تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:ShahanshahFirstGroup of Students toAbroad.jpg|thumb|left|240px|دانشجویان بورسیه دولت، دختر و پسر برای تحصیلات عالیه به اروپا و امریکا فرستاده می‌شوند، پیش از ترک ایران شاهنشاه با آنان درباره بازگشت و ساختن کشور می‌گویند - افسوس!]]
+
[[پرونده:Chordad15 bus.jpg|thumb|left|180px|شورش طرفداران خمینی و حزب توده و آتش زدن اموال همگانی، کتابخانه‌ها و مدرسه‌های دخترانه]]
 +
[[پرونده:خامنه‌ای زندان.jpg|thumb|left|180px|علی خامنه‌ای از خرابکاران روز ننگین ۱۵ خرداد دستگیر شد]]
  
'''[[سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴|روز نیایش - سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴]]''' -  روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۴۴ برابر با ۱۰ آپریل ۱۹۶۵ سرباز وظیفه  رضا شمس‌آبادی در کاخ مرمر به شاهنشاه ایران تیراندازی کرد. به شاهنشاه از این رویداد شوم آسیبی نرسید ولی  دو تن از درجه‌داران وفادار گارد شاهنشاهی کشته شدند. شمس‌آبادی نیز جا بجا کشته شد. در پی سوءقصد به شاهنشاه، شش تن از اعضای کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که کوتاه زمانی پیش از انجام این رویداد اهریمنی به ایران بازگشته بودند، همراه با چند تن دیگر دستگیر شدند. این دانش‌آموختگان، کمونیست های مائوییست خطرناکی بودند که در پی براندازی حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران و برقراری حکومتی همانند کوبا، ویتنام و الجزایر از راه جنگ‌های پارتیزانی، کشتن سران کشور و ترساندن مردم پس از به پایان رساندن دوره‌های تروریستی وارد ایران شدند.  پس از این رخداد شوم پلیس و سازمان امنیت و اطلاعات کشور بررسی گسترده‌ای را آغاز کردند.  
+
'''[[روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲]]''' -  برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای انقلاب شاه و مردم آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی می بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و روحانیون به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند. خمینی در سخنرانی‌های خود نه تنها اصلاحات انقلاب شاه و مردم را به باد انتقاد گرفت بلکه به شاهنشاه ایران ناروا گفت. پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ خمینی طرفدارانش را به خیابان‌ها کشید و تظاهراتی در تهران و قم برپا کرد که به زد و خورد میان پلیس و تظاهرکنندگان کشیده شد و سی و دو تن از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. پس از بازداشت خمینی، از آنجا که به سبب به راه انداختن شورش و ناامنی در کشور گمان بسیار به دادگاهی شدن وی و به دارآویختن وی می‌رفت، تنی چند از روحانیون به نام‌های آیت‌الله شیخ محمدتقی آملی از ملاهای نجف دیده که در تهران زندگی می کرد و هیچگاه مرجع تقلید حساب نشد خمینی را به عنوان "یک نفر از طراز اول از مجتهدین و مراجع تقلید " تایید کرد، آیت الله محمدهادی میلانی ساکن مشهد خمینی را نیز از مراجع تقلید شناخت و آیت الله سیدکاظم شریعتمداری و آیت الله شهاب‌الدین مرعشی نجفی هم خمینی را تایید نمودند. این سه تن با پشتیبانی و کارگردانی دکتر مظفر بقائی، خمینی را آیت‌الله کردند. ژنرال حسن پاکروان رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دیدارها و گفتگوهایی در درازای بازداشت خمینی با وی داشت قول خمینی را باور کرد که دیگر در سیاست دخالت نخواهد کرد. با پادرمیانی ژنرال پاکروان سرانجام خمینی آزاد شد. خمینی‌چیان مدعی هستند که ۱۵ خرداد سرآغاز جنبشی در ایران شد. در  مقدمه به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده‌است: اعتراض درهم کوبنده امام خمینی به توطئه آمریکایی «انقلاب سفید» که گامی در جهت تثبیت پایه‌های حکومت استبداد و تحکیم وابستگی‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران به امپریالیزم جهانی بود، عامل حرکت یکپارچه ملت گشت و متعاقب آن انقلاب عظیم و خونبار امت اسلامی در خرداد ماه ۴۲ که در حقیقت نقطه آغاز شکوفایی این قیام شکوهمند و گسترده بود مرکزیت امام را بعنوان رهبری اسلامی تثبیت و مستحکم نمود و علیرغم تبعید ایشان از ایران در پی اعتراض به قانون ننگین کاپیتولاسیون (مصونیت مستشاران امریکایی) پیوند مستحکم امت با امام همچنان استمرار یافت و ملت مسلمان و به ویژه روشنفکران متعهد و روحانیت مبارز راه خود را در میان تبعید و زندان، شکنجه و اعدام ادامه دادند.
  
رضا شمس‌آبادی ۲۷ ساله اهل شمس‌آباد کویر کاشان بود. شمس‌آبادی فرزند سومین شوهر مادر خود بود و تا چند سال پیش در کویر کاشان چوپان بود و زمانی نیز در حمام قریه "حسو" به کار پرداخت. شمس‌آبادی هفت سال پیش با خانواده خود به شهر کاشان آمد و در یک کارگاه پارچه‌بافی کار پیداکرد. پس از مرگ پدرش وی به عنوان نان‌آور مادر پیرش از خدمت سربازی معاف شد. وی با حزب توده و جبهه ملی همدستی داشت و با گرفتن پول برایشان چاقوکشی می کرد و هیاهو راه می انداخت. شمس آبادی پیشینه شرارت داشت و بارها زیر پیگرد قانون قرارگرفته بود. در سال ۱۳۴۲ شمس‌آبادی خود داوطلبانه وارد خدمت سربازی شد! و با کمک خائنین کمونیست رخنه کرده در ارتش شاهنشاهی ایران، نگهبان رده دوم گارد جاویدان شد. چند روز پیش از نوروز ۱۳۴۴ رضا شمس‌آبادی در نامه‌ای برای مادرش نوشت که تا روز بیستم فروردین به کاشان خواهد رفت.
+
این نمونه‌ای از تحریف تاریخ و دروغ‌پردازی در تاریخ است. در واقع ملت ایران پشتیبان سیاست‌های شاهنشاه بودند و با انقلاب سفید پیوند میان شاه و ملت استوارتر و پایدارتر شد. در واقع رویداد ننگین ۱۵ خرداد شکست خمینی و هوادارانش بود ولی خمینی توانست از اعدام رهایی یابد زیرا که دولت ایران بخشنده و مهربان بود. خمینی در شرایطی آزاد شد که تعهدکرده بود دیگر به سیاست کاری نداشته باشد. یک سال پس از این، خمینی قول خود را زیرپاگذاشت و تبعید شد.... '''[[روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲ |این نوشتار تاریخی را بخوانید و دریابید چگونه ایران ویران شد. پروانه ندهید مزدوران و پروژه‌های جمهوری اسلامی فتنه ۵۷ را انقلابی از سوی مردم ایران بخوانند.]]'''
 
 
شاهنشاه هر روز ساعت ۹ بامداد از کاخ با خودرو به کاخ مرمر می‌روند و در دفترکار خود به رسیدگی کارهای داخلی و خارجی می‌پردازند. هنگامی که شاهنشاه روز شنبه ۲۱ فروردین ماه  به روال همیشه  جلوی پلکان سرسرای کاخ از خودرو پیاده شدند تا وارد ساختمان دفترکار خویش در کاخ مرمر بشوند، سرباز وظیفه گارد که چهل متر دورتر از ساختمان و مسلسل به دست داشت آغاز به تیراندازی کرد و به سوی ساختمان دوید. هیچ یک از گلوله‌های شلیک شده به شاهنشاه نرسید ولی گلوله به باغبان کاخ خورد. اعلیحضرت وارد سرسرا شدند و به درون دفترکار خود رفتند. رضا شمس آبادی شتابان کوشش کرد که خود را به سرسرا برساند. با بلند شدن سدای نخستین رگبار مسلسل یکی از محافظین شاهنشاه که دورتر ایستاده بود به سوی کاخ دوید و به رضا شمس‌آبادی دو تیر شلیک کرد. رضا شمس‌آبادی در همین لحظه به یکی از محافظین درون سرسرا تیر زد و وی زخمی را کرد. شمس‌آبادی هنوز از پای درنیامده بود کماکان سرسرا را به رگبار شلیک مسلسل بست تا سرانجام با گلوله‌های دیگر محافظین به زمین افتاد و نابود شد. گارد جانباز شاهنشاه سخت زخمی شد و پیشمرگ دیگر نیز در خون خود غلتید.  پیشخدمت دیگر اعلیحضرت نیز از دست و بازو تیر خورد. در این روز شوم در چند ثانیه دو تن از خدمتگزاران شایسته ایران جان باختند، پیشخدمت شاهنشاه و باغبان زخمی شدند و خائن انیرانی رضا شمس‌آبادی کشته و نابود شد.
 
 
 
استوار باباییان نخستین کسی بود که که با سرباز خائن دشمن ایران روبرو شد و به رضا شمس‌آبادی که به سوی کاخ می‌دوید فرمان ایست داد، ولی شمس‌آبادی توجه نکرد، استوار باباییان دو تیر به سوی او شلیک کرد و او را زخمی ساخت. در این زمان رضا شمس‌آبادی تروریست همدست مائوییست‌ها، استوار باباییان را به رگبار مسلسل بست. استوار باباییان که هنوز نیمه جان بود کشان کشان خود را به شمس آبادی رساند و پاهای شمس آبادی را که می‌خواست از پلکان ساختمان کاخ مرمر بالا رود با دو دست گرفت و یک گلوله به پای او شلیک کرد تا مگر او را بازدارد. شمس آبادی استوار باباییان را به رگبار دوم مسلسل بست و به زندگی او پایان داد. شمس آبادی با وجود تیری که خورده بود، به پیش رفت و در سرسرای کاخ مرمر  با استوار لشکری روبرو شد و او را نیز به رگبار مسلسل بست. دست چپ استوار لشکری از بدنش جدا شد، با این همه استوار لشکری با دست راست تیری به سوی شمس آبادی خالی کرد و در دم جان سپرد. ولی هنوز رضا شمس‌آبادی جان داشت، شمس آبادی که شانه اول فشنگ‌ها را خالی کرده بود کوشش کرد که سی فشنگ شانه دوم را در مسلسل جا بیاندازد که یک سرباز دیگر گردان جاویدان مامور دیواره غربی کنار دفتر کار همایونی به نام گروهبان "ساری زابلی" سر رسید. گروهبان زابلی نیز پنج تیر به شمس‌آبادی خالی کرد و سرانجام رضا شمس آبادی تروریست مزدور نابود شد. پس از فتنه شوم ۱۳۵۷ کنفدراسیونی‌ها استوار ساری زابلی را دستگیر و اعدام کردند.
 
 
 
شاهنشاه بازماندگان دو استوار جان باخته را مورد مهربانی قراردادند و دستورهایی را برای فراهم ساختن رفاه و سرپرستی خانواده‌های این دو سرباز میهن دادند. اعلیحضرت همایون شاهنشاه سرپرستی فرزندان جان باختگان استوار دوم آیت الله  لشکری و استوار دوم محمدعلی باباییان را پذیرفتند. پس از رخداد شوم ۲۱ فروردین ماه در کاخ مرمر، بازجویی و بررسی‌های دامنه‌داری برای روشن ساختن چیستی این رخداد و یافتن محرکین از سوی مقامات انتظامی و امنیتی ارتش آغاز گردید. به دنبال آگاهی‌هایی که از بستگان و نزدیکان سرباز وظیفه رضا شمس‌آبادی به دست آمد، رفت و آمد شمس‌آبادی با احمد کامرانی زاده سال ۱۳۱۸ خورشیدی در کاشان آشکار شد. احمد کامرانی تا کلاس پنجم دبیرستان محمودیه کاشان درس خوانده و رادیوساز بود. پس از بازجویی‌هایی  که درباره احمد کامرانی انجام یافت و آنچه خود کامرانی به زبان آورد، رو شد که نامبرده با دانستنی‌های فنی خود در کارخانه ارج کار می کرد. کامرانی در آن کارخانه با نشان دادن شایستگی فنی مورد توجه یکی از مهندسین کارخانه به نام مهندس احمد منصوری تهرانی مقدم قرارگرفت که به رفت و آمد و دوستی ژرف میان این دو کشیده شد. این رفت و آمد و نزدیکی پس از بیرون انداختن احمد کامرانی از کارخانه ارج و بازکردن یک مغازه رادیوسازی در جوادیه ژرفتر شد.
 
 
 
مهندس منصوری دانش‌آموخته رشته برق از دانشگاه منچستر به هنگام تحصیل در انگلستان همانند برخی از دانشجویان با باورهای کمونیستی آشنا شد و به ایدئولوژی کمونیستی مائو گروید. دارندگان این ایدئولوژی آن چنان در این راه پیش رفتند که اندیشه‌های حزب منحله توده و کمونیسم شوروی را دیگر نپذیرفتند. مهندس منصوری با کسان زیر نیز رفت و آمد داشت: ۱- پرویز نیکخواه: رییس آزمایشگاه دانشکده صنعتی دانش‌آموخته رشته فیزیک از دانشگاه منچستر و رییس فدراسیون انجمن‌های دانشجویان ایرانی مقیم انگلستان ۲- منصور پورکاشانی: استاد دانشکده صنعتی دانش‌آموخته رشته نساجی از دانشگاه منچستر  و رییس انجمن دانشجویان ایرانی مقیم لندن  ۳- فیروز شیروانلو ۴- محسن رسولی: مهندس برق در شرکت شبرنگ دانش‌آموخته دانشگاه ویلز در انگلستان  و هم‌بند کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور.... '''[[سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴|روز نیایش - سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ -این نوشتار تاریخی را بخوانید و دریابید چگونه ایران ویران شد. پروانه ندهید مزدوران و پروژه‌های جمهوری اسلامی در رسانه‌ها چون محسن سازگارا و یا کمونیست‌ها به نام ایران‌سازان ... فتنه ۵۷ را انقلابی از سوی مردم ایران بخوانند.]]'''
 
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۴ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۰۰


شورش طرفداران خمینی و حزب توده و آتش زدن اموال همگانی، کتابخانه‌ها و مدرسه‌های دخترانه
علی خامنه‌ای از خرابکاران روز ننگین ۱۵ خرداد دستگیر شد

روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲ - برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای انقلاب شاه و مردم آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی می بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و روحانیون به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند. خمینی در سخنرانی‌های خود نه تنها اصلاحات انقلاب شاه و مردم را به باد انتقاد گرفت بلکه به شاهنشاه ایران ناروا گفت. پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ خمینی طرفدارانش را به خیابان‌ها کشید و تظاهراتی در تهران و قم برپا کرد که به زد و خورد میان پلیس و تظاهرکنندگان کشیده شد و سی و دو تن از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. پس از بازداشت خمینی، از آنجا که به سبب به راه انداختن شورش و ناامنی در کشور گمان بسیار به دادگاهی شدن وی و به دارآویختن وی می‌رفت، تنی چند از روحانیون به نام‌های آیت‌الله شیخ محمدتقی آملی از ملاهای نجف دیده که در تهران زندگی می کرد و هیچگاه مرجع تقلید حساب نشد خمینی را به عنوان "یک نفر از طراز اول از مجتهدین و مراجع تقلید " تایید کرد، آیت الله محمدهادی میلانی ساکن مشهد خمینی را نیز از مراجع تقلید شناخت و آیت الله سیدکاظم شریعتمداری و آیت الله شهاب‌الدین مرعشی نجفی هم خمینی را تایید نمودند. این سه تن با پشتیبانی و کارگردانی دکتر مظفر بقائی، خمینی را آیت‌الله کردند. ژنرال حسن پاکروان رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دیدارها و گفتگوهایی در درازای بازداشت خمینی با وی داشت قول خمینی را باور کرد که دیگر در سیاست دخالت نخواهد کرد. با پادرمیانی ژنرال پاکروان سرانجام خمینی آزاد شد. خمینی‌چیان مدعی هستند که ۱۵ خرداد سرآغاز جنبشی در ایران شد. در مقدمه به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده‌است: اعتراض درهم کوبنده امام خمینی به توطئه آمریکایی «انقلاب سفید» که گامی در جهت تثبیت پایه‌های حکومت استبداد و تحکیم وابستگی‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران به امپریالیزم جهانی بود، عامل حرکت یکپارچه ملت گشت و متعاقب آن انقلاب عظیم و خونبار امت اسلامی در خرداد ماه ۴۲ که در حقیقت نقطه آغاز شکوفایی این قیام شکوهمند و گسترده بود مرکزیت امام را بعنوان رهبری اسلامی تثبیت و مستحکم نمود و علیرغم تبعید ایشان از ایران در پی اعتراض به قانون ننگین کاپیتولاسیون (مصونیت مستشاران امریکایی) پیوند مستحکم امت با امام همچنان استمرار یافت و ملت مسلمان و به ویژه روشنفکران متعهد و روحانیت مبارز راه خود را در میان تبعید و زندان، شکنجه و اعدام ادامه دادند.

این نمونه‌ای از تحریف تاریخ و دروغ‌پردازی در تاریخ است. در واقع ملت ایران پشتیبان سیاست‌های شاهنشاه بودند و با انقلاب سفید پیوند میان شاه و ملت استوارتر و پایدارتر شد. در واقع رویداد ننگین ۱۵ خرداد شکست خمینی و هوادارانش بود ولی خمینی توانست از اعدام رهایی یابد زیرا که دولت ایران بخشنده و مهربان بود. خمینی در شرایطی آزاد شد که تعهدکرده بود دیگر به سیاست کاری نداشته باشد. یک سال پس از این، خمینی قول خود را زیرپاگذاشت و تبعید شد.... این نوشتار تاریخی را بخوانید و دریابید چگونه ایران ویران شد. پروانه ندهید مزدوران و پروژه‌های جمهوری اسلامی فتنه ۵۷ را انقلابی از سوی مردم ایران بخوانند.