تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۹۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
 
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
*[[پرونده:GerneralZiaAldinFarsiu1350.jpg|thumb|left|230px|سپهبد فرسیو رییس دادرسی ارتش]]
+
*
[[پرونده:GeneralFarsiuHouse.jpg|thumb|left|230px|]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353d.jpg|thumb|left|200px|چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]]
'''[[ترور سپهبد ضیاالدین فرسیو رییس دادرسی ارتش از سوی چریک‌های فدایی خلق ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰ ]]''' - بامداد روز ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰ سه تن از سازمان تروریستی چریک‌های فدایی خلق با مسلسل و کوکتل مولوتف به خودروی تیمسار سپهبد فرسیو یورش بردند و سپهبد را به تیربار مسلسل بستند. سپهبد فرسیو در ساعت ۱ بامداد روز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۵۰ پس از ۹۰ ساعت تلاش  و مبارزه، در راه انجام وظیفه در بیمارستان ژاندارمری جان باخت. چهارده گلوله به بدن سپهبد فرسیو شلیک شد که شش گلوله  به شکم و سینه سرلشکر فرسیو رییس دادرسی ارتش خورد، این گلوله‌ها از مسلسل ربوده شده از پاسبان کلانتری قلهک بود. در شامگاه ۱۴ فروردین ماه پنج تن از چریک‌های فدایی خلق به کلانتری قلهک یورش بردند و سرپاسبان سر خدمت را کشتند و مسلسل وی را دزدیدند. قاتلان سپهبد فرسیو پس مانده‌های سه گروه جنگل و احمدزاده و جزنی، همان انیرانیان و دشمنان ایران و ایرانی بودند که به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله بردند و چند مامور ژاندارمری و یک سپاه دانش رییس خانه انصاف سیاهکل را به قتل رساندند.
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353b1.jpg|thumb|left|160px|سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی]]
 +
'''[[بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]]  
  
تیمسار سپهبد فرسیو در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در آلاشت سوادکوه زاده شد. سپهبد فرسیو دانش آموخته دانشکده افسری به سال ۱۳۱۹ بود، وی پس از به پایان رساندن دوره دانشکده افسری دوره‌های مقدماتی توپخانه، مشترک تکمیلی و فرماندهی و ستاد را گذرانید و سپس از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت. تیمسار سپهبد ضیاالدین فرسیو دوره‌های پرسنلی، فرماندهی ستاد، دانشگاه جنگ و دوره قضایی را نیز در ایالت متحده امریکا گذراند. تیمسار سپهبد فرسیو در اسفند ماه ۱۳۴۷ از درجه سرتیپی به سرلشکری سرافراز شد. پس از معاونت دادستانی ارتش تیمسار فرسیو، چند سال مقام دادستان ارتش را داشت تا این که در دی ماه ۱۳۴۹ به ریاست دادرسی ارتش منصوب شد. سپهبد فرسیو در سال ۱۳۲۳ پیمان زناشویی بست و دارای چهار فرزند فرهاد، فرخ، فرزاد و فرزین شد.
+
(در کاخ سعدآباد)
  
در روز یکشبنه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۵۰ نامه‌ای از سوی اسداله علم وزیر دربار شاهنشاهی به شریف امامی نوشته شد:
+
کارگران شریف ایران
:جناب آقای مهندس شریف امامی تولیت عظمای بنیاد پهلوی
 
:خاطر مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر از مرگ تیمسار سپهبد فرسیو رییس اداره دادرسی ارتش بسیار متاثر است تیمسار فرسیو در راه میهن و اجرای عدالت در مورد تبهکاران و خائنان به کشور با قهرمانی و دلاوری شربت شهادت نوشید و جان شیرین خود را از دست داد فرزندان آن مرحوم در زمره فرزندان شهدا تحت سرپرستی شاهنشاه آریامهر قراردارند و حسب الامر همایونی بایستی وسایل رفاه و آسایش و تحصیل آنها را فراهم نماید. - وزیر دربار شاهنشاهی اسداله علم
 
  
اعلامیه بلندی از سوی ستاد بزرگ ارتشتاران به چاپ رسید و به آگاهی رسانیده شد که آیین سوگواری و خاک سپاری پیکر شادروان سپهد فرسیو در ساعت ۹ بامداد روز دوشنبه ۲۳ فروردین ماه ۱۳۵۰ از بیمارستان ژاندارمری کل کشور در خیابان پهلوی انجام خواهد یافت.
+
برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.
 
ترور برنامه ریزی شده سپهبد فرسیو - ساعت شش و نیم بامداد روز ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰  هنگامی که رییس دادرسی ارتش سرلشکر فرسیو به همراه فرزند شانزده ساله خود فرزاد با خودرو از خانه خود در خیابان دولت قلهک، کوی لاجوردی بیرون می‌آمد، تنی چند از چریک‌های فدایی خلق پیرامون خودروی وی را گرفتند. نخست یک کوکتل مولوتف به سوی اتومبیل رییس دادرسی ارتش پرتاپ کردند که بی‌درنگ پس از خوردن به خودرو آتش گرفت. سرلشکر فرسیو در خودرو را بازکرد و بیرون آمد و در همین هنگام باران گلوله به سوی وی شلیک شد.  
 
  
اهالی خانه سپهبد فرسیو با شنیدن سدای گلوله و انفجار از خانه بیرون آمدند ولی چریک‌ها آنان را به تهدید به قتل کردند و آنان را به درون خانه بازگرداندند. سپهبد فرسیو با گلوله‌هایی که به بدن وی شلیک شده بود بر زمین افتاد ولی هنوز بیهوش نشده بود، از جای برخاست و نزدیک به سه متر به سوی خانه رفت، و از هوش رفت. فرزند سپهبد فرسیو فرزاد فرسیو نیز تیر خورد. تروریست‌های چریک فدایی خلق رحمت پیرونذیری، اسکندر صادقی‌نژاد، صفاری آشتیانی، منوچهر بهایی پور و یکی دیگر نیز پا به فرارگذاشتند.
+
مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.
  
آگاهی نامه شماره یک شهربانی کل کشور - شهربانی کل کشور بسیار خوشوقت است که از همکاری و معاضدت بی شایبه و صمیمانه مردم با پلیس به طور کلی به ویژه دراین چهل و هشت ساعت که معرف روح واقعی شاه دوستی و وطن‌پرستی است در تعقیب عده‌ای تبهکار که باقیمانده همان عناصر کثیف و گمراه واقعه شرم آور سیاهکل می‌باشند سپاسگزاری می‌کند. پلیس به همکاری و هم آهنگی همه جانبه مردم شرافتمند تهران ایمان راسخ داشت ولی اعتراف می‌کند که این همکاری بیش از توقع و انتظار بود. مقامات انتظامی قادر به هرگونه اقدامی در امر برقراری حفظ نظم و امنیت هستند و برای مسایل و  مشکلات بسیار بزرگ آمادگی کامل دارند ولی مخفی شدن چند نفر دیوانه از ترس عقوبیت در شهر ۳ میلیونی تهران بسیار آسان و یافتن آنها برای مامورین نیز آسان تر ولی ممکن است همکاری مردم بسیاری از آثار تبعی اقدامات پلیس را که بسا برای هموطنان ناراحتی‌هایی را فراهم کند از بین ببرد. این خائنین ارتباط معنوی خود را با اجتماع قطع کرده‌اند، ولی احتیاج انسانی خود را نمی‌توانند قطع کنند. شهربانی کل کشور انتظار دارد از همین نقطه ضعف آنها استقاده کرده و از مردم یاری بطلبد و قطعا مردم نیز به این تقاضا چنانچه مشهود است پاسخ مساعد خواهند داد. با ارائه قیافه‌های جنایت آمیز این عناصر که خبث و وطن فروشی از آن می‌بارد، انتظار هست که هر فردی و به هر نوع و به هر شکل که کوچک‌ترین اطلاعی از آنها به دست آورد بلافاصله به تلفن‌های شماره ۸۲۲۲۲۰ یا نزدیک‌ترین پاسگاه یا کلانتری محل داده و وظیفه ملی  و دینی و وطن پرستی خود را انجام دهد. بدیهی است چنین اشخاصی دین خود را در قبال ملت و مملکت ادا کرده‌اند ولی شهربانی کل کشور از نظر حق شناسی به هر فردی که اطلاعاتی در اختیار مامورین انتظامی بگذارد که منجر به دستگیری هر یک از افراد تحت تعقیب شود، برای هر یک از افرادی که دستگیر می‌شوند، یک میلیون ریال جایزه نقدی پرداخت خواهد کرد. در خاتمه توجه هم وطنان عزیز را به این نکته حساس و مهم جلب می‌نمایند که این افراد از دشمنان انقلاب سفید می‌باشند و از این انقلاب شما مردم بهره مند می‌شوید و یقین داریم برای سلامتی و موفقیت خودتان از هیچگونه همکاری خودداری نخواهید کرد - شهربانی کل کشور
+
دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.
 
 
فرتور و نام و ویژگی‌های ۹ تن از هموندان متواری شبکه جنگل، که دزدی بانک ملی ایران، کشتن سرپاسبان کلانتری قلهک و دزدیدن مسلسل وی و ترورکنندگان سپهبد فرسیو رییس دادرسی ارتش  میان مردم پخش شد: ۱- عباس مفتاحی فرزند اسمعیل، افسر وظیفه - زاده ۱۳۲۴ - شمار ه شناسنامه ۱۳۹ صادره از ساری ۲- حمید اشرف فرزند اسمعیل - دانشجو - زاده سال ۱۳۲۵ شماره شناسنامه ۲۳۸۰  ۳-  جواد سلاحی فرزند علی - زاده سال ۱۳۲۳ - شمار شناسنامه ۵۱۷ صادره از همدان ۴- محمد صفاری آشتیانی فرزند عبدالحسین - زاده سال ۱۳۱۳ - استوار اخراجی ارتش و دانشجوی پیشین دانشکده حقوق دانشگاه تهران ۵- امیر پرویز پویان فرزند علیقلی - زاده ۱۳۲۶ - کارمند پیشین موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران ۶- احمد زیبرم فرزند بخشی - کتابدار پیشین کتابخانه پارک شهر ۷- رحمت "محمد" پیرو نذیری فرزند سید عبدالله - سرباز فراری ۸-  منوچهر شهابی پور فرزند عبدالرسول اهل لاهیجان ۹- اسکندر صادقی نژاد شجاعی - فرزند علی - تراشکار
 
 
 
به دنبال آگاهی نامه شماره یک شهربانی کل کشور درباره همکاری مردم در دستگیری دیگر تروریست‌های جنگل، آگاهی نامه شماره ۲ شهربانی به چاپ رسید.
 
 
 
:همان طوری که به اطلاع عموم رسیده است از چندی قبل عناصر مخرب و مزدوری تحت تاثیر عوامل بیگانه بر علیه مصالح عمومی مملکت مبادرت به اقداماتی خلاف نظم و امنیت نموده و از این طریق به کشور و ملت ایران مرتکب خیانت شده‌اند. از این افراد تعدادی در زد و خورد با مامورین انتظامی به قتل رسیده و عده‌ای نیز در دادگاه نظامی محکوم و چند نفری متواری گردیده‌اند، با فعالیت و تلاش همه جانبه‌ای که از طریق مامورین انتظامی و امنیتی به عمل آمده این افراد فراری بدون تردید به زودی دستگیر و به سزای عمل ننگین خود خواهند رسید. بنابراین نکات زیر را به اطلاع عموم افراد کشور می‌رساند: ۱- هر کس به نحوی از انحا این افراد را پناه داده و مخفی نماید و یا تسهیلاتی از لحاظ زیست و معیشت برای آنها فراهم سازد طبق قانون شریک جرم محسوب و مجازات خواهد شد. ۲- کسانی که تا این تاریخ مرتکب اعمالی به شرح بالا شده باشند و هر چه زودتر خود یا کسان آنها مراجعه و اطلاعاتشان را در اختیار مقامات انتظامی قراردهند بدیهی است که در سرنوشت و کیفر آنها تاثیر به سزایی خواهد داشت. لازم به تذکار نیست که البته نام و هویت این قبیل اشخاص برای همیشه مکتوم و محفوظ خواهد ماند - شهربانی کل کشور
 
 
 
پیشینه ترور گروه جنگل یا چریک‌های فدایی خلق در سیاهکل - در تاریخ ۱۹ بهمن ماه ۱۳۴۹ گروه جنگل که بر خود چریک‌های فدایی خلق نهادند به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل یورش بردند و ژاندارم‌های پاسگاه و سپاه دانش را کشتند و اسلحه‌های پاسگاه را دزدیدند. مامورانی که در زد و خورد با تروریست‌های جنگل جانباختند: استوار نریمان عبادی رییس پاسگاه مرکزی رشت، ستوان دوم سید تقی مهدی نژاد مظفری، استوار دوم اسمعیل رحمت پور، گروهبان دوم اسمعیل روشن و گروهبان دوم نعمت الله نصیری بودند.
 
 
 
هم چنین دو انیرانی مزدور رحیم سماعی و مهدی اسحق در زد و خورد با مامورین ژاندارمری در سیاهکل نابود شدند.
 
 
 
روز چهارشنبه ۱۹ اسفند ماه ۱۳۴۹ دادگاه نظامی این تروریست‌ها به همراه گروه شهر این شبکه تروریستی آغاز شد. رییس اداره دادرسی ارتش سرلشکر ضیاالدین فرسیو بود. دشمنان ایران و فرهنگ و تمدن ایران سرسپردگان کمونیسم که برای براندازی حکومت مشروطه سکولار شاهنشاهی ایران و برپایی رژیم‌های کمونیستی دست به اسلحه بردند، برابر رای شماره ۲۷۹ به تاریخ ۱۹ اسفند ماه ۱۳۴۹ محکوم به اعدام شدند. نابودشدگان: غفور حسن‌پور اصیل ۲- علی اکبر صفایی فراهانی، ۳- احمد فرهودی، ۴- محمد نیری (هوشنگ)، ۵- عباس دانش بهزادی، ۶- جلیل انفرادی، ۷- محمدعلی محدث قندچی، ۸- هادی بنده خدا لنگرودی، ۹- سیف دلیل صفایی، ۱۰ - اسمعیل معینی عراقی، ۱۱- محمدهادی فاضلی، ۱۲- شعاع آمشیدی، ۱۳- اسکندر رحیمی (مرتضی)
 
 
 
ماموران هم چنان در جستجوی دیگر تروریست‌های متواری بودند که آگاه شدند چریک‌های فدایی سرسپرده بیگانه و دشمنان ایران و ایرانی به کلانتری قلهک یورش برده‌اند، سرپاسبان کشیک را کشته‌اند و مسلسل وی را دزدیده‌اند. در ۱۴ فروردین ماه ۱۳۵۰ ساعت ۲۳ و ۱۵ دقیقه چریک‌های فدایی خلق سوار بر یک خودرو سرپاسبان رحیمی قراول کلانتری قلهک را در زد و خوردی کشتند و مسلسل وی را دزدیدند. در این تیراندازی سرپاسبان رحیمی یکی از تروریست‌ها را زخمی کرد. دو تروریست دیگر در یورش به پاسگاه قلهک اسکندر صادقی نژاد و رحمت پیرونذیری بودند. در رویداد کشته شدن مامور کلانتری قلهک یکی از چریک‌ها زخمی شده بود، بدین روی شهربانی کل کشور که از ربوده شدن مسلسل پلیس جان باخته آگاهی داشت، از همه رانندگان خودروها که میان ساعت ۲۳ تا ۲۴ یکشنبه ۱۵ فروردین ماه در نزدیکی‌های قلهک و چالهرز زخمی‌هایی را به بیمارستان یا درمانگاه رسانده‌اند، خواست که دانستنی‌های خود را در این باره به پلیس بدهند و به نشانی‌های درست و کاربُر پنجاه هزار ریال جایزه داده شد. شهربانی کل کشور از مردم و مقام امنیتی از مردم درخواست یاری در شناسایی و پیدا کردن این قاتلان انیرانی کردند.
 
 
 
۲۲ روز پس از نابودی تروریست‌ها، در بامداد ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰ چریک‌های فدایی خلق تیمسار ضیاالدین فرسیو رییس دادرسی ارتش را که با فرزندنش دنده عقب با خودروی خود از خانه بیرون می‌آمد به رگبار مسلسل بستند. سپهبد فرسیو در روز ۲۲ فروردین ماه در بیمارستان ژاندارمری درگذشت.
 
 
 
نام و فرتورهای چریک‌های فدایی که پا به فرار گذاشتند محمد صفاری آشتیانی، حمید اشرف، امیر پرویز پویان، جواد سلاحی، رحمت (محمد) پیرونذیری، احمد زیبرم، اسکندر صادقی نژاد، عباس مفتاحی و منوچهر بهایی پور از سوی شهربانی کل کشور به چاپ رسید و در سراسر کشور پخش شد. شهربانی کل برای دستگیری هر یک از این انیرانیان تروریست ۱۰۰٬۰۰۰ تومان جایزه گذاشت و یادآور شد که هر کس به این تروریست‌ها پناه دهد شریک جرم خواهد بود. نیمه شب ۲۵ فروردین ماه به ۲۶ فروردین ۱۳۵۰  جواد سلاحی به همراه یکی دیگر از چریک‌های فدایی خلق از هموندان شبکه جنگل در خیابان پامنار در تیراندازی به ماموران پلیس نابود شد و دیگر زخمی شد.
 
 
 
در روز پنجشنبه ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۵ فروردین ماه سه تن از چریک‌های فدایی مسلح به بانک ملی ایران شعبه آیزنهاور که کنار وزارت کار قرارداشت، یورش بردند و کارمندان بانک را که در اشکوب اول و دوم بودند در یک اتاق زندانی کردند و کلیدهای خودروها را گرفتند و ۵۹۰ هزار تومان را دزدیدند.
 
 
 
چریک‌های نابود شده در تیراندازی با پلیس - با پی گیری ماموران پلیس، و همکاری و آگاهی‌هایی که مردم دادند، رد پای تروریست‌های دشمنان ایران و ایرانی در کوی نیروی هوایی  و وحیدیه پیدا شد.
 
 
 
سرانجام روز دوشنبه ۳ خرداد ماه ۱۳۵۰ ماموران خانه‌ای که تروریست‌ها در آن پنهان شده بودند را محاصره کردند. ساعت ۳ پس از نیمروز از کوچه شماره ۴ خیابان شماره ۲۰ کوی نیروی هوایی (دوشان تپه) خیابانی که میان فلکه خیابان پنجم و خیابان سی متری که به فلکه وثوق تهران می‌پیوندند قراردارد، سدای تیراندازی شنیده شد. با بلندگو ماموران از مردم خواستند که از خانه‌های خود بیرون نیایند و روی زمین دراز بکشند. کم کم تیراندازی‌ها بیشتر شد و بیش از نیم ساعت زد و خورد با تروریست‌ها به درازا کشید.
 
 
 
در این برخورد مسلحانه میان ماموران پلیس و چریک‌های فدایی خلق سه تن از چریک‌ها نابود شدند و یک تن زخمی و دستگیر شد. در همین تیراندازی ۵ تن از ماموران پلیس نیز با گلوله‌های شلیک شده از سوی چریک فدایی‌ها یا همان شبکه جنگل که در ترور سپهبد فرسیو و کشتن سرپاسبان کلانتری قلهک و دزدی از بانک ملی خیابان آیزنهاور دست داشته‌اند زحمی شدند و به بیمارستان برده شدند. امیر پرویز پویان، اسکندر صادقی نژاد و رحمت پیرونذیری در روز ۳ خرداد ماه در تیراندازی به پلیس نابود شدند. امیر پرویز پویان رهبر و مغز متفکر متواریان و برنامه‌ریز قتل سپهبد فرسیو و دزدی از بانک ملی شعبه خیابان آیزنهاور بود و خود در این دزدی شرکت داشت. اسکند صادقی نژاد و رحمت پیرونذیری نگهبان کلانتری قلهک را به قتل رساندند و در دزدی بانک ملی شعبه آیزنهاور به همراه یکی دیگر از متواریان دست داشتند، هر سه آنها سپهبد فرسیو را به گلوله‌های مسلسل و تپانچه کمری بستند.
 
 
 
از انیرانیان مزدور یا چریک‌های فدایی خلق یک مسلسل که سپهبد فرسیو را با آن به قتل رساندند، بیش از ۲۰ سلاح کمری و شمار زیادی مواد منفجره و آتش‌زا و نارنجک، چند دشنه به اندازه‌های گوناگون، دستگاه پلی کپی و ماشین تحریر، دو ساعت زنگدار برای ساختن بمب ساعتی، دارو برای زمان زخم، گواهینامه‌های جعلی، شناسنامه‌های جعلی به دست آمد.  تپانچه‌ها از کالیبرهای گوناگون بودند، یکی از تپانچه‌ها سدا خفه کن داشت و همه تپانچه دارای فشنگ و آماده شلیک بودند. در گنجه‌ای ۴ اسلحه کمری دیده می‌شد که روی قبضه آن نام شلیک کننده آن نوشته شده بود.  بخش دیدنی چیزهایی که در خانه خرابکاران تروریست چریک‌های فدایی خلق پیدا شد چندین کلاه گیس، عینک، ابزار گریم برای دگرگون ساختن چهره و ماسک پارچه‌ای بود. افزون بر این خرابکاران وسایل کوهنوردی داشتند و شماری کارابین کوهنوردی داشتند و برای جلوگیری از پیگرد پلیس میخ  "۳پا" نیز فراهم ساخته بودند که هنگام فرار میخ‌ها را کف خیابان بریزند و خودروی پلیس را پنچر کنند.
 
 
 
تروریست‌ها هم چنین بر آن بودند که که دینامیت‌های کارخانه‌های سیمان صوفیان تبریز و سیمان تهران را بدزدند و هم چنین این کارخانه‌ها را منفجر سازند. کروکی کارخانه و نقشه چگونگی دستبرد به کارخانه‌ها نیز به دست ماموران افتاد. این تروریست‌های سرسپرده بیگانه می‌خواستند که ریشه‌های اقتصاد کشور را فلج کنند و کارخانه‌ها و جاهای حساس مانند مولدهای برق، خط‌های جا به جا کردن نیرو، مخزن‌های بنزین و بسیاری دیگر را منفجر کنند.
 
 
 
پول‌های دزدی شده از بانک ملی ایران شعبه خیابان آیزنهاور بیش از ۵٬۹۰۰٬۰۰۰ ریال بود که تروریست‌ها میان خود بخش کردند. در نهانگاه انیرانیان ۱۵۹ هزار تومان از اسکناس‌ها و سکه‌هایی که از بانک ملی شعبه آیزنهاور دزدیده بودند پیدا شد. در یک زد و خورد دیگری در خیابان شهباز مامور پلیس یکی از تروریست‌های جنگل را شناسایی می‌کند و چون دستور داشتند که تروریست‌ها را زنده دستگیر کنند، پلیس به وی نزدیک شد و از پشت سر، وی را گرفت. تروریست کوشش کرد که خود را آزاد کند در این گیر و دار مردم دور آنان گردآمدند و انیرانی تروریست دست خود را آزاد کرد و تپانچه اش را بیرون کشید و گلوله‌ای به شکم مامور پلیس شلیک کرد و پس از آن پیوسته به وی تیراندازی کرد تا اینکه دیگر پلیس‌های گروه تعقیب رسیدند و تروریست را دستگیر کردند.
 
 
 
در همین روز در وحیدیه ساعت ۳ و نیم پس از نیمروز خیابان طاووسی، کوچه ۲۵ شهریور به ماموران آگاهی رسید که چند تن از متواریان می‌خواهند به منزلی که چند ساعت پیش در خیابان طاووسیه اجاره کرده‌اند اسباب کشی کنند. خانه زیر دید ماموران ماند تا یک وانت فولکس واگن آبی رنگ به پلاک شماره  <big>۱۵۸۵۱ تهران ج</big> نزدیک خانه اجاره شده ایستاد و دو مرد و یک زن از آن پیاده شدند و بی درنگ از پشت وانت بسته‌های بار را بیرون کشیدند تا به درون خانه ببرند. در این هنگام فرمانده ماموران پلیس با سدای بلند به آنها گفت که تکان نخورند و مقاومت نکنند زیرا از هر سو گِردشان گرفته شده است و افزود که دست هایشان را روی سرشان بگذارند. در این زمان همسایه‌ها، زن و بچه و کوچک و بزرگ برای تماشا از خانه هایشان بیرون آمده بودند، تروریست‌ها که تا بن دندان مسلح بودند آغاز به تیراندازی به سوی پلیس و مردم کردند و زد و خورد سختی میان پلیس و تروریست‌ها درگرفت. سرانجام یکی از انیرانیان کشته و دیگری زخمی شد و زنی که همراه آنان بود دستگیر شد. در پشت وانت تروریست‌ها انباری از نارنجک و اسلحه و تفنگ و فشنگ و مواد منفجره و پول‌های دزدی بانک ملی بود که اگر آنها به این اسلحه‌ها دست می‌یافتند می‌توانستند همه محله را به خون بکشند. در این رویداد یک پاسبان زخمی شد که در بیمارستان شهربانی بستری شد و دو کودک ۷ و ۱۳ ساله با شلیک گلوله چریک‌های فدایی کشته شدند.
 
 
 
پاسبان علی پارسی از کلانتری نارمک در این زد و خورد با گلوله‌های تروریست‌ها زخمی و به بیمارستان شهربانی  برده شد، وی در شامگاه ۱۱ خرداد ماه در بیمارستان شهربانی درگذشت. پیکر پاسبان پارسی ساعت ۱۰ بامداد ۱۲ خرداد ماه با بودن تیمسار سپهبد صدری رییس شهربانی کل کشور و معاونان و رییس اداره‌های شهربانی و پلیس تهران و شمار بسیار زیادی از رییس و افسران کلانتری‌های تهران از مسجد قائم در خیابان سعدی شمالی تشییع شد. پیکر پاسبان علی پارسی روی دوش گارد شهربانی تا چهارراه سیدعلی و از آنجا با خودرو به پزشکی قانونی برده شد تا روز پسین برای خاک سپاری به سپارش آن جانباخته به مشهد فرستاده شود.
 
 
 
تیمسار سپهبد صدری رییس شهربانی کل کشور در این آیین گفت: هموطنان عزیز، خانواده محترم پاسبان شهید - من در اولین وهله از نظر وظیفه و مسئولیتی که دارم به نام رییس شهربانی و در وهله دوم به نام خانواده‌ای که سرپرست ۳۰ ساله اش را از دست داده است از تمام افرادی که برای بزرگداشت روح این سرباز شهید و زحمت کشیده در مراسم تشییع جنازه شرکت کرده‌اند سپاسگزارم. ... این پاسبان اکنون که دور جنازه‌اش جمع شده‌ایم، نمرده است بلکه او با ریختن خون خود نهال بی‌سابقه‌ای را بارور کرده است. گرچه هم قطار این پاسبان شهید به آن دزد خائن که دو بچه ۷ و ۱۲ ساله را به گلوله بست فرصت زنده ماندن نداد ولی باز هم جای خوشوقتی است که این پاسبان زنده ماند و این مطلب را فهمید که آن خائن به دست دوست پاسبانش کشته شده است و بعد جان سپرد. ... این پاسبان به گورستان برده می‌شود و ما و همه هم‌قطارانش خاطره او و زندگی پرافتخارش را برای همیشه در قلب خود حفظ خواهیم کرد. ما کوشش می‌کنیم تا بقایای این اشخاص عقده‌دار و کثیف را از بین‌ببریم...
 
 
 
یاد این مردان بزرگ را که در راه نگاهبانی از حکومت مشروطه سکولار پارلمانی شاهنشاهی ایران جان باختند گرامی می‌داریم. تا به امروز  هزاران تن از افسران ارتش شاهنشاهی ایران و مردم ایران جان خود را برای  برقراری حکومت سکولار پارلمانی فداکردند، پروانه ندهیم که خون‌های این زنان و مردان آریایی بیهوده ریخته شده باشد.  
 
 
 
'''[[ترور سپهبد ضیاالدین فرسیو رییس دادرسی ارتش از سوی چریک‌های فدایی خلق ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰|ترور سپهبد ضیاالدین فرسیو رییس دادرسی ارتش از سوی چریک‌های فدایی خلق را بخوانیم و بدانیم که این کارهای تروریستی بر پایه تصمیم کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور در  مبارزه مسلحانه حکومت ایران به رهبری روح الله خمینی از سال ۱۳۴۹ خورشیدی می باشد]]'''
 
  
 +
با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند  به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۶


چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳
سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی

بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳

(در کاخ سعدآباد)

کارگران شریف ایران

برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.

مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.

دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.

با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.