تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:AmirAbbasHoveydaPM1354a.jpg|thumb|left|300px|هویدا نخست‌وزیر کابینه و برنامه دولت را به مجلس شورای ملی می شناساند]]
+
[[پرونده:RoozMashruteh14Amordad2580ShahanshahiVSMashroueh14Amordad1400.mp4|thumb|left|300px]]
 +
[[پرونده:ShahanshahAryamehr2537y.jpg|thumb|left|260px|بیانات شاهنشاه آریامهر در سالروز انقلاب مشروطه]]
 +
'''بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در هفتاد و سومین سالگرد انقلاب مشروطه ۱۴ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی'''
  
'''[[تصمیم قانونی دایر به‌ابراز‌ رای‌اعتماد به دولت جناب آقای امیرعباس هویدا نخست‌وزیر ۱۳۵۴]]''' -  در خوزستان مردم تظاهرات می کنند آب و برق ندارند کمبود  مواد خوراکی در این استان و نیازهای بنیادین زندگی که دولت باید آنها را فراهم سازد وجود ندارد. به جای اینکه به مردم خوزستان یاری رسانند کلاشینکف و اسلحه گرم برای کشتن مردم تشنه خوزستان گسیل می دارند. به جای کمک رسانی به مردم خوزستان، خودروهای آنان را به آتش می کشند. رهبر و رییس جمهور می گویند که به آنها ربطی ندارد. آنها مسول ایجاد کار و فراهم آوردن رفاه و خانه سازی برای مردم نیستند. با این رفتار این رژیم، همان را انجام می دهند که خمینی گفت که اقتصاد مال خر است. منابع و درآمد کشور ایران برای پیشبرد اسلام ویژه شده است، یعنی آخوندهای  دستاربند در رده نخست هستند و باید همواره در فراوانی و نعمت باشند. با این اوضاع کشور ایران در همانجایی است که در دوران قاجار بوده است، یعنی گروه کوچکی کشور ایران را چون ملک شخصی خود می پندارند و درآمدهای کشور ایران را به جیب های خود و فرزندانشان سرازیر می کنند. این گروه کوچک دستاربند حکومتشان را چنان بر پا داشته اند که همه تصمیم ها از سوی خودشان گرفته شود. ملایان جدایی سه قوه قانونگزاری یا مجلس، قوه مجریه و قوه دادوری را از میان برداشته اند و این بدان چم است که به هر سویی مردم ایران بروند یک ملا نشسته است که تصمیم می گیرد. برای یادآوری اینکه دولت کیست؟ و چه وظایفی دارد، بیانات امیر عباس هویدا را در برابر مجلس شورای ملی برای گرفتن رای اعتماد برای وزیران کابینه اش و برنامه دولت را می آوریم. نخست وزیر از سوی شاهنشاه ایران برگزیده می شود، اما نخست وزیر باید برنامه دولتش و وزیرانش را به مجلس شورای ملی بشناساند. مجلس شورای ملی درباره برنامه نخست وزیر و درباره هر یک از وزیرانش گفتگو خواهد کرد و اگر پذیرفته شد سپس مجلس به نخست وزیر رای اعتماد می دهد و آن گاه است که نخست وزیر نخست وزیر می شود و وزیران در پست وزارت خود پذیرفته می گردند.
+
: سالروز مشروطیت ایران را به شما مردم ایران تبریک می‌گویم.
 +
: در ۷۲ سال پیش که بالاخره آرزوی آزادی‌خواهان مملکت به مرحله عمل آمد و فرمان مشروطیت صادر شد، برای ملت ایران روزی تازه و پر امید بود، چونکه ممالک مترقی و راقیه دنیا آن روز به خصوص اروپا جلب توجهی می‌کرد همه فکر می‌کردند که تقلید از آن رژیم مسلماً تقلید خوبی است کما اینکه اصل دموکراسی حقیقتاً چیز خوبی است و اما برای اینکه وارد این مبحث بشویم باید به گذشته هم نگاهی بکنیم.
 +
: در ۷۳ سال پیش که مشروطیت اعلام شد، بر اثر ضعف حکومت مرکزی یک سال پس از آن مملکت ایران به دو منطقه نفوذ بین روس در شمال و انگلستان در جنوب تقسیم شد، این وضعیت منطقه نفوذ باعث شد که عده‌ای از رجال رنگ شمالی به خود بزنند و عده‌ای رنگ جنوبی. البته چند نفری هم وطن‌پرست و مستقل بودند.
 +
: منتهی از آنها کاری ساخته نبود، این وضع تأسف‌آمیز تا شروع جنگ اول ادامه داشت.
 +
: دولت مرکزی در کار نبود، در هر گوشه مملکت، خانی تقریباً مستقل برای خودش حکومت می‌کرد و قوای خارجی هم به میل خود وارد مملکت ایران شدند. از یک طرف قوای روس‌ها، از یک طرف قوای انگلیس‌ها، از یک طرف قوای ترک‌ها که آن موقع با آلمان‌ها متحد بودند، آنها خاک ایران را نه فقط اشغال کردند، بلکه در زمان اشغال به میل خودشان رفتار می‌کردند.
 +
: تنها عکس‌العملی که ما از خودمان در آن زمان دیدیم، مهاجرت یک عده بود از ایران به خارجه، نمی‌دانم که احساسات وطنی ما ولو با دادن قربانی‌های بی حد و حصر ولی نشان‌دهنده اراده ملی کجا بود؟ این وضع با انقلاب روسیه تغییر پیدا کرد و فعال مایشاء دولت انگلستان شد. به همین جهت در ۱۹۱۹ معاهده‌ای با آنها امضاءشد که تقریباً حق حاکمیت را یک طرفه و کامل به دولت انگلستان می‌داد و در این بین و قبل از آن هر کدام از این دو دولت برای خودشان قوایی تشکیل داده‌بودند، قزاق‌ها در شمال، اس. پی. آر. (تفنگداران جنوب ایران) به دست انگلیس‌ها در جنوب و ژاندارمری مملکت هم با چند نفر افسر سوئدی در آن وسط پس از اینکه قرارداد ۱۹۱۹ منعقد شد البته عکس‌العمل‌هایی هم شد. اما قرارداد ۱۹۱۹ با کودتای ۱۲۹۹ شمسی بالاخره به هم خورد، و همانطور که می‌دانید تاریخ ایران در ۱۲۹۹ ورق خورد.
  
[[تصمیم قانونی دایر به‌ابراز‌ رای‌اعتماد به دولت جناب آقای امیرعباس هویدا نخست‌وزیر ۱۳۵۴]]  - مصوب ۱۳۵۴۰۷۰۳
 
  
‌مجلس شورای ملی در جلسه روز پنجشنبه ۱۳۵۴۰۷۰۳ پس از گفتگو در برنامه دولت و شنیدن بیانات جناب آقای هویدا نخست‌وزیر با ۲۳۹ رای (‌به‌اتفاق آراء) به دولت جناب آقای امیرعباس هویدا ابراز اعتماد نمود.
+
'''ناامنی‌های گذشته'''
  
‌تصمیم قانونی فوق در جلسه روز پنجشنبه سوم مهر ماه یک هزار و سیصد و پنجاه و چهار شمسی از طرف مجلس شورای ملی اتخاذ گردید.
+
: اگر بخواهم تمام بدبختی‌هایی که تا قبل از ۱۳۰۰ در این مملکت بود شرح بدهم، طولانی است. مقداری از آن را البته در کتاب "مأموریت برای وطنم" نوشته‌ام، در بعضی جاهای دیگر هم توضیح داده‌ام، به هر صورت تاریخ‌نویس‌ها گفته‌اند که مثلاً بعد از غروب آفتاب در شهر تهران کسی امنیت عبور و مرور در کوچه‌ها و خیابان‌ها نداشت چون به اصطلاح آن روز گردن کلفت‌های محله حاکم بر خیابان بودند. خارج از تهران نایب حسین کاشی راه را برای عبور و مرور می‌بست. دورتر از آن خوانین که هر کدام حکومت کاملی در محیط خودشان داشتند، حق حیات و تجاوز به همه افراد رعایایی که در آن روز زیردستشان بود داشتند.
 +
: البته این باز تکرار مکررات است که ما بگوییم برای افرادی که می‌خواستند مثلاً به شهر مقدس مشهد بروند، می‌رفتند به یک نقطه‌ای که امروز اسمش بابلسر است و آن روز اسمش مشهدسر بود و از آنجا با کشتی می‌رفتند به شوروی و بعد از شمال خودشان را می‌رساندند به مشهد. برای اینکه راه تهران به مشهد اگر اسمش را راه می‌گذاشتیم، امن نبود، یا برای رسیدن به خوزستان می‌بایستی که اول بروند به ترکیه از راه ترکیه بروند به بین‌النهرین از آنجا برسند به خوزستان.
 +
: خوزستان شیخی داشت که مستقل بود حتی خود آن شیخ با یک دولت خارجی که آن هم انگلستان بود، قرارداد به خصوصی داشت و تحت‌الحمایه انگلستان بود. حالا جاده‌هایی که در مملکت بود و حتی اماکن مقدسه و زیارتگاه‌های ما در چه حالی بود، مطلب دیگری است. مثلاً آستانه حضرت رضا (ع) مقروض بود و اماکنش در حال خرابی، به هر حال ۱۲۹۹ نقطه عطفی بود که در تاریخ این مملکت و پس از رسیدن به این موفقیت سر سلسله دودمان ما رضاشاه کبیر مجبور شد که اول مملکت را امن بکند.
 +
: اول تمام گردنکشان و کسانی را که تابع حکومت مرکزی و قانون نبودند، مطیع بکند. اگر خاطرتان باشد، برای شروع عمل یک روزی در وزارت جنگ، چون آن موقع وزیر جنگ بود، این جمله معروف را گفته بود که، «ای کاش من هزار تفنگ داشتم که همه از یک نمونه بودند»، ولی با ایمانی که در مردم ایجاد شده‌بود، و با همان قوای محدود خود، توانست که سرتاسر این مملکت را امن و امان بکند و پس از چند سال در این مملکت زنی با یک تشت طلا روی سرش می‌توانست از هر نقطه‌ای به نقطه دیگری برود بدون اینکه برای او کوچکترین خطری در بین باشد. پیشرفت مملکت شروع شده‌بود، شاید بد نباشد که بعضی ارقام را من برایتان بخوانم، که در ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰، مملکت ما چه داشت، جمعیت در ایران در آن موقع، ۹ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بود.
 +
: درآمد ملی، چهارونیم میلیارد ریال بود؛ درآمد سرانه، ۴۶۰ ریال ؛ موجودی ارزی کشور هیچ،  صادرات، نیم میلیارد ریال ، صادرات نفتی، ۲/۰ میلیارد ریال ، صادرات غیرنفتی، ۲/۰  میلیارد ریال؛ واردات، ۶/۰ میلیارد ریال ، بودجه کل کشور، ۴/۰ میلیارد ریال ، بانک‌ها و شرکت‌های حجم پول، ۳/۱ میلیارد ریال، تعداد بانک‌های کشور، ۲ که آن هم بانک‌های خارجی بود. بانک روس بود و بانک انگلیس بود حتی قبل از آن یک بانک عثمانی هم بود. ولی صحبت هزاروسیصد را ما می‌کنیم و یادم نیست که در آن موقع کسی شیشه بانک‌ها را بشکند، آیا برای اینکه خارجی بودند؟
 +
: تعداد واحدهای بانکی در سرتاسر مملکت، ۱۷ ، تعداد شرکت‌های ثبت‌شده، هیچ؛ سرمایه شرکت‌های ثبت‌شده، هیچ ؛ در قسمت آموزش تعداد واحد تا پایان متوسطه، ۶۱۲ ، تعداد محصل، ۵۵ هزار، تعداد دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، هیچ، تعداد دانشجویان، هیچ، یعنی دانشگاه نداشتیم ، تعداد فارغ‌التحصیلان، هیچ.
 +
: بهداشت: تعداد بیمارستان و زایشگاه، ۹ ؛ تعداد پزشک، ۱۲ ؛ تعداد پرستار، ۴ نفر.
 +
: سدهای کشور: تعداد سدهای مخزنی، هیچ ؛ گنجایش کل مخزن، البته هیچ ؛ قابل تنظیم، هیچ ؛ سطح اراضی قابل آبیاری هیچ ، برق: تولید سرانه، ۲ کیلووات ساعت ، طول کل راه‌های کشور، ۲۵۰۰ کیلومتر ؛ راه‌های آسفالت شده، هیچ ؛ طول خطوط اصلی راه‌آهن، که یک راه‌آهنی بود جلفا، تبریز، که شوروی‌ها کشیده‌بودند. یک راه‌آهنی بود جلفا، تبریز، که ماشین دودی از تهران می‌رفت به شاه عبدالعظیم ، تعداد کل وسایط نقلیه، ۶۰۰ ؛ تعداد کل اتومبیل سواری، ۵۰۰ ؛ تعداد کامیون و غیره، ۱۰۰.
  
‌رییس مجلس شورای ملی - عبدالله ریاضی
+
: ارتش ایران، متأسفانه در آن موقع همانطور که گفتم عبارت بود از قزاق‌هایی که دست روس‌ها بودند، و قسمتی که دست انگلستان بود. خزانه مملکت هم آن قدر ناچیز و تهی بود که افراد اغلب شغل دیگری داشتند. هیزم فروش بودند، تخم‌مرغ فروش بودند، گاهی ماهی، یک دفعه می‌آمدند یک مشقی می‌کردند و مواجب اگر هم داده می‌شد، به آنها و حتی به سایر ادارات، آخر ماه بعضی اوقات آجر می‌دادند به عنوان حقوق.
 +
: نمی‌خواهم بیشتر از این وارد وضع اسفناک مملکت در آن زمان بشوم، ولی لازم است که چند مقایسه بکنیم، یکی ۱۳۰۴ که رضاشاه کبیر به سلطنت نشست، یکی ۱۳۲۰ که باز به علت ضعف مملکت و خوش باوری و موقعیت استراتژیک ایران و هجوم بدون خبر قوای روس و انگلیس به این مملکت و ترک کشور به طور اجبار از طرف پدرم، و دو مرتبه جریانی که از شهریور بیست شروع شد، برایتان تعریف بکنم.
 +
: شهریور بیست روز اولی که رفتم به مجلس شورای ملی برای ادای سوگند، سوگندی که می‌بایستی استقلال، تمامیت ارضی این مملکت را حفظ بکنم، درست مصادف بود، با اشغال پایتخت به وسیله قوای خارجی، وطن‌پرستی باطنی مردم ایران در آن روز خوب تجلی پیدا کرد.
 +
: پادشاهِ جوانِ خودشان را با اتومبیل تقریباً روی دوش خودشان بردند به مجلس و برگرداندند. این بزرگترین قوت قلبی بود که به من داده‌شد.
 +
: برای اینکه به سوگند خود وفادار بمانم، این سرگذشت‌ها در کتاب "مأموریت برای وطنم" توضیح داده‌شد که چطور سعی قوای اشغالی به خصوص در تضعیف سلطنت ایران، یعنی شخص من بود.
 +
: و چطور حتی آتاشه نظامی یک مملکت خارجی سعی می‌کرد، فرماندهی کل قوای ایران را از من بگیرد. باز در دوره اشغال مملکت سیاستمدارها بدون حس مسئولیت به هر فرم به زد و بند پرداختند. کما اینکه تا ۱۳۳۲ شمسی یک بودجه مملکتی تصویب نشد و تمام یک‌دوازدهم بود. و البته مطابق یک‌دوازدهم که کاری نمی‌شود انجام داد و طرحی را نمی‌شود به ثمر رساند.
  
'''‌برنامه دولت جناب آقای امیرعباس هویدا (‌نخست‌وزیر)'''
 
 
‌برای این جانب افتخاری بزرگ است که با تأییدات خداوند متعال و بر حسب اراده شاهنشاه آریامهر به معرفی نخستین هیأت دولت پس از تشکیل حزب‌پیروز رستاخیز ملت ایران و ارائه برنامه آن در محضر نمایندگان مجلس شورای ملی که خود مبعوث این تحول عظیم و شکوهمند تاریخی هستند‌بپردازم و آمادگی و اشتیاق خود و همکاران خویش را به خدمت و آغاز فعالیتی نوین که فراخور این دوران درخشان باشد عرضه بدارم.
 
  
‌برنامه دولت حاضر از جهت اقتصادی و اجتماعی همان برنامه‌ای است که به صورت تجدید نظر برنامه پنجم عمرانی کشور در سال گذشته تقدیم‌مجلسین شد و کمتر از یک سال قبل به تصویب قوه مقننه رسید. به دنبال تصویب آن برنامه که مقرر است ایران را در سایه فرماندهی شاهنشاه از مرحله‌جهش اقتصادی در پایان برنامه چهارم به مرحله کمال فنی و صنعتی برساند دو واقعه عظیم در تاریخ تحول کشور ما روی داد که باید با سپاس از آن یاد‌شود.
+
'''یکپارچگی دوباره'''
  
‌نخست تشکیل حزب رستاخیز ملت ایران که نمودار وحدت پایدار و تشکیل نیرومند کلیه افراد ملت ایران با اتکاء بر میراث‌های ارزنده فرهنگی و با‌اعتقاد به اصول مقدس سه‌گانه نظام شاهنشاهی قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت است، حزب گرانقدری که این مجلس خود به عنوان یکی از نخستین‌ثمرات پرارج آن باید تلقی گردد.  
+
: حس مسئولیت به قدری کم بود که درست قبل از وقایع آذربایجان، چند ماهی یک عده‌ای به عنوان اقلیت ابستروکسیون کردند، یعنی اجازه تشکیل یک دولت قانونی را نمی‌دادند و همین نبودن دولت قانونی، بزرگترین مشوق این شد که در آذربایجان یک بساطی را راه بیندازند و یک عده‌ای خودمختاری خود را اعلام بکنند و چون هنوز زمان جنگ بود، قوای ایران که به سمت آذربایجان می‌رفت، در شریف‌آباد قزوین به وسیله قوای خارجی متوقف شد و استان آذربایجان عملاً از ایران جدا شد.
‌و دیگر اعلام دو اصل جدید که بر اصول انقلاب ایران افزوده شد و راه تازه‌ای بر مساعی دولت در جهت تعمیم آسایش عامه مردم و ایجاد موجبات‌توزیع عادلانه درآمد و برخورداری همگان از مواهب ترقی و تعالی جامعه خویش گشود.  
+
: حالا در قلب و روح من چه می‌گذشت، مطمئناً همین احساسات در اکثریت مردم ایران بود. کما اینکه وقتی تصمیم گرفتم که یا زندگانی شرافتمندانه یا مرگ شرافتمندانه ولی به هر صورت باید جنبه شرافتمندانه داشته‌باشد و علیرغم همه مخاطرات و شاید نصایح یک عده‌ای، به فرماندهی قوای ایران به سمت آذربایجان رهسپار شدم و با غیرت ارتش شاهنشاهی ایران و مردم غیور آذربایجان آن بساط را در عرض کمتر از چهل و هشت ساعت به هم زدیم و یکپارچگی دو مرتبه در مملکت ایران برقرار شد.
 +
: بعد از آن باز سیاست‌بافی‌ها و سیاست‌بازی‌ها و ... بعضی دول خارجی عادت دارند که بعد از هر بیست و پنج سالی یک مقداری اسناد منتشر می‌کنند. اسنادی که اخیراً منتشر شد، رل خیلی‌ها را در آن جریان‌ها روشن کرد.
 +
: بازی نفت شروع شد، می‌بایستی که یک عنوان رضایت خاطر مردم ایران را برای قراردادی که راجع به نفت می‌خواستند ببندند به دست بیاورند. پس می‌بایستی که یک عده‌ای به عنوان مدافع حقوق ملت ایران در این امر پیشقدم بشوند.
 +
: نتیجه این کار چه شد؟ نتیجه این کار این شد که چاه‌های نفت ایران بسته شد. کسانی که در تمام مدت عمر سیاسی خودشان با حکومت نظامی مخالفت می‌کردند و حتی با انتشار اسکناس با پشتوانه مخالفت می‌کردند و در مدت زمامداری خودشان با حکومت نظامی حکومت کردند و مخالفین خودشان را با همان وسیله توقیف، حبس و تهدید می‌کردند و آخر سر با پیشنهاد فروش نفت ایران با پنجاه درصد تخفیف، عملاً شرایطی را در واقع پیشنهاد کردند که از قرارداد معروف گس‌گلشائیان از لحاظ مادی برای ایران بدتر بود.
 +
: و این کارها بالاخره منجر شد به وقایع ۲۵ مرداد و قبل از آن باز می‌بینیم که همان نقشه قدیمی آن آتاشه نظامی یک سفارت خارجی تکرار شده‌بود.
 +
: باز می‌خواستند که فرماندهی کل قوای ایران را از پادشاه ایران بگیرند، که حتی در میان همان دسته‌ای که می‌بایستی آن رل تمام کردن قضیه نفت را بازی بکنند، اختلاف افتاد و با این امر مخالفت کردند و بالاخره تمام اصول قانونی اساسی و با خیال خودشان با اداره قوای انتظامی و تانک‌هایی که در همه جا کار گذاشته بودند سرکار بود. وقتی که عرصه را بر خود تنگ دیدند عملاً با کمونیست‌ها ائتلاف کردند. یک عده از تشکیل دهندگان آن دار و دسته قبلاً نیز پس از وقایع آذربایجان به سلامتی پیشه‌وری مشروب خورده بودند.
 +
: وقتی که ملت ایران دید که حکومت یاغی وقت با ائتلاف با توده‌ای‌ها می‌خواهند اساس مملکت را به هم بزنند، قیام کردند و این قیام تصادفاً از طرف مردم عادی غیر مسلح شروع شد که پس از البته چند دقیقه‌ای قوای مسلح هم به آنها پیوستند و مرد و زن و بچه همه به سمت مرکز یاغی‌گری حمله کردند و آن کاخ پوشالی را از بین بردند. بیست و هشتم مرداد سال ۱۳۳۲ شمسی نقطه عطفی بود در تاریخ این مملکت.
 +
: مردم شاه خودشان را دو مرتبه طلب کردند و عاطفه خود و همبستگی خود را به او به طریقی نشان دادند که یکبار دیگر در خود مسئولیت اضافه‌ای حس کردم که اضافه بر اصول قانون اساسی و پادشاه مشروطه، پادشاهی هستم که مردم دو مرتبه او را برای تعیین سرنوشت و حفظ منافع مملکت طلبیدند.
 +
: از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱ شمسی سعی کردیم که امور مملکت را به طور عادی با پیشنهاد قوانین و انجام اصلاحات پیش ببریم. حتی قبل از این وقایع به طور داوطلبانه تقسیم املاک شخصی خود را بین رعایای آن موقع شروع کرده‌بودیم.
 +
: همان دولت کذایی که مأمور انجام امر نفت به آن طریق بود، مانع اصلاحات ارضی و حتی تقسیم ملک شخصی من شد. ولی بعد از ۱۳۳۲ به فکر از سر گرفتن اصلاحات ارضی افتادیم. به فکر از بین بردن فئودالیته افتادیم. به فکر صاحب ملک کردن زارعین افتادیم که در روی زمین کار می‌کردند و البته املاک شخصی خودم را به سرعت دو مرتبه شروع کردم به تقسیم بین زارعین، ولی برای دیگران لایحه‌ای بردیم به مجلس که به قول معروف موقعی که از مجلس بیرون آمد، شیری بود که نه یال داشت، نه دم و نه شکم. کار به این طریق پیشرفت نمی‌کرد و ما می‌دیدیم که دنیا از طرفی دیگر به سرعت به سمت پیشرفت، پیشرفت اجتماعی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی می‌رفت و ایران در جا می‌زد. به این نتیجه رسیدیم که هیچ مملکت مستقلی در دنیا و در شرایط دنیای امروزه بدون دسترسی به حداقل ترقیات اجتماعی قابل دوام نیست. این است که بالاخره به این نتیجه رسیدیم که مملکت ما احتیاج به یک انقلاب عمیقی دارد که اجتماع عقب افتاده و فئودال ایران را زیر و رو بکند.
 +
: در ششم بهمن ۱۳۴۱ شمسی ۶ ماده اصلی انقلاب خود را به معرض آرای عمومی گذاشتم. به قول خارجی‌ها رفراندم، که شاید اصیل‌ترین طرز رأی‌گیری باشد و آنها که به خاطر دارند می‌دانند که در آن روز در حالی که زن‌ها هنوز حق رأی دادن نداشتند، ولی هر کسی که می‌توانست به پای صندوق‌ها رفت و شش ماده را تصویب کردند. در آن روز حتی کسانی که هیچ وقت در عمرشان رأی نداده‌بودند، به پای صندوق‌های رأی رفتند. انقلاب شاه و ملت در آن روز شروع شد. ۱۵ سال از آن روز گذشت، در عرض این پانزده سال، شش ماده انقلاب رسید به نوزده ماده انقلاب که هر کدام از این موارد انقلابی بعد به تصویب نمایندگان ملت رسید. یعنی اینها دیگر فقط مواد و اصول انقلابی نیست. حالا دیگر اصول قانونی و تصویب شده ملت است. این نوزده ماده اگر مطالعه بشود، در تمام شئون زندگی این ملت، بگذریم از این که حتی یکی از این مواد در سه‌هزار سال تاریخ اجتماعی ایران سابقه ندارد، بلکه خیلی از این مواد نوزده‌گانه در پیشرفته‌ترین ممالک دنیا نیز شاید نظیر نداشته‌باشد.
 +
: از لحاظ عدالت اجتماعی زارع یا رعیت سابق که مالک شده‌است، وقتی که از او سؤال می‌کنیم می‌گوید که مثل این است که من دو مرتبه به دنیا آمده‌باشم، این وضع برای من عمر جدیدی است، برای اینکه آن موقع بَرده بودم و ارباب هر کاری که می‌خواست می‌کرد، امروز فرد مستقل و سرافرازی هستم.
 +
: از ظلم و زورگویی که مالکین متأسفانه در آن موقع می‌کردند نسبت به رعایای خودشان می‌گذرم. ولی نتیجه همین اصلاحات ارضی اضافه بر شخصیت و اهمیتی که به فرد زارع می‌دهد، از لحاظ محصولات تولیدی و طبیعی است که "کسی که برای خودش کار می‌کند، بیشتر زحمت می‌کشد" البته دولت باید آمار و اطلاعات لازم را در این زمینه منتشر کند و پیشرفت ما را در ۱۵ سال اخیر به دنبال اصلاحات ارضی نشان بدهد.
 +
: یک ماده دیگر انقلاب ما که مختص کارگران بود، شرکت کارگران در سود سهام کارخانجات تا بیست درصد، موفقیت‌آمیز بوده‌است. به خصوص حالا که سود تا حدودی متناسب با کارآیی است. در خیلی از کارگاه‌ها همین بیست درصد سود سهام مساوی است با سه، چهار تا پنج ماه حقوق ماهیانه کارگران.
 +
: یک ماده دیگر انقلاب نیز هست که به کارگرهای ایرانی اجازه می‌دهد که تا ۴۹ درصد در سهام کارخانجات شرکت داشته باشند، یعنی کارگر یک فرد استثمارشده کارفرما نیست.
 +
: کارگر جزو خانواده آن کارگاه است و با رئیس آن کارخانه یا صاحب سهام در واقع شریک است.
 +
: پیشرفت امور کارگری در ایران طوری خیره‌کننده و چشم‌گیر است، که امروز زبانزد داخل و خارج کشور است. سایر ۱۹ ماده انقلاب نیز همانطور که گفتم به تصویب ملت ایران رسیده‌است.
 +
: رمز انقلاب و هماهنگی شاه و مردم را باید در تاریخ کهن ایران و شاهنشاهی ایران و علاقه مردم به شاهنشاهی خودشان جستجو کرد.
 +
: زیاد راجع به این دوره ۱۵ ساله صحبت نخواهم کرد و الا طولانی است و مقداریش در کتاب "انقلاب سفید" نوشته شده و مقدار دیگریش در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" ذکر شده‌است. من سلطنت خودم را بر اصول مشروطیت ایران و قانون اساسی ایران و سنن ملی ایران وقتی که حساب می‌کنم، می‌بینم که چند دوره مختلف داشت، دوره زمان جنگ، دوره تحمل شدیدترین ناملایمات و مداخلات خارجی و حس اینکه سیاست خارجی به خصوص خودش را متمرکز به این کرده‌بود که پادشاه ایران را تضعیف بکند.
 +
: چون دیگران را می‌شود آورد و برد و یا با تحریک یا به هر وسیله دیگری، ولی اگر پادشاه، پادشاه مستقلی باشد، می‌تواند برای آنها اسباب زحمت باشد. کما اینکه این پادشاه مستقل شما بالاخره نفت ایران را حقیقتاً ملی کرد. کسانی که این کار را دنبال کرده‌اند، می‌دانند که حاکمیت تام و تمام مملکت و ملت ایران بر این ثروت طبیعی خودشان حالا چگونه است.
 +
: ما فقط به خریدار نفت می‌فروشیم. تمام کارهای دیگر آن با ما است و نفت را به چه قیمتی می‌فروشیم؟ اگر یادتان باشد در ۱۹۵۹ میلادی چون این کار در اختیار شرکت‌های نفتی بود، نفت ۲ دلار و چهارده سنت، هر بشکه ایران و سایر ممالک خلیج فارس را یک مرتبه کمپانی‌ها تصمیم می‌گیرند که بیاورند به ۷۹/۱ دلار تازه از آن سهم خودشان را بر می‌داشتند. که در حدود نصف این نصیب ایران می‌شد.
 +
: امروز نفت ایران به دوازده دلار و هفتاد سنت فروخته می‌شود. مقایسه را خودتان بکنید، البته به یاد خیلی چیزها می‌افتم، به یاد اینکه اولین قدمی که برداشتیم قراردادی بود که با یک شرکت ایتالیایی بستیم که هفتاد و پنج درصد به ایران برسد، و بیست و پنج درصد به آنها. از همین افراد خودی به ما اخطار کردند که با سلاطین نفت در نیفتید. این کار خطرناک است، بعد از چند سال اتفاقاً دیدیم که سعی کردند یک بساط خیمه‌شب‌بازی در ایران درست بکنند، ولی موفق نشدند. ملتِ بیدارشدۀ ایران، با قدرت ارتباط مستقیم بین شاه و ملت به هر اشکالی فائق آمد و ما به آن موفقیت‌ها نائل شدیم. شاید بد نیست که درآمدهای نفتی را هم ذکر بکنیم:
 +
: در دوهزار و چهارصد و هشتاد شاهنشاهی، صادرات نفت، صفر. ممیز، سه‌میلیارد ریال ؛ روز انقلاب شصت، ممیز هشت‌میلیارد ریال ؛ امروز، هزار و ششصد و پنجاه و سه‌میلیارد ریال.
 +
: نتیجه‌گیری که می‌خواهم بکنم این است که دوران‌های مختلفی را که دیده‌ام برایتان شرح دادم. آن دوران اسفبار زمان جنگ، آن رفتار غیر مسئول کسانی که به عنوان وکیل ملت در مجلس می‌نشستند و البته تعداد باسواد و بی‌سواد کشور فکر می‌کنم که در اوایل زمامداری من، تعداد باسوادهای کشور در حدود ده درصد بود ؛ زمانی که ما انقلاب را شروع کردیم، از بیست درصد یک قدری تجاوز می‌کرد ؛ امروز، تعداد باسوادهای مملکت از پنجاه درصد بیشتر است ؛ در هزار و سیصد شمسی تعداد محصل، پنجاه و پنج هزار ؛ در روز انقلاب تعداد محصل، دومیلیون و هفتاد و یک هزار ؛ امروز، هشت‌میلیون و نهصد و پانزده‌هزار.
 +
: تعداد دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی در هزار و سیصد، صفر ؛ در روز انقلاب بیست و دو امروز صد و سیزده.
 +
: تعداد دانشجویان در هزار و سیصد، صفر ؛ در روز انقلاب، بیست و دوهزار و ششصد ؛ امروز، صد و پنجاه و نه هزار و سه. تعداد فارغ‌التحصیلان عالی در هزار و سیصد، صفر ؛ در روز انقلاب، سه‌هزار و دویست ؛ امروز، سی و هفت هزار و پانصد.
 +
: تعداد پزشک و پرستار را هم به شما در قبل از سلطنت پهلوی گفته‌بودم. ولی باز تکرار می‌کنم، تعداد پزشک در روز انقلاب، سه هزار و چهارصد و هفتاد ؛ امروز پانزده هزار و سیصد و نود و سه ؛ تعداد پرستار در هزار و سیصد، چهار نفر بود ؛ در روز انقلاب، دوهزار و صد و بیست و پنج ؛ امروز، شش هزار و سیصد.
  
‌فرمایشات شاهنشاه هنگام افتتاح نخستین دوره مجلس رستاخیز نه فقط آینه روشنی از پیشرفت‌های شگرف اقتصادی - اجتماعی و سیاسی ایران ارائه‌نمود بلکه افق‌های روشن و چشم‌اندازهای گسترده‌ای از خط‌مشی‌های اساسی و اقدامات عمده که باید دستورالعمل دولت خدمتگزار باشد ترسیم نمود‌که بی‌گمان نکته به نکته آن نصب عین و مورد اقدام مجدانه خواهد بود و همچنین اوامر همایونی در موقع معرفی این دولت رهنمود ارجمند دیگری بود‌که نه فقط وظائف دولت بلکه مسئولیت آحاد ملت را در قبال آینده پرشکوه این کشور مشخص ساخت و پشتیبانی بی‌دریغ شاهنشاه را از همه کسانی که‌صادقانه به خدمت باین مرز و بوم پرداخته و می‌پردازند منعکس نمود.
+
: به خاطر تمام پیشرفت‌های محیرالعقولی که در این پانزده سال به دست آورده‌ایم که دنیا به کرات ما را به عنوان اینکه، هیچ مملکتی در عرض پانزده سال، اینقدر ترقی نکرده‌است، شناخته به این مرحله تفکر رسیده‌ام، یعنی در واقع دو سال پیش به این فکر افتادم که مملکتی که زارعش آزاد است، کارگرش صاحب سهم است، تعداد باسوادش به این حد رسیده‌است، تعداد دانشگاهش به این حد رسیده‌است، و در تمام شئون زندگی این طور پیشرفت کرده، مملکتی که یک طبقه متوسط مرفه پیدا کرده، که شاید تعطیلات آخر هفته فقط از شهر تهران بیش از یک‌ میلیون نفر برای تفریح و گردش از شهر خارج می‌شوند، با وسیله شخصی خودشان.
‌با اتکاء و استناد بر این گنجینه‌های پرارزش راهنمایی و ارشاد است که دولت حاضر کوشا خواهد بود تا هدف ما، اصول، خط‌مشی‌ها و طرحهای مندرج‌در برنامه پنجم عمرانی تجدید نظر شده را با سرعت بیشتر و قاطعیت کاملتر به مورد عمل درآورد و به منظور نیل به آستانه تمدن بزرگ و تأمین رفاه‌عموم مردم، موانع و تنگناهای موجود در برابر رشد سریع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از میان بردارد.
+
: در اینجا ما باید روزبه‌روز وسایلی فراهم بکنیم که مردم در زندگی خودشان و در سرنوشت خودشان شرکت بیشتری بکنند. به این مطالب البته در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" اشاره کرده‌ام.
 
+
: ولی حالا باید تصریح بکنم که مورد مهمی که ما لازم می‌بینیم که مردم بیشتر در آن شرکت بکنند، موضوع اظهار رأی است، انجمن ده، خانه‌های انصاف شوراهای داوری انجمن‌های استان، و شهرستان و بالاخره مجلس شورای ملی و سنا.
‌با توضیح مراتب فوق اجازه می‌خواهد که اینک اجمالاً خطوط اساسی سیاست دولت را در زمینه‌های زیربنایی - اقتصادی - اجتماعی - اداری امور‌فرهنگی و معنوی و همچنین سیاست دفاعی و سیاست خارجی دولت را برای یادآوری به استحضار نمایندگان ملت برساند و اظهار امیدواری کند که با‌پشتیبانی نمایندگان بتواند در کوتاهترین مدت راه مقصود را طی کند و برنامه‌های مورد نظر را، به نحوی که موجب رضایت خاطر خطیر ملوکانه باشد،‌به موقع عمل گذارد.
+
: چیزی که به طور قطع به شما می‌توانم بگویم، این است که انتخابات باید صد درصد آزاد باشد. یعنی هر کس رأی خودش را بدهد و آن رأی خوانده بشود.
 
+
: آنهایی که میل دارند، مملکت به سوی تمدن بزرگ پیشرفت بکند، می‌دانند چکار بکنند و چه شکل رأی بدهند.
'''سیاست دولت در زمینه امور زیربنایی'''
+
: اگر عده‌ای هم باشند که به این موضوع علاقه‌ای نداشته‌باشند، باز هم رأی آنها آزاد هست و خوانده خواهدشد. ولی آن وقت، همه خواهنددید که تعداد طرفدارهای بردن ایران به سوی تمدن بزرگ، چقدر هستند و دیگران چقدر؟ از طرف دیگر در قوانین دادگستری اصلاحاتی کرده‌ایم. باز هم می‌کنیم و بیش از پیش به مردم حق دفاع از خود را خواهیم داد. در این یکی دو سال اخیر، اقدامات زیادی در این قسمت شده‌است.
 
 
‌سیاست دولت در زمینه امور زیربنایی : ‌سیاست عمده دولت در امور زیربنایی رفع تنگناهای موجود و در نتیجه تسریع آهنگ رشد اقتصادی کشور است.
 
 
 
‌اهم این تنگناها را در عوامل فیزیکی نظیر ارتباطات، مخابرات انرژی، و عوامل غیر فیزیکی بخصوص عامل نیروی انسانی می‌توان خلاصه نمود.
 
 
 
‌در زمینه ارتباطات کوشش دولت کماکان معطوف به تکمیل شبکه طراحی شده برای پوشش سطح کشور و بهبود و نگهداری شبکه موجود ارتباطی‌خواهد بود.
 
 
 
‌در سالهای آتیه توجه خاصی به ایجاد شاهراه‌ها، دو خطه و برقی کردن خطوط عمده راه‌آهن توسعه خطوط مزبور - اهتمام در پایین آوردن هزینه حمل و‌نقل در حد ممکن معطوف خواهد شد. در مورد بنادر، دولت اهتمام خود را به تکمیل ساختمان و توسعه و تجهیز بنادر و افزایش ظرفیت آنها به طوری‌که توانایی مقابله با اقتصاد رو به گسترش ایران را حائز گردد ادامه خواهد داد و به همین ترتیب نیز در توسعه فرودگاهها، خطوط کشتی‌رانی و حمل و‌نقل زمینی، مجاهدت خواهد نمود. از نظر توسعه پست و مخابرات، برنامه دولت کماکان افزایش سریع تعداد مشترکین تلفن و تلکس در کشور و همراه‌با آن تحقق پوشش بیشتر کشور با شبکه‌های مطمئن راه دور مانند سیستم‌های مایکروویو می‌باشد به نحوی که کلیه مراکز تلفن خودکار و تلکس که‌جدیداً احداث می‌شود به طور خودکار دارای ارتباط راه دور در پهنه کشور و خارج از آن نیز باشد و امکانات انتقال برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی در‌کشور توسعه یابد.
 
 
 
‌از نظر توسعه پست از کلیه امکانات حمل و نقل سریع در کشور اعم از زمینی و هوایی استفاده وسیع‌تر به عمل خواهد آمد و به تدریج سرویسهای حمل‌و نقل پستی دولتی که با سرعت و دقت بیشتر مبادلات را تأمین نماید استفاده خواهد شد.
 
 
 
‌در زمینه انرژی، با تهیه و اجرای یک برنامه جامع انرژی، توسعه نیروگاههای مولد برق، استفاده سریع از انرژی هسته‌ای، به کار گرفتن منابع جدید انرژی‌از یک سو و از سوی دیگر گسترش پالایشگاه‌ها و ایجاد شاه‌لوله‌های گاز و نفت و اقدامات مشابه کوشش خواهد شد که نه فقط تنگناها از میان برداشته‌شود بلکه برای توسعه آینده اقتصاد صنعتی کشور زیربنای استواری به وجود آید. ‌اما بی‌شبهه بسیار مهم‌تر از تنگناهای فیزیکی که با همت انسان‌ها قابل رفع و چاره‌جویی است از تنگناهای مربوط به کمبود نیروی انسانی ماهر و‌متخصص مورد نیاز باید سخن گفت که دولت همه نیروهای خود را چه از طریق نظام رسمی مدارس، مراکز کارآموزی ثابت و سیار، آموزش‌های ضمن‌کار و غیر آن و حتی استفاده موقت از نیروی متخصص خارجی تجهیز کرده است تا بر حل مشکل فائق آید. ‌الهاماتی که از ارشادات ملوکانه در آخرین کنفرانس ارزشیابی انقلاب آموزشی رامسر حاصل آمد بیگمان راهگشای این کوشش پیگیر خواهد بود.
 
 
 
'''‌سیاست دولت در زمینه اقتصادی'''
 
 
 
سیاست دولت در زمینه اقتصادی : در زمینه اقتصادی سیاست دولت بر ادامه رشد سریع صنعتی در طول سالهای برنامه پنجم عمرانی اتکا دارد، به موازات رشد صنعتی لزوماً تأکید خاص‌بر روی پیشرفت کشاورزی و ازدیاد تولیدات آن نهاده خواهد شد تا از یک طرف مواد خام و محصولات غذایی مورد نیاز داخلی تأمین گردد و از سوی‌دیگر سطح درآمد روستاییان و کشاورزان به میزان قابل ملاحظه‌ای بالا رود و فاصله قدیم بین طبقات شهری و روستایی به مقدار روز افزونی تقلیل‌پذیرد.
 
‌در زمینه صنعت و معدن توجه دولت کماکان در جهت توسعه صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و فولاد و مس و ماشین‌سازیهای سنگین و تولید هر چه‌بیشتر مواد اولیه و مواد واسطه‌ای صنعتی و همچنین کالاهای مصرفی و معدنی با دوام در کشور معطوف خواهد بود و در این رهگذر بخشهای‌عمومی و خصوصی هر دو وظیفه سنگینی را عهده‌دار خواهند گشت.
 
 
 
‌سیاست دولت در سالهای آینده در جهت افزایش بازده صنعت و استفاده از بهترین تکنولوژی مخصوصاً ایجاد تکنولوژی اصیل ایرانی دنبال شده و با‌استفاده از مزیت نسبی بعضی صنایع زمینه‌های اساسی برای توسعه سریع صادرات کالاهای صنعتی که مخصوصاً از این مرحله به بعد حائز اهمیت‌فراوان خواهد بود فراهم خواهد گشت. برای استفاده کامل از سرمایه‌گذاریهای زیربنایی با ایجاد قطبهای تازه و شهرهای صنعتی در مجاورت مراکز جمعیت، موجبات‌توسعه هماهنگ و منظم صنایع فراهم خواهد گشت و در همه حال در ایجاد صنایع جدید بر حفاظت محیط زیست و جلوگیری از هر گونه آلودگی هوا و‌آب تاکید لازم معمول خواهد گشت.
 
 
‌گرچه در برنامه پنجم عمرانی کشور هدف رشد صنعتی به میزان متوسط 17 درصد در سال منظور شده است سرمایه‌گذاریهای دوساله اخیر و روند‌سرمایه‌گذاریهای آینده به خوبی نشان می‌دهد که عملکرد برنامه از این هدفها فزون‌تر خواهد بود و به احتمال قوی رشد متوسط سالانه صنعتی از 20 درصد تجاوز خواهد کرد.
 
 
‌با اجرای اصل اول انقلاب و تحقق کامل مالکیت دو میلیون و پانصد هزار خانوار زارع و کشاورز اکنون زیربنای اجتماعی سالم و محکمی در عرصه‌کشاورزی ایران در شرف ایجاد است که با توجه به اصول دوم و دهم انقلاب یعنی ملی شدن جنگلها و مراتع و آب‌های مملکت زمینه مساعد و‌همواری را برای آغاز یک دوره پر رونق توسعه کشاورزی صنعتی فراهم آورده است.
 
 
 
‌صنعتی شدن کشور و ایجاد فرصت اشتغال در این بخش برای انتقال نیروی انسانی اضافی بخش کشاورزی به صنعت از یکسو و به وجود آمدن بازار‌مصرف داخلی قابل ملاحظه در اثر افزایش درآمد سرانه مردم از سوی دیگر کارساز گسترش یک کشاورزی پیشرفته و توام با صنایع فرآورده‌های غذایی‌و دامی در صحنه اقتصاد ایران شده است اکنون سیاست اساسی بر محور حفظ و بهره‌برداری کامل از منابع محدود آب، خاک و خودکفایی نسبی در‌مورد محصولات اساسی مورد نیاز حیاتی و ادغام قطعات پراکنده و کوچک واحدهای بهره‌برداری در حد امکان در واحدهای اقتصادی و منظم در قالب‌مالکیت‌های فردی به صورت شرکت‌های تعاونی تولید یا شرکت‌های سهامی زراعی و شرکت‌های خصوصی و برخوردار از پیشرفته‌ترین روشهای‌کاشت و برداشت و مجتمع‌های دامداری استوار شده است و این فرصت استثنایی در برابر بخش خصوصی است، همانطوری که در بخش صنعت‌مشارکت بخش خصوصی به موفقیت نمایانی منتهی گردید مسلماً در عرصه کشاورزی نیز مشارکت بخش خصوصی موجب آن خواهد شد که هدف 7‌درصد رشد در سال تحقق پذیرد و در این راه دولت با اعطای کمکهای بلاعوض و وام‌های کم‌بهره و درازمدت برای کارهای زیربنایی و همچنین‌فعالیتهای تولیدی اعم از زراعت و باغداری و دامداری و صنایع مربوط و نیز تضمین قیمت‌ها و خرید محصولات و کمک به ایجاد صنایع مربوط به‌فرآورده‌های آن در شهرکهای مجاور روستاها یار و مددکار این بخش خواهد بود و حمایت خاص خویش را شامل بهره‌برداری‌های کوچک و متوسط‌خواهد نمود.  
 
 
 
‌توجه کامل به مسائل اجتماعی و بردن تسهیلات شهری به روستاها از طریق نوسازی آنها و توسعه نهضت تعاونی بخصوص انجام کارهای بنیانی در‌سازمانهایی که توام با اجرای انقلاب شاه و ملت به وجود آمده است مانند تعاونیهای روستایی و شرکتهای سهامی زراعی و تعاونی‌های تولید و‌خانه‌های فرهنگ روستایی هماهنگ با اقتصاد و تجارتی کردن تولید و توسعه صنایع دستی و استقرار صنایع روستایی بیش از پیش مطمح نظر دولت‌حاضر خواهد بود.
 
 
 
‌دولت با آگاهی و وقوف کامل به نقشی که انسانها در تکامل اقتصادی و اجتماعی مملکت دارند و امعان نظر به اینکه هدف توسعه، بهتر شدن زندگی‌انسانها است در زمینه تحولات روستایی و کشاورزی کمال سعی و کوشش را معمول خواهند داشت که این تحولات توام با رعایت کلیه جهات انسانی‌و اجتماعی حفظ ارزشهای معنوی تحقق پذیرد.
 
 
 
‌ذکر این نکته را بار دیگر لازم می‌دانم که دولت در برنامه پنجم عمرانی و طی سالهای آینده کماکان حمایت خود را از بخش خصوصی و سرمایه‌گذاری و‌فعالیت بخش مزبور دریغ نخواهد داشت و از طریق اعطای تسهیلات مختلف و برقراری امتیازات گوناگون و اعتبارات مورد نیاز مانند گذشته به تقویت‌این بخش خواهد کوشید.
 
‌مبارزه دولت با تورم و احتکار و گران فروشی هرگز نباید بدان معنی تلقی شود که ارزش سرمایه خصوصی لحظه‌ای نادیده گرفته شده است بلکه مسلماً‌هر ایرانی فعال، هر پیشه‌ور بازرگان و سرمایه‌گذاری حق دارد که از محصول کار و زحمت خود سودی عادلانه بردارد و این سود عادلانه را دولت از هر‌جهت مورد حمایت خود قرار می‌دهد.
 
‌در اجرای اصل چهاردهم انقلاب دولت مبارزه خود را با گرانی بشدت ادامه خواهد داد و به موازات آن برای تأمین رفاه مردم و تقلیل قیمتها به تأسیس‌یک شبکه نوین توزیع در سراسر کشور همراه با تأسیسات مورد نیاز اهتمام خواهد نمود تا بتوان گرانفروشی را به کلی ریشه‌کن کند. ‌از امتیازات بارز انقلاب ایران توام بودن رشد و توسعه اقتصادی با تأمین عدالت اجتماعی است بدین جهت تحصیل سود و درآمد از منطق انقلاب ایران‌نباید هرگز به زیان جامعه منتهی و منجر شود بنابراین در عین حال که دولت کلیه تسهیلات لازم را در اختیار هر سرمایه‌گذار می‌گذارد ولی متقابلاً انتظار‌دارد که آن سرمایه‌گذاری نافع به اجتماع باشد و موجب بهبود زندگی و افزایش رفاه همگان گردد.  
 
 
 
‌اعلام اصل سیزدهم انقلاب مقدس ایران ناظر به تحقق همین هدف عدالت اجتماعی است لازم است در اینجا توضیحاً یادآور شوم که برای اجرای اصل مذکور‌که ضامن برخورداری فرد فرد ملت ایران از ثمرات انقلاب است برنامه وسیعی طرح شده و اقدامات مهمی در جهت گسترش مالکیت واحدهای تولیدی‌آغاز گشته است و خوشوقتم به اطلاع خانمها و آقایان برسانم که در این برنامه در مرحله اول 320 واحد تولیدی بزرگ در بخش خصوصی که حداقل 5‌سال از آغاز بهره‌برداری آنها گذشته به پیروی از اصل سیزدهم انقلاب معادل ۴۹٪ از سهام خود را طی ۳ سال آینده عرضه خواهند کرد، عرضه این سهام‌در درجه اول به کارگران و کارکنان همان مؤسسات و سپس به سایر کارگران و و همچنین کشاورزان و عموم مردم خواهد بود. علاوه بر این واحدهای‌تولیدی متعددی در بخش دولتی که میزان سوددهی آنها قابل توجه توجه باشد بزودی تا ۹۹٪ سهام خود را در اجرای این برنامه عرضه خواهند نمود که ۴۹٪ آن به کارگران و کارکنان همان واحدها و ۵۰٪ به سایر کارگران و کشاورزان و عموم مردم ارائه خواهد شد. وسعت این برنامه به حدی است که تا‌مهر ماه سال ۱۳۵۷ حدود ۲،۵ میلیون نفر کارگر و بیش از دو میلیون نفر کشاورز را در بر خواهد گرفت که همراه با سایر مردم در زمره صاحبان سهام‌واحدهای بزرگ تولیدی کشور در خواهند آمد و این یکی از مهمترین پدیده‌های انقلاب است که توزیع عادلانه تر درآمد را در کشور ما به نحو‌احسن تحقق خواهد بخشید در اینجا باید به استحضار نمایندگان برسانم که طبعاً صاحبان صنایع کشور نیز با اجرای این برنامه مترقی خواهند توانست‌امکانات مالی بیشتری را تجهیز کنند و وجوه حاصله از فروش سهام خود را مصرف سرمایه‌گذاری مجدد در بخشهای مختلف اقتصادی کشور برسانند.  
 
 
 
‌بدیهی است دولت کماکان کلیه شرایط لازم را برای تسهیل و تشویق این سرمایه‌گذاریها در امور تولیدی فراهم خواهد کرد و همانطور که فعالیتهای‌سفته‌بازی ناسالم را در چارچوب فلسفه انقلاب بزرگ ایران مردود می‌داند هر گونه فعالیتهای تولیدی و سرمایه‌گذاریهای سالم را مورد حمایت خود قرار‌خواهد داد تا با افزایش سریع تولید در مقیاس بین‌المللی و اعمال مدیریت صحیح و بالا بردن میزان کارایی، تأمین نیازمندیهای کشور با حداقل هزینه‌ تولید همراه با سوددهی معقول امکان‌پذیر گردد.
 
 
 
‌'''سیاست دولت در زمینه امور اجتماعی و رفاهی'''
 
 
 
سیاست دولت در زمینه امور اجتماعی و رفاهی : نباید فراموش کرد که هدف والای کوششهای ما بهبود وضع اجتماعی انسانهای امروز و آینده است. علیرغم کوششهایی که می‌توانیم و باید در بنای‌آینده‌ای درخشانتر برای نسلهای بعدی مبذول داریم به هیچ وجه نباید نسل حاضر را فراموش کنیم و از تأمین رفاه هر چه بیشتر غافل بمانیم. در اجراء‌این نظر دولت خدمتگزار به امر آموزش و مبارزه با بیسوادی اهتمامی وسیع مبذول داشته و خواهد داشت بدانسان که موفق شود به زمان تمدن بزرگ‌افراد لازم‌التعلیم را آموزش دهد و حد سنی سوادآموزی را به ۴۵ و شاید حتی ۵۰ سال برساند. شاهنشاه مقرر فرموده‌اند که جهاد عمومی و ملی برای‌مبارزه با بیسوادی را اعلام کنیم و همه گروهها و افراد را اعم از کشوری و لشگری به مشارکت داوطلبانه در این پیکار مقدس فراخوانیم و مشوق باشیم.‌در این جهاد ملی با پیش قدمی حزب رستاخیز ملت ایران باید تمام گروهها و اکثر سازمانهایی که به نحوی قادر به مشارکت هستند سهیم شوند و نقش‌ارزنده و بارزی را به عهده گیرند.
 
 
‌گذشته از توجه به آموزش در سطوح مختلف از کودکستان تا دانشگاه که در جهت ساخت معنوی نوباوگان و جوانان کشور است عنایتی جدی به رفاه‌گروههای مختلف اجتماعی مبذول خواهد شد. در این زمره نوباوگان و جوانان مملکت مورد توجه مستقیم قرار خواهند گرفت و کوشش خواهد شد که‌از سوئی با به کارگیری تعلیمات رایگان تا آخرین مراحل تحصیل دانشگاهی و تغذیه رایگان و کمک به صندوقهای رفاه دانشجویان و پرداخت کمک‌هزینه تحصیلی و تأمین سهم عمده‌ای از هزینه مسکن آنان موجبات رفاهشان فراهم گردد و از سوی دیگر علائق معنوی و ملی آنان چنان پرورش یابد‌که بتوانند به حد استعداد خود در برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی میهنمان سهیم شوند. اردوهای عمران ملی که هنوز کمتر از دو سال از تشکیلشان‌می‌گذرد نشان دادند که جوانان ما واجد چنین استعدادهایی و نیز صاحب چنین علایقی هستند چنانچه بخصوص در سال جاری نزدیک به چهل هزار‌نفرشان در کارهای عمرانی مشارکت جدی کردند و گذشته از آنکه بازده کار ارزشمندی داشتند احساس غرور و ادراک مسئولیتی عمده کردند و مسلماً‌این جنبه معنوی مطلب اهمیت والاتر از آن بازده مادی دارد.
 
 
 
‌نظر این است که از این پس این اردوها به طرف مبارزه با بیسوادی در تمام سطوح سوق داده شوند. دولت همچنین وظیفه خود می‌داند که کوشش‌های‌فعلی را برای تأمین اجتماعی گروههای مختلف افزون کند به نحوی که به تدریج هر ایرانی مطمئن باشد که همیشه زیر پوشش حمایت اجتماعی قرار‌خواهد داشت و دولت در همین مسیر به بازنشستگان - و از جمله کارکنان بازنشسته دولت توجه عمیق خواهد داشت و از یاد نخواهد برد که این گروه‌بزمان اشتغال چرخهای فعاله اقتصادی و اجتماعی را می‌گردانده‌اند و لاجرم می‌توانند و باید به زمان کناره‌گیری بیش از پیش از زندگی مطمئن و آرامی‌برخوردار باشند.  
 
 
 
‌در امر بهداشت و درمان به سختی خواهیم کوشید که شبکه بهداشتی درمانی کشور را در اسرع وقت ممکن توسعه دهیم بدانسان که در این شبکه کلیه‌افراد از سطح روستا گرفته تا مراکز شهرستان و استان زیر چتر بهداشتی و درمانی قرار گیرند بدین منظور نیروی انسانی لازم در داخل مملکت تربیت و‌فارغ‌التحصیلان خارج کشور نیز به خدمت گرفته خواهند شد و سایر امکانات بهداشتی - درمانی نیز توسعه خواهند یافت.
 
 
‌تأمین اجتماعی با تصویب قانون جدید گسترش خواهد یافت و به نحوی خواهد بود که تمام مردم از بدو تولد تا خاتمه زندگی تحت پوشش انواع‌بیمه‌ها قرار گیرند.
 
‌از نظر درمان، پوشش بیمه‌ها گسترش قابل ملاحظه‌ای خواهد یافت، هم‌اکنون کلیه کارمندان شاغل و بازنشسته دولت، و خانواده آنان و همچنین‌کارگران تحت پوشش کامل بیمه درمانی قرار گرفته‌اند و با اجرای تأمین اجتماعی این امر به سایر گروهها نیز تسری پیدا خواهد کرد.
 
 
‌دولت به خوبی آگاه است که تأمین مسکن کافی برای خانواده‌ها یکی از الزامات اجتماعی عصر انقلاب است، هدف دولت آن است که در پایان برنامه‌پنجم موجباتی فراهم شود که به طور متوسط سالانه سیصد هزار واحد مسکونی در سطح کشور به وجود آید و برای تأمین این منظور به ایجاد و توسعه‌صنایع ساختمانی جدید اهتمام خواهد رفت. انتشار اوراق پس‌انداز مسکن با بهره مناسب و اعطاء وام برای ساختمان و ایجاد بانکهای تخصصی‌ساختمانی و سایر مؤسسات مالی و تشویق به ایجاد مجتمع‌های مسکونی برای تمام گروهها با استفاده از قطعات پیش ساخته و ایجاد تسهیلات برای‌تولید و عرضه بیشتر مصالح ساختمانی در زمره اقدامات دولت برای تأمین مسکن بیشتر محسوب می‌شوند. بدیهی است مقدمات اجرای برنامه‌های‌ضربتی خانه‌سازی که از طرف حزب رستاخیز ملت ایران ارائه شده بود فراهم آمده است. تثبیت نرخ کالاهای اساسی نیز از جمله خط‌مشی‌های عمده‌دولت در جهت وصول به هدفهای اجتماعی است. اقدام به تولید و تأمین و عرضه بیشتر کالاهایی چون غلات و برنج و روغن و شکر و گوشت و کود‌شیمیایی با قیمتهای متناسب در سرلوحه برنامه‌های اجتماعی قرار داشته و دارد و سالانه میلیاردها ریال از بودجه عمومی دولت صرف کمک به تأمین‌این مواد اساسی می‌شود.
 
 
 
'''سیاست های اداری'''
 
 
 
‌سیاستهای اداری : دولت سیاست عدم تمرکز امور و مشارکت فعالانه مردم را در سطوح مختلف بشدت دنبال خواهد کرد. در این زمینه اجرای طرحهای عمرانی فراوانی به‌مناطق واگذار شده و مشارکت مردم ایران در این تصمیم‌گیریها تا حدود زیادی حاصل آمده است.
 
 
 
‌کوشش دولت این خواهد بود که دامنه این تصمیم‌گیریهای مقامات محلی و مشارکت جدی و فعالانه آنها در کارهای اجرایی هر چه بیشتر توسعه یابد.‌در سال آینده بودجه‌های جاری یازده وزارتخانه و مؤسسه دولتی و دستگاه‌های وابسته به آنها به صورت استانی تنظیم و برای تصویب تقدیم قوه مقننه‌می‌شود و تعداد این دستگاهها در سالهای بعد باز هم بیشتر خواهد شد.
 
 
 
‌در نظام سازمانی دولتی تجدید نظرهای لازم اعمال خواهد شد بدانسان که تشکیلات دستگاههای مختلف دولتی با وظایفشان هماهنگی بیشتری داشته‌باشد.
 
 
 
‌سازمان امور اداری و استخدامی کشور موظف خواهد بود در مقررات استخدامی تجدید نظر کند به طوری که امر استخدام از قالبهای فشرده گذشته‌خارج و با پویایی و سازندگی عصر رستاخیز سازگار شود مقررات اداری و مالی و غیر ضروری باید از میان برداشته شود و به نحوی که این مقررات -‌بحق - وسائلی برای نیل سریع به هدف باشند نه خود هدف یا اهدافی که رشد اقتصادی و اجتماعی را وسیله قرار دهند. مقررات باید به نحوی روشن و‌ساده شود که مردم بتوانند با سرعت هر چه تمام‌تر فعالیتهای خود را دنبال نمایند و با توجه به سیاست عدم تمرکز ضوابط لازم به صورتی گویا چنان‌تدوین خواهد شد که سرمایه‌گذاران شهرستانی از مراجعه ادارات مرکزی بی‌نیاز گردند، در عین حال سعی وافی به عمل خواهد آمد که انضباط لازم‌متناسب با رستاخیز ملت در امور مالی برقرار شود. باین موضوع مهم توجه جدی مبذول خواهد شد که وسعت بیشتر مالی مملکت به هیچ وجه نباید‌باعث زیاده روی در مخارج گردد. از این به بعد دستگاهها و عوامل اجرایی به عنوان یک وظیفه جدی ملزم خواهند گشت که با کمال صرفه‌جویی کار‌کنند، و بازده کار خود را چنان افزایش دهند که در برابر افزایش اعتباری نسبت به سابق محصول کار به مراتب بیشتری عرضه دارند، برای حصول‌اطمینان از اینکه هزینه‌های ضرور به صحت و درستی انجام پذیرفته و نتایج کار با آن متناسب باشد نظام نوینی برای امر پی‌گیری و نظارت و ارزشیابی و‌حسابرسیهای بعد از کار به وجود خواهد آمد و در مراحل مختلف کار دستگاهها و عوامل اجرایی تحت مراقبت شدید قرار خواهد گرفت.
 
‌به طوری که حتی‌الامکان هیچ هزینه زائد بر میزان لازم صورت نگیرد و هر کس بداند در برابر وظائف و اختیاراتی که دارد مسئولیت هم دارد و به هر‌زمان که لازم آید باید پاسخگو باشد.
 
 
 
'''سیاست های عمده دیگر'''
 
 
 
‌سیاستهای عمده دیگر : روشن است که اجرای سیاستهای فوق‌الذکر مستلزم دوام ثبات سیاسی و اجتماعی است که ایران در پرتو حمایت شاهنشاه از آن برخوردار بوده و‌هست، همچنین عدالت قضایی به عنوان زیربنای اصلی نظام جامعه تلقی گردد از این روی دولت لازم می‌داند که به توسعه و تجهیز هر چه بیشتر‌سازمانهای قضایی کشور و اصلاح دیگر قوانین مربوط به دادگستری به منظور تسریع در رسیدگی به دعاوی و تعمیم و تأمین کامل عدالت قضایی توجه‌خاص مبذول دارد. به موازات بهبود نظام قضایی، اصلاح در روشهای اداری و مالی که در تسریع گردش چرخ‌های اقتصاد عامل مؤثر خواهد بود‌ضرورت کامل دارد از آن جمله است تقلیل تماس بین مؤدیان مالیات و دستگاه‌های تشخیص و وصول و تسهیل پرداخت مالیات از طرف مؤدیان و‌تجدید نظر در تقسیم بار مالیاتی در جهت کمک بیشتر به گروه‌های کم درآمد با رعایت وضع خاص هر یک از مناطق کشور و برقراری مزایای مالیاتی‌برای پیشه‌وران در مناطق کمتر و توسعه یافته و انگیزه‌های مختلف مالیاتی دیگر در جهت تحقق هدف‌های صنعتی شدن کشور.  
 
 
 
'''سیاست خارجی و روابط بین المللی'''
 
 
 
‌سیاست خارجی و روابط بین‌المللی : دولت در اجرای سیاست مستقل ملی ایران، روابط دوستی، همزیستی و همکاری خود را با همه کشورها توسعه داده است و در آینده نیز از چنین‌سیاستی که به نفع صلح و ثبات و دوستی با کلیه دول جهان به خصوص همسایگان است پیروی خواهد نمود. دفاع از صلح جهانی وفاداری و احترام به‌منشور سازمان ملل متحد و کلیه مقررات عمومی و بین‌المللی به صورت اصلی معتبر، زیر بنای سیاست خارجی ایران را تشکیل می‌دهد و توسعه‌همکاریهای منطقه‌ای و بین‌المللی نیز هدف اصلی دولت می‌باشد.
 
 
 
‌حفظ امنیت خلیج فارس تنها از طریق کشورهای ساحلی خلیج فارس مورد تأکید دائمی خواهد بود.
 
 
 
‌در زمینه تأمین آرامش بین‌المللی به لزوم تحقق خلع سلاح کامل و تحت نظارت بین‌المللی اعتقاد راسخ داریم و از هر گامی که برای نیل باین هدف‌برداشته شود پشتیبانی خواهیم کرد.
 
 
‌پیشنهاد غیر اتمی کردن منطقه خاورمیانه که از طرف دولت شاهنشاهی در اجلاس اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح و تصویب شد یکی از‌جلوه‌های این سیاست بود.
 
‌همچنین همکاری ایران با کشورهای منطقه اقیانوس هند برای حفظ این محدوده به عنوان یک منطقه صلح و دور از رقابت قدرتهای بزرگ که بازتاب‌بین‌المللی مطلوبی داشت از همین انگیزه مایه می‌گیرد. دولت شاهنشاهی ایران اقداماتی را که در سطح بین‌المللی به منظور رفع تشنج به عمل آمده‌است تأیید می‌کند و این اقدامات را گامی در راه استقرار صلح پایدار تلقی می‌کند ولی معتقد است که این اقدامات بایستی جنبه جهانی داشته و از‌جامعیت برخوردار باشد زیرا به نظر دولت شاهنشاهی صلح جهانی غیر قابل تجزیه است.
 
 
 
'''تقویت بنیه دفاعی کشور'''
 
 
 
‌تقویت بنیه دفاعی کشور : در عین حال که کوشش‌های مستمر خود را برای رسیدن به دنیایی آرام، مطمئن و پر از صلح و تفاهم به کار خواهیم برد. در عین اینکه همواره مشتاق‌کنترل و اجرای اصل خلع سلاح عمومی هستیم ، مادام که این اصول از طرف کلیه ملل جهان قبول و تضمین نگردیده، ناگزیر در جهت امنیت و ثبات و‌حاکمیت کشور خویش و حراست از ثمراتی که در سایه انقلاب شاه و ملت حاصل شده بر قدرت نظامی خود خواهیم افزود.
 
 
 
‌حاکمیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور ما در گروی قدرت دفاعی ما است امروز خوشبختانه ارتش شاهنشاهی ایران یک قدرت بزرگ محسوب‌می‌شود و می‌تواند ضامن استقلال و پیشرفت مملکت باشد. ‌همچنین سیاست تقویت بنیه دفاعی، چنانکه شاهنشاه مکرر فرموده‌اند بر اساس ضرورت‌ها تا سرحد احتیاج در نظر گرفته شده است و اگر اقتضاء‌داشته باشد که برای تأمین بیشتر این منظور اقدامات مؤثرتری انجام گردد ناگزیر به عمل خواهد آمد.
 
 
 
'''جنبه فرهنگی و معنوی'''
 
 
 
‌جنبه فرهنگی و معنوی : ناگفته روشن است که موفقیت‌های مادی و پیشرفت‌های اجتماعی و تحولات زندگی ظاهری، هرگز ما را از جنبه‌های فرهنگی و امور معنوی و اخلاقی‌غافل نساخته و نخواهد ساخت. انقلاب عظیم اجتماعی و جهش‌های شگفت اقتصادی ایران همه مقدمه و مبنایی است که بر پایه آن یک تمدن بزرگ که‌در آن سجایای ملی ایرانی و ارزش‌های اصیل فرهنگ "‌غنی این سرزمین کهن، به بهترین وجه منعکس باشد بنا شود و ایران خود در ساختن دنیایی بهتر‌که بر آن صلح و تفاهم حکومت کند مشارکت کند.
 
 
‌شاهنشاه وظیفه نسل حاضر را در قبال میراث ارزنده فرهنگ ملی بدین نحو روشن فرموده‌اند که ملت ایران باید ارزش‌های مثبت و جاودانی فرهنگ‌ایرانی را از غبار آلودگی‌های اعسار گذشته پاکیزه سازد بار دیگر درخشش آن را در زمینه‌های مختلف هنر - ادب - اخلاق و فضیلت و امور معنوی‌بازگرداند. بنا بر این دولت به ادامه اجرای سیاست فرهنگی و تقویت جنبه پژوهشی در مؤسسات آموزشی کشور و از طریق وسائل ارتباط جمعی‌خواهد کوشید که به نیرومند ساختن جنبه‌های اخلاقی و معنوی خصوصاً در نزد نسل جوان و ازدیاد آگاهی آنان به میراث‌های ملی توفیق یابد و از این‌طریق نیز گام مؤثری در راه تحکیم و یکپارچگی روحی و فکری ملت ایران بردارد.
 
 
 
'''کابینه آقای هویدا نخست وزیر'''
 
 
 
‌جناب آقای رییس - خانمها - آقایان :
 
 
‌اکنون مایلم از همکاریهای صمیمانه اعضا قوه مقننه که در طول دوره گذشته با روح وطن پرستی و شاهدوستی و مانند سربازی شجاع در سنگر انقلاب،‌دولت را یاری کرده‌اند صمیمانه سپاسگزاری نمایم، و ضمن ارائه برنامه کار دولت اعضا کابینه جدید را به نمایندگان مجلس شورای ملی معرفی کنم.
 
 
 
۱ - جناب آقای جمشید آموزگار - وزیر کشور
 
۲ - جناب آقای عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه
 
۳ - جناب آقای مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر
 
۴ - جناب آقای هادی هدایتی وزیر مشاور و معاون اجرایی نخست‌وزیر
 
۵ - جناب آقای منصور روحانی وزیر کشاورزی و منابع طبیعی
 
۶ - جناب آقای هوشنگ انصاری وزیر امور اقتصادی و دارایی
 
۷ - جناب آقای صفی اصفیا وزیر مشاور
 
۸ - جناب آقای عبدالمجید مجیدی وزیر مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه
 
۹ - جناب آقای ایرج وحیدی وزیر نیرو
 
۱۰ - تیمسار ارتشبد رضا عظیمی وزیر جنگ
 
۱۱ - جناب آقای صادق احمدی وزیر دادگستری
 
۱۲ - جناب آقای امیرقاسم معینی وزیر کار و امور اجتماعی
 
۱۳ - جناب آقای جواد شهرستانی وزیر راه و ترابری
 
۱۴ - جناب آقای پروفسور انوشیروان پویان وزیر بهداری
 
۱۵ - جناب آقای غلامرضا کیانپور وزیر اطلاعات و جهانگردی
 
۱۶ - جناب آقای رضا صدقیانی وزیر تعاون و امور روستاها
 
۱۷ - جناب آقای فرخ نجم‌آبادی وزیر صنایع و معادن
 
۱۸ - جناب آقای احمد هوشنگ‌شریفی وزیر آموزش و پرورش
 
۱۹ - جناب آقای دکتر عبدالحسین سمیعی وزیر علوم و آموزش عالی
 
۲۰ - جناب آقای کریم معتمدی وزیر پست و تلگراف و تلفن
 
۲۱ - جناب آقای فریدون مهدوی وزیر بازرگانی
 
۲۲ - جناب آقای همایون جابری انصاری وزیر مسکن و شهرسازی
 
۲۳ - جناب آقای دکتر شجاع‌الدین شیخ‌الاسلام‌زاده وزیر رفاه اجتماعی
 
۲۴ - جناب آقای سید ضیاالدین شادمان وزیر مشاور و معاون پارلمانی نخست‌وزیر
 
 
 
‌ابقا همکاران این جانب در وظایف خطیری که بر عهده دارند به هر یک از ما امکان آن را خواهد داد که با اغتنام فرصت اقداماتی را که در اجرای آن‌مستلزم زمان طولانی‌تری بوده به انجام رسانیم و کوشش کنیم که از تجربه گذشته برای ساختن ایرانی آبادتر و نیرومندتر به حداکثر استفاده‌نماییم.
 
 
 
‌روشن است که کوشش ما معطوف بر آن خواهد بود که ایران بتواند بر منابع تولیدی نیرومند کشاورزی ، صنایع غیر نفتی و خدمات خود اتکا کند تا درآمدهای‌حاصل از اینگونه فعالیتهای اقتصادی و توسعه مستمر کشور را در آینده نیز تضمین کند.
 
 
‌به امید چنین آینده‌ای درخشان دست به دست هم دهیم و قوه مقننه و مجریه دوش به دوش هم در زیر پرچم رستاخیز ملت ایران در مسیری که به‌رضایت شاهنشاه و سعادت ملت ایران منتهی شود گام برداریم.  
 
 
 
‌برنامه فوق منضم به تصمیم قانونی دایر به ابراز رأی اعتماد به دولت جناب آقای امیرعباس هویدا نخست‌وزیر می‌باشد. ‌
 
 
 
رییس مجلس شورای ملی - عبدالله ریاضی
 
  
  
 +
'''آزادی بیان و قلم'''
  
 +
: در آزادی‌های سیاسی به اندازه ممالک دموکراتیک اروپایی، آزادی خواهیم داشت و میل ممالک دموکراتیک، حدود آزادی هم تعیین خواهدشد.
 +
: یعنی آزادی اجتماعات که خواهیم داشت باید اجتماعات ما مسالمت‌آمیز باشد، کسی حامل اسلحه نباشد، اجتماع سد معبر نکنند و به هر صورت با اجازه قبلی باشد. آزادی گفتار، آزادی قلم نیز، مطابق قانون مطبوعات خواهدبود که آن هم ممکن است از هر جا اقتباس بشود.
 +
: بیان و قلم آزاد خواهدبود. منتها دروغ و افترا یا مدعی خصوصی خواهدداشت، یا دادستان کل وظایفی دارد.
 +
: شاهنشاهی ایران، سلطنت ایران و سرنوشت ایران را نمی‌شودملعبه چند نفری کرد. امروز جمعیت مملکت سی و چهارمیلیون و هفتصدهزار و شاید بیشتر باشد. میهن‌پرستان و کسانی که مملکت را می‌خواهند در اوج ترقی ببینند، اظهار نظر خواهندکرد.
 +
: به دیگران هم اجازه اظهار نظر خواهیم داد.
 +
: البته حالا حکومت دموکراسی، حکومت رأی مردم است و ماورای مردم را می‌پذیریم. منتها بر همه است که مردم را روشن بکنند، به مردم توضیح بدهند که مصالح مملکت چیست؟ در این راه حاکم همیشه قانون خواهدبود.
 +
: تحریک‌کردن، کلفتی و خارج شدن از قانون را هیچ مملکتی، به خصوص دموکراتیک‌ترین ممالک نمی‌توانند اجازه بدهند.
 +
: این فصلی که الان ما شروع کرده‌ایم که حداکثر آزادی در حدود قانون است، امیدوارم که به نتایج خوب خود برسد و مملکت ایران هم به سوی ترقی و تعالی و تمدن بزرگ پیش برود و هم به سوی آزادی و دموکراسی حقیقی، دموکراسی مسئول، دموکراسی که برای یک ملت باعث سرافرازی باشد. البته این راه، راه آسانی نیست.
 +
: جمعیت مملکت تا ده سال دیگر نزدیک ۵۰ ‌میلیون خواهدشد. تا بیست سال شاید به ۶۰ تا  ۶۵ میلیون نفر رسد. تا آن موقع که نقشه‌هایی که طرح شده‌است و به آن در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" اشاره رفته و مورد قبول تشکیلات رستاخیز ملت ایران است، به ثمر برسد.
 +
: درآمد سرانه ایرانی به سیصدهزار ریال خواهدرسید. یعنی جامعه مصرفی، یعنی در یک مملکتی که پولی خرج می‌شود، به رقم‌های نجومی می‌رسد، البته چه در این پانزده سال و چه در آینده در یک جامعه‌ای که این طور پیشرفت سریع می‌کند و وجوه زیادی خرج می‌شود، متأسفانه ریخت و پاش هم دارد. اگر ریخت و پاش‌ها مسئولیتی داشته باشند، با آنها مطابق قانون باید رفتار کرد، و الا اگر جامعه مصرفی و ریخت و پاش‌ها بر اساس ضعف اخلاق و تربیت باشد، در تنزیه اخلاق باید کوشش کرد. پس من که سوگند یاد کردم که قانون اساسی را حفظ بکنم، حدود و ثغور مملکت را حفظ بکنم، وظایفی دارم که این وظایف از طرفی دیگر با شما مردم هم هست. با تمام کسانی که باید این معنویات و این اخلاق را ترویج بکنند. جامعه ۵۰ میلیونی که در آن موقع شاید دیگر بی‌سواد هم در آن باقی نباشد، طرز اداره کردنش با امروز فرق خواهدداشت.
 +
: به همین جهت است که باز اشاره می‌کنم، به طریق اداره کردن یک دموکراسی مسئول و شرکت هر چه بیشتر مردم، و مالا رأی مردم، در همه امور این پیام که تقارن پیدا کرده‌است با جشن مشروطیت اهمیت بیشتری می‌دهد به آنچه مطرح کردم، هر روز که می‌گذرد ما بیشتر باید خود را مجهز و مهیای این نوع حکومت، یعنی حکومت دموکراتیک بکنیم. حکومت دموکراتیکی‌ که همانطوری که گفتم، مسئول باشد به نفع مملکت باشد، به نفع جامعه باشد، و نه مثل بعضی مثال‌هایی که می‌بینیم مللی خود تیشه به ریشه خود می‌زنند و خود را به فلاکت و نابودی می‌کشانند.
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۵


بیانات شاهنشاه آریامهر در سالروز انقلاب مشروطه

بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در هفتاد و سومین سالگرد انقلاب مشروطه ۱۴ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی

سالروز مشروطیت ایران را به شما مردم ایران تبریک می‌گویم.
در ۷۲ سال پیش که بالاخره آرزوی آزادی‌خواهان مملکت به مرحله عمل آمد و فرمان مشروطیت صادر شد، برای ملت ایران روزی تازه و پر امید بود، چونکه ممالک مترقی و راقیه دنیا آن روز به خصوص اروپا جلب توجهی می‌کرد همه فکر می‌کردند که تقلید از آن رژیم مسلماً تقلید خوبی است کما اینکه اصل دموکراسی حقیقتاً چیز خوبی است و اما برای اینکه وارد این مبحث بشویم باید به گذشته هم نگاهی بکنیم.
در ۷۳ سال پیش که مشروطیت اعلام شد، بر اثر ضعف حکومت مرکزی یک سال پس از آن مملکت ایران به دو منطقه نفوذ بین روس در شمال و انگلستان در جنوب تقسیم شد، این وضعیت منطقه نفوذ باعث شد که عده‌ای از رجال رنگ شمالی به خود بزنند و عده‌ای رنگ جنوبی. البته چند نفری هم وطن‌پرست و مستقل بودند.
منتهی از آنها کاری ساخته نبود، این وضع تأسف‌آمیز تا شروع جنگ اول ادامه داشت.
دولت مرکزی در کار نبود، در هر گوشه مملکت، خانی تقریباً مستقل برای خودش حکومت می‌کرد و قوای خارجی هم به میل خود وارد مملکت ایران شدند. از یک طرف قوای روس‌ها، از یک طرف قوای انگلیس‌ها، از یک طرف قوای ترک‌ها که آن موقع با آلمان‌ها متحد بودند، آنها خاک ایران را نه فقط اشغال کردند، بلکه در زمان اشغال به میل خودشان رفتار می‌کردند.
تنها عکس‌العملی که ما از خودمان در آن زمان دیدیم، مهاجرت یک عده بود از ایران به خارجه، نمی‌دانم که احساسات وطنی ما ولو با دادن قربانی‌های بی حد و حصر ولی نشان‌دهنده اراده ملی کجا بود؟ این وضع با انقلاب روسیه تغییر پیدا کرد و فعال مایشاء دولت انگلستان شد. به همین جهت در ۱۹۱۹ معاهده‌ای با آنها امضاءشد که تقریباً حق حاکمیت را یک طرفه و کامل به دولت انگلستان می‌داد و در این بین و قبل از آن هر کدام از این دو دولت برای خودشان قوایی تشکیل داده‌بودند، قزاق‌ها در شمال، اس. پی. آر. (تفنگداران جنوب ایران) به دست انگلیس‌ها در جنوب و ژاندارمری مملکت هم با چند نفر افسر سوئدی در آن وسط پس از اینکه قرارداد ۱۹۱۹ منعقد شد البته عکس‌العمل‌هایی هم شد. اما قرارداد ۱۹۱۹ با کودتای ۱۲۹۹ شمسی بالاخره به هم خورد، و همانطور که می‌دانید تاریخ ایران در ۱۲۹۹ ورق خورد.


ناامنی‌های گذشته

اگر بخواهم تمام بدبختی‌هایی که تا قبل از ۱۳۰۰ در این مملکت بود شرح بدهم، طولانی است. مقداری از آن را البته در کتاب "مأموریت برای وطنم" نوشته‌ام، در بعضی جاهای دیگر هم توضیح داده‌ام، به هر صورت تاریخ‌نویس‌ها گفته‌اند که مثلاً بعد از غروب آفتاب در شهر تهران کسی امنیت عبور و مرور در کوچه‌ها و خیابان‌ها نداشت چون به اصطلاح آن روز گردن کلفت‌های محله حاکم بر خیابان بودند. خارج از تهران نایب حسین کاشی راه را برای عبور و مرور می‌بست. دورتر از آن خوانین که هر کدام حکومت کاملی در محیط خودشان داشتند، حق حیات و تجاوز به همه افراد رعایایی که در آن روز زیردستشان بود داشتند.
البته این باز تکرار مکررات است که ما بگوییم برای افرادی که می‌خواستند مثلاً به شهر مقدس مشهد بروند، می‌رفتند به یک نقطه‌ای که امروز اسمش بابلسر است و آن روز اسمش مشهدسر بود و از آنجا با کشتی می‌رفتند به شوروی و بعد از شمال خودشان را می‌رساندند به مشهد. برای اینکه راه تهران به مشهد اگر اسمش را راه می‌گذاشتیم، امن نبود، یا برای رسیدن به خوزستان می‌بایستی که اول بروند به ترکیه از راه ترکیه بروند به بین‌النهرین از آنجا برسند به خوزستان.
خوزستان شیخی داشت که مستقل بود حتی خود آن شیخ با یک دولت خارجی که آن هم انگلستان بود، قرارداد به خصوصی داشت و تحت‌الحمایه انگلستان بود. حالا جاده‌هایی که در مملکت بود و حتی اماکن مقدسه و زیارتگاه‌های ما در چه حالی بود، مطلب دیگری است. مثلاً آستانه حضرت رضا (ع) مقروض بود و اماکنش در حال خرابی، به هر حال ۱۲۹۹ نقطه عطفی بود که در تاریخ این مملکت و پس از رسیدن به این موفقیت سر سلسله دودمان ما رضاشاه کبیر مجبور شد که اول مملکت را امن بکند.
اول تمام گردنکشان و کسانی را که تابع حکومت مرکزی و قانون نبودند، مطیع بکند. اگر خاطرتان باشد، برای شروع عمل یک روزی در وزارت جنگ، چون آن موقع وزیر جنگ بود، این جمله معروف را گفته بود که، «ای کاش من هزار تفنگ داشتم که همه از یک نمونه بودند»، ولی با ایمانی که در مردم ایجاد شده‌بود، و با همان قوای محدود خود، توانست که سرتاسر این مملکت را امن و امان بکند و پس از چند سال در این مملکت زنی با یک تشت طلا روی سرش می‌توانست از هر نقطه‌ای به نقطه دیگری برود بدون اینکه برای او کوچکترین خطری در بین باشد. پیشرفت مملکت شروع شده‌بود، شاید بد نباشد که بعضی ارقام را من برایتان بخوانم، که در ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰، مملکت ما چه داشت، جمعیت در ایران در آن موقع، ۹ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بود.
درآمد ملی، چهارونیم میلیارد ریال بود؛ درآمد سرانه، ۴۶۰ ریال ؛ موجودی ارزی کشور هیچ، صادرات، نیم میلیارد ریال ، صادرات نفتی، ۲/۰ میلیارد ریال ، صادرات غیرنفتی، ۲/۰ میلیارد ریال؛ واردات، ۶/۰ میلیارد ریال ، بودجه کل کشور، ۴/۰ میلیارد ریال ، بانک‌ها و شرکت‌های حجم پول، ۳/۱ میلیارد ریال، تعداد بانک‌های کشور، ۲ که آن هم بانک‌های خارجی بود. بانک روس بود و بانک انگلیس بود حتی قبل از آن یک بانک عثمانی هم بود. ولی صحبت هزاروسیصد را ما می‌کنیم و یادم نیست که در آن موقع کسی شیشه بانک‌ها را بشکند، آیا برای اینکه خارجی بودند؟
تعداد واحدهای بانکی در سرتاسر مملکت، ۱۷ ، تعداد شرکت‌های ثبت‌شده، هیچ؛ سرمایه شرکت‌های ثبت‌شده، هیچ ؛ در قسمت آموزش تعداد واحد تا پایان متوسطه، ۶۱۲ ، تعداد محصل، ۵۵ هزار، تعداد دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، هیچ، تعداد دانشجویان، هیچ، یعنی دانشگاه نداشتیم ، تعداد فارغ‌التحصیلان، هیچ.
بهداشت: تعداد بیمارستان و زایشگاه، ۹ ؛ تعداد پزشک، ۱۲ ؛ تعداد پرستار، ۴ نفر.
سدهای کشور: تعداد سدهای مخزنی، هیچ ؛ گنجایش کل مخزن، البته هیچ ؛ قابل تنظیم، هیچ ؛ سطح اراضی قابل آبیاری هیچ ، برق: تولید سرانه، ۲ کیلووات ساعت ، طول کل راه‌های کشور، ۲۵۰۰ کیلومتر ؛ راه‌های آسفالت شده، هیچ ؛ طول خطوط اصلی راه‌آهن، که یک راه‌آهنی بود جلفا، تبریز، که شوروی‌ها کشیده‌بودند. یک راه‌آهنی بود جلفا، تبریز، که ماشین دودی از تهران می‌رفت به شاه عبدالعظیم ، تعداد کل وسایط نقلیه، ۶۰۰ ؛ تعداد کل اتومبیل سواری، ۵۰۰ ؛ تعداد کامیون و غیره، ۱۰۰.
ارتش ایران، متأسفانه در آن موقع همانطور که گفتم عبارت بود از قزاق‌هایی که دست روس‌ها بودند، و قسمتی که دست انگلستان بود. خزانه مملکت هم آن قدر ناچیز و تهی بود که افراد اغلب شغل دیگری داشتند. هیزم فروش بودند، تخم‌مرغ فروش بودند، گاهی ماهی، یک دفعه می‌آمدند یک مشقی می‌کردند و مواجب اگر هم داده می‌شد، به آنها و حتی به سایر ادارات، آخر ماه بعضی اوقات آجر می‌دادند به عنوان حقوق.
نمی‌خواهم بیشتر از این وارد وضع اسفناک مملکت در آن زمان بشوم، ولی لازم است که چند مقایسه بکنیم، یکی ۱۳۰۴ که رضاشاه کبیر به سلطنت نشست، یکی ۱۳۲۰ که باز به علت ضعف مملکت و خوش باوری و موقعیت استراتژیک ایران و هجوم بدون خبر قوای روس و انگلیس به این مملکت و ترک کشور به طور اجبار از طرف پدرم، و دو مرتبه جریانی که از شهریور بیست شروع شد، برایتان تعریف بکنم.
شهریور بیست روز اولی که رفتم به مجلس شورای ملی برای ادای سوگند، سوگندی که می‌بایستی استقلال، تمامیت ارضی این مملکت را حفظ بکنم، درست مصادف بود، با اشغال پایتخت به وسیله قوای خارجی، وطن‌پرستی باطنی مردم ایران در آن روز خوب تجلی پیدا کرد.
پادشاهِ جوانِ خودشان را با اتومبیل تقریباً روی دوش خودشان بردند به مجلس و برگرداندند. این بزرگترین قوت قلبی بود که به من داده‌شد.
برای اینکه به سوگند خود وفادار بمانم، این سرگذشت‌ها در کتاب "مأموریت برای وطنم" توضیح داده‌شد که چطور سعی قوای اشغالی به خصوص در تضعیف سلطنت ایران، یعنی شخص من بود.
و چطور حتی آتاشه نظامی یک مملکت خارجی سعی می‌کرد، فرماندهی کل قوای ایران را از من بگیرد. باز در دوره اشغال مملکت سیاستمدارها بدون حس مسئولیت به هر فرم به زد و بند پرداختند. کما اینکه تا ۱۳۳۲ شمسی یک بودجه مملکتی تصویب نشد و تمام یک‌دوازدهم بود. و البته مطابق یک‌دوازدهم که کاری نمی‌شود انجام داد و طرحی را نمی‌شود به ثمر رساند.


یکپارچگی دوباره

حس مسئولیت به قدری کم بود که درست قبل از وقایع آذربایجان، چند ماهی یک عده‌ای به عنوان اقلیت ابستروکسیون کردند، یعنی اجازه تشکیل یک دولت قانونی را نمی‌دادند و همین نبودن دولت قانونی، بزرگترین مشوق این شد که در آذربایجان یک بساطی را راه بیندازند و یک عده‌ای خودمختاری خود را اعلام بکنند و چون هنوز زمان جنگ بود، قوای ایران که به سمت آذربایجان می‌رفت، در شریف‌آباد قزوین به وسیله قوای خارجی متوقف شد و استان آذربایجان عملاً از ایران جدا شد.
حالا در قلب و روح من چه می‌گذشت، مطمئناً همین احساسات در اکثریت مردم ایران بود. کما اینکه وقتی تصمیم گرفتم که یا زندگانی شرافتمندانه یا مرگ شرافتمندانه ولی به هر صورت باید جنبه شرافتمندانه داشته‌باشد و علیرغم همه مخاطرات و شاید نصایح یک عده‌ای، به فرماندهی قوای ایران به سمت آذربایجان رهسپار شدم و با غیرت ارتش شاهنشاهی ایران و مردم غیور آذربایجان آن بساط را در عرض کمتر از چهل و هشت ساعت به هم زدیم و یکپارچگی دو مرتبه در مملکت ایران برقرار شد.
بعد از آن باز سیاست‌بافی‌ها و سیاست‌بازی‌ها و ... بعضی دول خارجی عادت دارند که بعد از هر بیست و پنج سالی یک مقداری اسناد منتشر می‌کنند. اسنادی که اخیراً منتشر شد، رل خیلی‌ها را در آن جریان‌ها روشن کرد.
بازی نفت شروع شد، می‌بایستی که یک عنوان رضایت خاطر مردم ایران را برای قراردادی که راجع به نفت می‌خواستند ببندند به دست بیاورند. پس می‌بایستی که یک عده‌ای به عنوان مدافع حقوق ملت ایران در این امر پیشقدم بشوند.
نتیجه این کار چه شد؟ نتیجه این کار این شد که چاه‌های نفت ایران بسته شد. کسانی که در تمام مدت عمر سیاسی خودشان با حکومت نظامی مخالفت می‌کردند و حتی با انتشار اسکناس با پشتوانه مخالفت می‌کردند و در مدت زمامداری خودشان با حکومت نظامی حکومت کردند و مخالفین خودشان را با همان وسیله توقیف، حبس و تهدید می‌کردند و آخر سر با پیشنهاد فروش نفت ایران با پنجاه درصد تخفیف، عملاً شرایطی را در واقع پیشنهاد کردند که از قرارداد معروف گس‌گلشائیان از لحاظ مادی برای ایران بدتر بود.
و این کارها بالاخره منجر شد به وقایع ۲۵ مرداد و قبل از آن باز می‌بینیم که همان نقشه قدیمی آن آتاشه نظامی یک سفارت خارجی تکرار شده‌بود.
باز می‌خواستند که فرماندهی کل قوای ایران را از پادشاه ایران بگیرند، که حتی در میان همان دسته‌ای که می‌بایستی آن رل تمام کردن قضیه نفت را بازی بکنند، اختلاف افتاد و با این امر مخالفت کردند و بالاخره تمام اصول قانونی اساسی و با خیال خودشان با اداره قوای انتظامی و تانک‌هایی که در همه جا کار گذاشته بودند سرکار بود. وقتی که عرصه را بر خود تنگ دیدند عملاً با کمونیست‌ها ائتلاف کردند. یک عده از تشکیل دهندگان آن دار و دسته قبلاً نیز پس از وقایع آذربایجان به سلامتی پیشه‌وری مشروب خورده بودند.
وقتی که ملت ایران دید که حکومت یاغی وقت با ائتلاف با توده‌ای‌ها می‌خواهند اساس مملکت را به هم بزنند، قیام کردند و این قیام تصادفاً از طرف مردم عادی غیر مسلح شروع شد که پس از البته چند دقیقه‌ای قوای مسلح هم به آنها پیوستند و مرد و زن و بچه همه به سمت مرکز یاغی‌گری حمله کردند و آن کاخ پوشالی را از بین بردند. بیست و هشتم مرداد سال ۱۳۳۲ شمسی نقطه عطفی بود در تاریخ این مملکت.
مردم شاه خودشان را دو مرتبه طلب کردند و عاطفه خود و همبستگی خود را به او به طریقی نشان دادند که یکبار دیگر در خود مسئولیت اضافه‌ای حس کردم که اضافه بر اصول قانون اساسی و پادشاه مشروطه، پادشاهی هستم که مردم دو مرتبه او را برای تعیین سرنوشت و حفظ منافع مملکت طلبیدند.
از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱ شمسی سعی کردیم که امور مملکت را به طور عادی با پیشنهاد قوانین و انجام اصلاحات پیش ببریم. حتی قبل از این وقایع به طور داوطلبانه تقسیم املاک شخصی خود را بین رعایای آن موقع شروع کرده‌بودیم.
همان دولت کذایی که مأمور انجام امر نفت به آن طریق بود، مانع اصلاحات ارضی و حتی تقسیم ملک شخصی من شد. ولی بعد از ۱۳۳۲ به فکر از سر گرفتن اصلاحات ارضی افتادیم. به فکر از بین بردن فئودالیته افتادیم. به فکر صاحب ملک کردن زارعین افتادیم که در روی زمین کار می‌کردند و البته املاک شخصی خودم را به سرعت دو مرتبه شروع کردم به تقسیم بین زارعین، ولی برای دیگران لایحه‌ای بردیم به مجلس که به قول معروف موقعی که از مجلس بیرون آمد، شیری بود که نه یال داشت، نه دم و نه شکم. کار به این طریق پیشرفت نمی‌کرد و ما می‌دیدیم که دنیا از طرفی دیگر به سرعت به سمت پیشرفت، پیشرفت اجتماعی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی می‌رفت و ایران در جا می‌زد. به این نتیجه رسیدیم که هیچ مملکت مستقلی در دنیا و در شرایط دنیای امروزه بدون دسترسی به حداقل ترقیات اجتماعی قابل دوام نیست. این است که بالاخره به این نتیجه رسیدیم که مملکت ما احتیاج به یک انقلاب عمیقی دارد که اجتماع عقب افتاده و فئودال ایران را زیر و رو بکند.
در ششم بهمن ۱۳۴۱ شمسی ۶ ماده اصلی انقلاب خود را به معرض آرای عمومی گذاشتم. به قول خارجی‌ها رفراندم، که شاید اصیل‌ترین طرز رأی‌گیری باشد و آنها که به خاطر دارند می‌دانند که در آن روز در حالی که زن‌ها هنوز حق رأی دادن نداشتند، ولی هر کسی که می‌توانست به پای صندوق‌ها رفت و شش ماده را تصویب کردند. در آن روز حتی کسانی که هیچ وقت در عمرشان رأی نداده‌بودند، به پای صندوق‌های رأی رفتند. انقلاب شاه و ملت در آن روز شروع شد. ۱۵ سال از آن روز گذشت، در عرض این پانزده سال، شش ماده انقلاب رسید به نوزده ماده انقلاب که هر کدام از این موارد انقلابی بعد به تصویب نمایندگان ملت رسید. یعنی اینها دیگر فقط مواد و اصول انقلابی نیست. حالا دیگر اصول قانونی و تصویب شده ملت است. این نوزده ماده اگر مطالعه بشود، در تمام شئون زندگی این ملت، بگذریم از این که حتی یکی از این مواد در سه‌هزار سال تاریخ اجتماعی ایران سابقه ندارد، بلکه خیلی از این مواد نوزده‌گانه در پیشرفته‌ترین ممالک دنیا نیز شاید نظیر نداشته‌باشد.
از لحاظ عدالت اجتماعی زارع یا رعیت سابق که مالک شده‌است، وقتی که از او سؤال می‌کنیم می‌گوید که مثل این است که من دو مرتبه به دنیا آمده‌باشم، این وضع برای من عمر جدیدی است، برای اینکه آن موقع بَرده بودم و ارباب هر کاری که می‌خواست می‌کرد، امروز فرد مستقل و سرافرازی هستم.
از ظلم و زورگویی که مالکین متأسفانه در آن موقع می‌کردند نسبت به رعایای خودشان می‌گذرم. ولی نتیجه همین اصلاحات ارضی اضافه بر شخصیت و اهمیتی که به فرد زارع می‌دهد، از لحاظ محصولات تولیدی و طبیعی است که "کسی که برای خودش کار می‌کند، بیشتر زحمت می‌کشد" البته دولت باید آمار و اطلاعات لازم را در این زمینه منتشر کند و پیشرفت ما را در ۱۵ سال اخیر به دنبال اصلاحات ارضی نشان بدهد.
یک ماده دیگر انقلاب ما که مختص کارگران بود، شرکت کارگران در سود سهام کارخانجات تا بیست درصد، موفقیت‌آمیز بوده‌است. به خصوص حالا که سود تا حدودی متناسب با کارآیی است. در خیلی از کارگاه‌ها همین بیست درصد سود سهام مساوی است با سه، چهار تا پنج ماه حقوق ماهیانه کارگران.
یک ماده دیگر انقلاب نیز هست که به کارگرهای ایرانی اجازه می‌دهد که تا ۴۹ درصد در سهام کارخانجات شرکت داشته باشند، یعنی کارگر یک فرد استثمارشده کارفرما نیست.
کارگر جزو خانواده آن کارگاه است و با رئیس آن کارخانه یا صاحب سهام در واقع شریک است.
پیشرفت امور کارگری در ایران طوری خیره‌کننده و چشم‌گیر است، که امروز زبانزد داخل و خارج کشور است. سایر ۱۹ ماده انقلاب نیز همانطور که گفتم به تصویب ملت ایران رسیده‌است.
رمز انقلاب و هماهنگی شاه و مردم را باید در تاریخ کهن ایران و شاهنشاهی ایران و علاقه مردم به شاهنشاهی خودشان جستجو کرد.
زیاد راجع به این دوره ۱۵ ساله صحبت نخواهم کرد و الا طولانی است و مقداریش در کتاب "انقلاب سفید" نوشته شده و مقدار دیگریش در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" ذکر شده‌است. من سلطنت خودم را بر اصول مشروطیت ایران و قانون اساسی ایران و سنن ملی ایران وقتی که حساب می‌کنم، می‌بینم که چند دوره مختلف داشت، دوره زمان جنگ، دوره تحمل شدیدترین ناملایمات و مداخلات خارجی و حس اینکه سیاست خارجی به خصوص خودش را متمرکز به این کرده‌بود که پادشاه ایران را تضعیف بکند.
چون دیگران را می‌شود آورد و برد و یا با تحریک یا به هر وسیله دیگری، ولی اگر پادشاه، پادشاه مستقلی باشد، می‌تواند برای آنها اسباب زحمت باشد. کما اینکه این پادشاه مستقل شما بالاخره نفت ایران را حقیقتاً ملی کرد. کسانی که این کار را دنبال کرده‌اند، می‌دانند که حاکمیت تام و تمام مملکت و ملت ایران بر این ثروت طبیعی خودشان حالا چگونه است.
ما فقط به خریدار نفت می‌فروشیم. تمام کارهای دیگر آن با ما است و نفت را به چه قیمتی می‌فروشیم؟ اگر یادتان باشد در ۱۹۵۹ میلادی چون این کار در اختیار شرکت‌های نفتی بود، نفت ۲ دلار و چهارده سنت، هر بشکه ایران و سایر ممالک خلیج فارس را یک مرتبه کمپانی‌ها تصمیم می‌گیرند که بیاورند به ۷۹/۱ دلار تازه از آن سهم خودشان را بر می‌داشتند. که در حدود نصف این نصیب ایران می‌شد.
امروز نفت ایران به دوازده دلار و هفتاد سنت فروخته می‌شود. مقایسه را خودتان بکنید، البته به یاد خیلی چیزها می‌افتم، به یاد اینکه اولین قدمی که برداشتیم قراردادی بود که با یک شرکت ایتالیایی بستیم که هفتاد و پنج درصد به ایران برسد، و بیست و پنج درصد به آنها. از همین افراد خودی به ما اخطار کردند که با سلاطین نفت در نیفتید. این کار خطرناک است، بعد از چند سال اتفاقاً دیدیم که سعی کردند یک بساط خیمه‌شب‌بازی در ایران درست بکنند، ولی موفق نشدند. ملتِ بیدارشدۀ ایران، با قدرت ارتباط مستقیم بین شاه و ملت به هر اشکالی فائق آمد و ما به آن موفقیت‌ها نائل شدیم. شاید بد نیست که درآمدهای نفتی را هم ذکر بکنیم:
در دوهزار و چهارصد و هشتاد شاهنشاهی، صادرات نفت، صفر. ممیز، سه‌میلیارد ریال ؛ روز انقلاب شصت، ممیز هشت‌میلیارد ریال ؛ امروز، هزار و ششصد و پنجاه و سه‌میلیارد ریال.
نتیجه‌گیری که می‌خواهم بکنم این است که دوران‌های مختلفی را که دیده‌ام برایتان شرح دادم. آن دوران اسفبار زمان جنگ، آن رفتار غیر مسئول کسانی که به عنوان وکیل ملت در مجلس می‌نشستند و البته تعداد باسواد و بی‌سواد کشور فکر می‌کنم که در اوایل زمامداری من، تعداد باسوادهای کشور در حدود ده درصد بود ؛ زمانی که ما انقلاب را شروع کردیم، از بیست درصد یک قدری تجاوز می‌کرد ؛ امروز، تعداد باسوادهای مملکت از پنجاه درصد بیشتر است ؛ در هزار و سیصد شمسی تعداد محصل، پنجاه و پنج هزار ؛ در روز انقلاب تعداد محصل، دومیلیون و هفتاد و یک هزار ؛ امروز، هشت‌میلیون و نهصد و پانزده‌هزار.
تعداد دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی در هزار و سیصد، صفر ؛ در روز انقلاب بیست و دو امروز صد و سیزده.
تعداد دانشجویان در هزار و سیصد، صفر ؛ در روز انقلاب، بیست و دوهزار و ششصد ؛ امروز، صد و پنجاه و نه هزار و سه. تعداد فارغ‌التحصیلان عالی در هزار و سیصد، صفر ؛ در روز انقلاب، سه‌هزار و دویست ؛ امروز، سی و هفت هزار و پانصد.
تعداد پزشک و پرستار را هم به شما در قبل از سلطنت پهلوی گفته‌بودم. ولی باز تکرار می‌کنم، تعداد پزشک در روز انقلاب، سه هزار و چهارصد و هفتاد ؛ امروز پانزده هزار و سیصد و نود و سه ؛ تعداد پرستار در هزار و سیصد، چهار نفر بود ؛ در روز انقلاب، دوهزار و صد و بیست و پنج ؛ امروز، شش هزار و سیصد.
به خاطر تمام پیشرفت‌های محیرالعقولی که در این پانزده سال به دست آورده‌ایم که دنیا به کرات ما را به عنوان اینکه، هیچ مملکتی در عرض پانزده سال، اینقدر ترقی نکرده‌است، شناخته به این مرحله تفکر رسیده‌ام، یعنی در واقع دو سال پیش به این فکر افتادم که مملکتی که زارعش آزاد است، کارگرش صاحب سهم است، تعداد باسوادش به این حد رسیده‌است، تعداد دانشگاهش به این حد رسیده‌است، و در تمام شئون زندگی این طور پیشرفت کرده، مملکتی که یک طبقه متوسط مرفه پیدا کرده، که شاید تعطیلات آخر هفته فقط از شهر تهران بیش از یک‌ میلیون نفر برای تفریح و گردش از شهر خارج می‌شوند، با وسیله شخصی خودشان.
در اینجا ما باید روزبه‌روز وسایلی فراهم بکنیم که مردم در زندگی خودشان و در سرنوشت خودشان شرکت بیشتری بکنند. به این مطالب البته در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" اشاره کرده‌ام.
ولی حالا باید تصریح بکنم که مورد مهمی که ما لازم می‌بینیم که مردم بیشتر در آن شرکت بکنند، موضوع اظهار رأی است، انجمن ده، خانه‌های انصاف شوراهای داوری انجمن‌های استان، و شهرستان و بالاخره مجلس شورای ملی و سنا.
چیزی که به طور قطع به شما می‌توانم بگویم، این است که انتخابات باید صد درصد آزاد باشد. یعنی هر کس رأی خودش را بدهد و آن رأی خوانده بشود.
آنهایی که میل دارند، مملکت به سوی تمدن بزرگ پیشرفت بکند، می‌دانند چکار بکنند و چه شکل رأی بدهند.
اگر عده‌ای هم باشند که به این موضوع علاقه‌ای نداشته‌باشند، باز هم رأی آنها آزاد هست و خوانده خواهدشد. ولی آن وقت، همه خواهنددید که تعداد طرفدارهای بردن ایران به سوی تمدن بزرگ، چقدر هستند و دیگران چقدر؟ از طرف دیگر در قوانین دادگستری اصلاحاتی کرده‌ایم. باز هم می‌کنیم و بیش از پیش به مردم حق دفاع از خود را خواهیم داد. در این یکی دو سال اخیر، اقدامات زیادی در این قسمت شده‌است.


آزادی بیان و قلم

در آزادی‌های سیاسی به اندازه ممالک دموکراتیک اروپایی، آزادی خواهیم داشت و میل ممالک دموکراتیک، حدود آزادی هم تعیین خواهدشد.
یعنی آزادی اجتماعات که خواهیم داشت باید اجتماعات ما مسالمت‌آمیز باشد، کسی حامل اسلحه نباشد، اجتماع سد معبر نکنند و به هر صورت با اجازه قبلی باشد. آزادی گفتار، آزادی قلم نیز، مطابق قانون مطبوعات خواهدبود که آن هم ممکن است از هر جا اقتباس بشود.
بیان و قلم آزاد خواهدبود. منتها دروغ و افترا یا مدعی خصوصی خواهدداشت، یا دادستان کل وظایفی دارد.
شاهنشاهی ایران، سلطنت ایران و سرنوشت ایران را نمی‌شودملعبه چند نفری کرد. امروز جمعیت مملکت سی و چهارمیلیون و هفتصدهزار و شاید بیشتر باشد. میهن‌پرستان و کسانی که مملکت را می‌خواهند در اوج ترقی ببینند، اظهار نظر خواهندکرد.
به دیگران هم اجازه اظهار نظر خواهیم داد.
البته حالا حکومت دموکراسی، حکومت رأی مردم است و ماورای مردم را می‌پذیریم. منتها بر همه است که مردم را روشن بکنند، به مردم توضیح بدهند که مصالح مملکت چیست؟ در این راه حاکم همیشه قانون خواهدبود.
تحریک‌کردن، کلفتی و خارج شدن از قانون را هیچ مملکتی، به خصوص دموکراتیک‌ترین ممالک نمی‌توانند اجازه بدهند.
این فصلی که الان ما شروع کرده‌ایم که حداکثر آزادی در حدود قانون است، امیدوارم که به نتایج خوب خود برسد و مملکت ایران هم به سوی ترقی و تعالی و تمدن بزرگ پیش برود و هم به سوی آزادی و دموکراسی حقیقی، دموکراسی مسئول، دموکراسی که برای یک ملت باعث سرافرازی باشد. البته این راه، راه آسانی نیست.
جمعیت مملکت تا ده سال دیگر نزدیک ۵۰ ‌میلیون خواهدشد. تا بیست سال شاید به ۶۰ تا ۶۵ میلیون نفر رسد. تا آن موقع که نقشه‌هایی که طرح شده‌است و به آن در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" اشاره رفته و مورد قبول تشکیلات رستاخیز ملت ایران است، به ثمر برسد.
درآمد سرانه ایرانی به سیصدهزار ریال خواهدرسید. یعنی جامعه مصرفی، یعنی در یک مملکتی که پولی خرج می‌شود، به رقم‌های نجومی می‌رسد، البته چه در این پانزده سال و چه در آینده در یک جامعه‌ای که این طور پیشرفت سریع می‌کند و وجوه زیادی خرج می‌شود، متأسفانه ریخت و پاش هم دارد. اگر ریخت و پاش‌ها مسئولیتی داشته باشند، با آنها مطابق قانون باید رفتار کرد، و الا اگر جامعه مصرفی و ریخت و پاش‌ها بر اساس ضعف اخلاق و تربیت باشد، در تنزیه اخلاق باید کوشش کرد. پس من که سوگند یاد کردم که قانون اساسی را حفظ بکنم، حدود و ثغور مملکت را حفظ بکنم، وظایفی دارم که این وظایف از طرفی دیگر با شما مردم هم هست. با تمام کسانی که باید این معنویات و این اخلاق را ترویج بکنند. جامعه ۵۰ میلیونی که در آن موقع شاید دیگر بی‌سواد هم در آن باقی نباشد، طرز اداره کردنش با امروز فرق خواهدداشت.
به همین جهت است که باز اشاره می‌کنم، به طریق اداره کردن یک دموکراسی مسئول و شرکت هر چه بیشتر مردم، و مالا رأی مردم، در همه امور این پیام که تقارن پیدا کرده‌است با جشن مشروطیت اهمیت بیشتری می‌دهد به آنچه مطرح کردم، هر روز که می‌گذرد ما بیشتر باید خود را مجهز و مهیای این نوع حکومت، یعنی حکومت دموکراتیک بکنیم. حکومت دموکراتیکی‌ که همانطوری که گفتم، مسئول باشد به نفع مملکت باشد، به نفع جامعه باشد، و نه مثل بعضی مثال‌هایی که می‌بینیم مللی خود تیشه به ریشه خود می‌زنند و خود را به فلاکت و نابودی می‌کشانند.