توسط شرکت نفت ایران و انگلیس سابق به بهای دو دلار و ۱۸ سنت به فروش رسیده بود. پس از بهره‌برداری از تأسیسات جزیره خارک، به خاطر تفاوت کرایه حمل یک سنت بر آخرین قیمت اعلام شده افزوده شد. در واقع بهای نفت خام پس از گذشت بیست‌وچهار سال به جای افزایش، ۳۹ سنت در هر بشکه کاهش پیدا کرد. گر چه به سبب همین کاهش‌های سریع و پی در پی در بهای نفت خام، سازمان کشورهای صادرکننده نفت به نام اوپک به وجود آمد و گر چه اولین هدف این سازمان برگردانیدن قیمت‌های نفت خام به سطح قبل از سال ۱۹۶۰ بود، با وجود این ملاحظه کردیم که در مدت ده سال که از موجودیت این سازمان گذشت، نه تنها افزایشی در بهای نفت خام مشهود نشد، بلکه به سبب بالا رفتن قیمت کالاهای ساخته شده در دنیا و کاهش ارزش پول، ارزش واقعی درآمد ما کاهش هم یافت.
+
جواب: این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته گراست. مدت پانزده سال است که من در اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایم خطاب به مردم ایران مُصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادى و اجتماعى مملکتم بوده‌ام. اما شاه سیاست امپریالیستها را اجرا مى کند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقب ماندگى و واپسگرایى نگاه دارد. رژیم شاه رژیمى دیکتاتورى است. در این رژیم، آزادیهاى فردى پایمال و انتخابات واقعى و مطبوعات و احزاب از میان برده شده‌اند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسى تحمیل مى کند. انعقاد مجامع سیاسى- مذهبى ممنوع است. استقلال قضایى و آزادى فرهنگى به هیچ وجه وجود ندارد. شاه قواى سه گانه را غصب کرده است و یک حزب واحد ایجاد نموده است. از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجبارى کرده است و از متخلفان انتقام مى گیرد.
  
نگاهی به آمار منتشرشده از طرف سازمان ملل متحد روشنگر این نکته است که به طور مثال ظرف سه سال اخیر شاخص بهای کالاهای صادراتی پنج کشور بزرگ صنعتی جهان بیش از سه درصد در سال افزایش یافته‌است. در برابر این واقعیت، دهه توسعه سازمان ملل متحد برای کشورهای در حال توسعه و تولیدکننده نفت اسم بی‌مسمایی بود، چه در حالی که بهای کالاهای صنعتی مرتباً افزایش پیدا می‌کرد، درآمد واقعی حاصل از هر بشکه نفت کاهش می‌یافت، به طوری که ظرف مدت ده سال ارزش واقعی این درآمدها حدود بیست درصد تقلیل پیدا کرد، و این گفته دیرین درمورد بسیاری از کشورها مصداق حقیقی پیدا نمود که دارا، داراتر و ندار، ندارتر شد. پر واضح است که چنین وضعی قابل دوام نیست و ما باید نهایت کوشش خود را به کار بریم تا این ثروت خدادادی که به تدریج رو به پایان می‌رود، ارزش واقعی خود را حفظ کند و از گزند اثرات افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها مصون بماند. اکنون نگاهی به رویدادهای نیمه دوم سال ۱۹۷۰ درمورد بهای فرآورده‌های نفتی بیفکنیم. همانطور که قبلاً هم اشاره کرده بودم بهای کلیه فرآورده‌های نفتی در این مدت در انگستان در دو نوبت مجموعاً برابر با ۸۷ سنت و نیم در هر بشکه افزایش یافت. متوسط افزایش قیمت‌ها در نه کشور اروپایی برابر با ۷۴ سنت در هر بشکه و در امریکا بهای نفت خام معادل ۲۵ سنت در هر بشکه افزایش پیدا کرد. در ژاپن در اکتبر ۱۹۷۰ این افزایش برابر با ۲۲ سنت در هر بشکه بود.
+
کشاورزى ما که تولیدش حتى تا ۲۳ سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلى مان بود و ما صادرکننده این ما زاد بودیم، فعلًا از میان رفته است. مطابق ارقامى که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران ۹۳ درصد از مواد غذایى مصرفى خود را وارد مى کند. و این است نتیجه به اصطلاح اصلاحات ارضى شاه!
  
در آغاز سال ۱۹۷۱ باز هم قیمت‌ها بالا رفت. در ژاپن به بهای نفت سفید به ۲۶ سنت و نیم در بشکه و به بهای بنزین ۴۴ سنت در بشکه افزوده شد. در هلند بهای نفت سفید ۳۱ سنت در بشکه و نفت گاز ۶۰ سنت در بشکه افزایش یافت. در بلژیک افزایش قیمت درمورد بنزین مرغوب به ۸۳ سنت در بشکه رسید. در نتیجه افزایش پی در پی قیمت‌ها، اوپک در بیست‌ویکمین اجلاسیه خود تصمیم گرفت حق مشروع خود را از این افزایش طلب کند، که منجر به صدور قطعنامه معروف شماره ۱۲۰ گردید.
+
دانشگاه هاى ما نیمى از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مجروح مى گردند و به زندان افکنده مى شوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آینده مردم ماست تبذیر مى کند و آن را براى خرید اسلحه هایى به کار مى برد که جنبه تجملى و قیمت هاى سرسام آور دارد و این امر به استقلال ایران صدمه مى زند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وى که وابسته به قدرت هاى خارجى است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار مى دهد. هنگامى که شاه ادعا مى کند که ایران را به مرز «تمدن بزرگ» مى رساند، دروغ مى گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جارى سازد. کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه و زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعى و گذشته گرایى وى مبارزه مى کنند. به دلیل این واقعیتهاى غیر قابل بحث است که شاه کوشش مى کند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد کند. اگر ما موفق به سرنگون کردن رژیم او شویم، او براى کارهایى که بر ضد پیشرفت و ترقى اقتصادى و فرهنگى مردم کرده است محاکمه خواهد شد؛ و آن روز تمامى عالم از جنایات وى آگاه خواهند گردید.
  
طبق این قطعنامه مقرر شده بود که وزیران سه کشور ایران، عراق و عربستان سعودی به نمایندگی از طرف ممالک تولیدکننده نفت در خلیج فارس، مذاکرات خود را برای اجرای مواد این قطعنامه با نمایندگان شرکت‌های نفتی آغاز کنند. پس از مدتی تأخیر و گفتگو، این مذاکرات آغاز شد، ولی شرکت‌های نفتی پیشنهاد کردند که این مذاکرات به صورت دسته‌جمعی با کلیه اعضای اوپک و یک جا صورت گیرد. درمورد این تقاضا به آنان تذکر داده شد که شرایط مناطق نفتی جهان با یکدیگر متفاوت است. اختلاف در قیمت تولید، تفاوت در بهای اعلان شده در بازار، تقاضای مصرف، همگی ایجاب می‌کند که مذاکرات به صورت منطقه‌ای انجام پذیرد. به طور مثال هزینه تولید یک بشکه نفت خام در افریقا چهار برابر و در ونزوئلا پنج برابر و در امریکا پانزده برابر هزینه تولید در خلیج فارس است. در مقابل، بهای اعلام شده نفت خام ۳۴ درجه در خارک یک دلار و ۷۹ سنت، در ونزوئلا ۲ دلار و ۷۶ سنت، و در امریکا از ۳ دلار و ۵۱ سنت تا ۴ دلار و ۶۲ سنت می‌باشد. نگرانی شرکت‌های نفتی از مذاکرات جداگانه، امکان بوجود آمدن تقاضاهای پی‌درپی برای افزایش بهای نفت خام و ایجاد رقابت برای بالا بردن قیمت از طرف حوزه‌های مختلف بود. در این مورد صریحاً به آنها اطمینان داده شد که در صورت توافق معقول و منطقی درمورد نفت خلیج فارس، هیچ گونه تقاضایی به دلیل بهتر بودن شرایط در مناطق دیگر از طرف کشورهای حوزه خلیج فارس عنوان نخواهد شد. شرکت‌های نفتی همچنین پیشنهاد کردند که قراردادی برای مدت پنج سال منعقد شود تا ثبات مورد نظر برای کشورهای مصرف‌کننده تضمین شود. در این مورد خود من از این فکر استقبال کردم، به شرط آنکه اولاً شرکت‌های نفتی هم به خاطر همان هدف که عنوان کرده‌اند، یعنی ثبات و حفظ منافع مصرف‌کننده، در این مدت از بالابردن قیمت فرآورده‌ها به منظور تحصیل سود بیشتر خودداری کنند، ثانیاً سالانه طبق شاخص مورد توافق، جبران افزایش قیمت کالاهای صادراتی کشورهای صنعتی را که مورد نیاز ممالک تولیدکننده نفت است بنمایند.
+
'''شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد مى کند؛ شما نیز همین اتهام را به شاه برمى گردانید و این مطلب لزوماً قانع کننده نیست. لطفاً ممکن است موضع و موقع خود را راجع به سه موضوع اصلى ایران بیان بفرمایید: اصلاحات ارضى، صنعتى کردن مملکت، و زنان'''
  
به همان گونه که اطلاع یافته‌اید مذاکرات پس از گذشت بیش از سه هفته از تاریخ شروع، به عدم توافق منجر شد و اعلامیه مستدل و مشروحی در این باره از طرف کمیته سه نفری وزیران شب گذشته انتشار یافت. اکنون با توجه به آنچه به وقوع پیوسته پیشنهاد می‌کنم که کشورهای تولیدکننده نفت در حوزه خلیج فارس روشی را برگزینند که هماهنگ با مصوبات سازمان ملل متحد و منطقی و معقول باشد، و با اصل حفظ حق حاکمیت و استقلال کشورها تطبیق کند، در سایر حوزه‌ها هم نظیر داشته باشد و ثبات و اطمینانی را که مورد نظر کشورهای مصرف‌کننده است، تأمین نماید و برای نیل به هدف‌های فوق هر گونه اقدام حقوقی یا قانونی که لازم باشد در یک زمان از طرف کشورهای حوزه خلیج فارس انجام گیرد. در اینجا ذکر این نکته لازم است که قبول درخواست‌های کمیته سه نفری وزیران، درحدود نیمی از افزایش قیمتی است که تا کنون از طرف شرکت‌های نفتی اعلام گردیده و این افزایش فقط درآمد کشورهای حوزه خلیج فارس را به طور متوسط به رقم ناچیزی درحدود یک دلار و ۲۵ سنت در هر بشکه می‌رساند که در مقابل رقم متوسط فروش هر بشکه به مصرف‌کننده از ۱۲ تا ۱۴ دلار، هنوز از ۸ درصد تجاوز نمی‌کند، و کماکان سهم برخی از دولت‌های کشورهای مصرف‌کننده از هر شبکه از طریق مالیاتی که بر فرآورده‌های نفتی وضع کرده و می‌کنند بیش از پنج برابر سهم ما است. قضاوت این را که در این ماجرا حق با کیست، به عهده وجدان پاک مردم با انصافی که خوشبختانه هنوز در جهان فراوانند می‌گذارم، و امیدوارم این دلایل و این ارقام که زاییده تخیلات نبوده و صرفاً روشنگر حقایق است به نحو صحیح و کامل و منصفانه و خالی از تعصب وسیله خبرگزاری‌ها و مطبوعات که نمایندگان غالب آنها در اینجا حضور دارند، به اطلاع عموم مردم جهان رسانیده شود تا حداقل افکار عمومی از کنه مطلب آگاه شود و به حقانیت تقاضاهای ما پی ببرد. ...  (کف زدن  باشندگان در سنا) .... '''[[سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی هنگام گشایش کنفرانس هیات‌های نمایندگی کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) کاخ سنا تهران ۱۴ بهمن ماه ۱۳۴۹|به سخنان شاهنشاه آریامهر گوش فرادهید و میان هم‌میهنان پخش کنید]]'''
+
هدف از اصلاحات ارضى شاه، خصوصاً این بود که بازارى براى کشورهاى خارجى، خصوصاً امریکا، ایجاد کند. اما اصلاحات ارضى اى که ما خواستارش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت و مالکانى را که بر خلاف قوانین اسلامى عمل کرده‌اند مجازات خواهد کرد. زمینهایى که گرفته‌اند، به مالکان قدیمى اش برگردانیده خواهد شد؟ مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایى را روى هم انباشته بودند، بى آنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتى را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و بر خلاف قوانین اسلامى  عمل کرده‌اند و ثروتمند شده‌اند. بنا بر این اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایى که این مالکان به ناحق متصرف شده‌اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد....
 +
 
 +
'''درباره لفظ «مارکسیسم اسلامى» که رژیم مرتباً استعمال مى کند چه فکر مى کنید؟ آیا با دستجات چپ افراطى روابط سازمانى دارید؟'''
 +
 
 +
این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش از او تبعیت کرده‌اند. این مفهوم مفهومى نادرست و حاوى تناقض است و براى از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه است. مفهوم اسلامى که بر اساس توحید و وحدانیت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح «مارکسیسم اسلامى» یک اصطلاح خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتى اش از اتحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکارى سرخ» نیز هدفى را که گفتیم تعقیب مى کند؛ بدین  معنا که وى مى خواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراکند، تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد. هیچ گاه میان مردم مسلمانى که بر ضد شاه در حال مبارزه‌اند و عناصر مارکسیست افراطى یا غیر افراطى اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلامیه هاى خود خاطرنشان ساخته‌ام که مردم مسلمان بایستى در مبارزه خود همگون و متجانس باقى بمانند و از هر نوع همکارى سازمانى با عناصر کمونیست بر حذر باشند. بدین ترتیب با اتحاد بین تمام مسلمانان است که ما با شاه مبارزه مى کنیم و خواهیم کرد؛ و به همین دلیل است که شاه سعى دارد مبانى مبارزه اى ما را وارونه جلوه دهد.
 +
 
 +
'''با توجه به فقد روابط سازمانى، آیا یک اتحاد تاکتیکى را با مارکسیست‌ها براى سرنگون کردن شاه در نظر دارید؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقیت اجتماعى تان چگونه خواهد بود؟'''
 +
 
 +
نه، ما حتى براى سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکارى نخواهیم کرد. من همواره به هواداران خود گفته‌ام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقى آنان مخالفیم. ما مى دانیم آنها از پشت به ما خنجر زده‌اند و اگر روزى به قدرت برسند، رژیمى دیکتاتورى برقرار خواهند کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعه اى که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهاى مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژى آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامى از همان ابتدا مسأله کسانى مطرح شده است که وجود خدا را انکار مى کرده‌اند. ما هیچ گاه آزادى آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده‌ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و براى توطئه کردن آزاد نیست. ... '''[[مصاحبه لوسین ژرژ خبرنگار روزنامه لوموند با روح‌الله خمینی در نجف ۴ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی|مصاحبه خبرنگار روزنامه لوموند را با روح‌الله خمینی در نجف ۴ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی بخوانید و میان ایرانیان پخش کنید تا بدانند چه بر سرشان آمده‌است و چگونه]]'''
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۲۳


مصاحبه لوموند با خمینی برگردان به انگلیسی

مصاحبه لوسین ژرژ خبرنگار روزنامه لوموند با روح‌الله خمینی در نجف ۴ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی - شاه شما را متهم می‌کند که مخالف تمدن و گذشته‌گرا هستید؛ جواب شما به این مطلب چیست؟

جواب: این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته گراست. مدت پانزده سال است که من در اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایم خطاب به مردم ایران مُصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادى و اجتماعى مملکتم بوده‌ام. اما شاه سیاست امپریالیستها را اجرا مى کند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقب ماندگى و واپسگرایى نگاه دارد. رژیم شاه رژیمى دیکتاتورى است. در این رژیم، آزادیهاى فردى پایمال و انتخابات واقعى و مطبوعات و احزاب از میان برده شده‌اند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسى تحمیل مى کند. انعقاد مجامع سیاسى- مذهبى ممنوع است. استقلال قضایى و آزادى فرهنگى به هیچ وجه وجود ندارد. شاه قواى سه گانه را غصب کرده است و یک حزب واحد ایجاد نموده است. از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجبارى کرده است و از متخلفان انتقام مى گیرد.

کشاورزى ما که تولیدش حتى تا ۲۳ سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلى مان بود و ما صادرکننده این ما زاد بودیم، فعلًا از میان رفته است. مطابق ارقامى که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران ۹۳ درصد از مواد غذایى مصرفى خود را وارد مى کند. و این است نتیجه به اصطلاح اصلاحات ارضى شاه!

دانشگاه هاى ما نیمى از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مجروح مى گردند و به زندان افکنده مى شوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آینده مردم ماست تبذیر مى کند و آن را براى خرید اسلحه هایى به کار مى برد که جنبه تجملى و قیمت هاى سرسام آور دارد و این امر به استقلال ایران صدمه مى زند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وى که وابسته به قدرت هاى خارجى است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار مى دهد. هنگامى که شاه ادعا مى کند که ایران را به مرز «تمدن بزرگ» مى رساند، دروغ مى گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جارى سازد. کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه و زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعى و گذشته گرایى وى مبارزه مى کنند. به دلیل این واقعیتهاى غیر قابل بحث است که شاه کوشش مى کند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد کند. اگر ما موفق به سرنگون کردن رژیم او شویم، او براى کارهایى که بر ضد پیشرفت و ترقى اقتصادى و فرهنگى مردم کرده است محاکمه خواهد شد؛ و آن روز تمامى عالم از جنایات وى آگاه خواهند گردید.

شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد مى کند؛ شما نیز همین اتهام را به شاه برمى گردانید و این مطلب لزوماً قانع کننده نیست. لطفاً ممکن است موضع و موقع خود را راجع به سه موضوع اصلى ایران بیان بفرمایید: اصلاحات ارضى، صنعتى کردن مملکت، و زنان

هدف از اصلاحات ارضى شاه، خصوصاً این بود که بازارى براى کشورهاى خارجى، خصوصاً امریکا، ایجاد کند. اما اصلاحات ارضى اى که ما خواستارش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت و مالکانى را که بر خلاف قوانین اسلامى عمل کرده‌اند مجازات خواهد کرد. زمینهایى که گرفته‌اند، به مالکان قدیمى اش برگردانیده خواهد شد؟ مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایى را روى هم انباشته بودند، بى آنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتى را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و بر خلاف قوانین اسلامى عمل کرده‌اند و ثروتمند شده‌اند. بنا بر این اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایى که این مالکان به ناحق متصرف شده‌اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد....

درباره لفظ «مارکسیسم اسلامى» که رژیم مرتباً استعمال مى کند چه فکر مى کنید؟ آیا با دستجات چپ افراطى روابط سازمانى دارید؟

این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش از او تبعیت کرده‌اند. این مفهوم مفهومى نادرست و حاوى تناقض است و براى از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه است. مفهوم اسلامى که بر اساس توحید و وحدانیت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح «مارکسیسم اسلامى» یک اصطلاح خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتى اش از اتحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکارى سرخ» نیز هدفى را که گفتیم تعقیب مى کند؛ بدین معنا که وى مى خواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراکند، تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد. هیچ گاه میان مردم مسلمانى که بر ضد شاه در حال مبارزه‌اند و عناصر مارکسیست افراطى یا غیر افراطى اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلامیه هاى خود خاطرنشان ساخته‌ام که مردم مسلمان بایستى در مبارزه خود همگون و متجانس باقى بمانند و از هر نوع همکارى سازمانى با عناصر کمونیست بر حذر باشند. بدین ترتیب با اتحاد بین تمام مسلمانان است که ما با شاه مبارزه مى کنیم و خواهیم کرد؛ و به همین دلیل است که شاه سعى دارد مبانى مبارزه اى ما را وارونه جلوه دهد.

با توجه به فقد روابط سازمانى، آیا یک اتحاد تاکتیکى را با مارکسیست‌ها براى سرنگون کردن شاه در نظر دارید؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقیت اجتماعى تان چگونه خواهد بود؟

نه، ما حتى براى سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکارى نخواهیم کرد. من همواره به هواداران خود گفته‌ام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقى آنان مخالفیم. ما مى دانیم آنها از پشت به ما خنجر زده‌اند و اگر روزى به قدرت برسند، رژیمى دیکتاتورى برقرار خواهند کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعه اى که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهاى مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژى آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامى از همان ابتدا مسأله کسانى مطرح شده است که وجود خدا را انکار مى کرده‌اند. ما هیچ گاه آزادى آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده‌ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و براى توطئه کردن آزاد نیست. ... مصاحبه خبرنگار روزنامه لوموند را با روح‌الله خمینی در نجف ۴ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی بخوانید و میان ایرانیان پخش کنید تا بدانند چه بر سرشان آمده‌است و چگونه