تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:22Bahman1357a.mp4|thumb|left|200px|روز ۲۲ بهمن ماه آغاز ویرانی ایران]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353d.jpg|thumb|left|200px|چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]]
[[پرونده:GeneralsRahimiNajiNassiriiKhosrodadExecuted26Bahaman1357m.jpg|thumb|left|200px|]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353b1.jpg|thumb|left|160px|سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی]]
[[پرونده:GeneralsRahimiNajiNassiriiKhosrodadExecuted26Bahaman1357g.jpg|thumb|left|200px|پیکر چهار ژنرال ]]
+
'''[[بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]]
[[پرونده:GeneralBadrehiiAssassinated23Bahman1357.jpg|thumb|left|200px|سپهبد بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی]]
 
[[پرونده:GeneralBiglaryAssassinated23Bahman1357.jpg|thumb|left|200px|سرلشکر بیگلری جانشین فرمانده گارد جاویدان]]
 
  
[[پرونده:GeneralsRahimiNajiNassiriKhosrodadExecuted26Bahman1357a.jpg|thumb|left|200px|ژنرال خسروداد، ناجی، رحیمی، آیت محقق به دست مجاهد و چریک و توده‌ای جان باختند]]
+
(در کاخ سعدآباد)
[[پرونده:GeneralsRahimiNajiNassiriKhosrodadExecuted26Bahman1357f.jpg|thumb|left|200px|]]
 
[[پرونده:GeneralNassiriExecuted26Bahman1357d.jpg|thumb|left|200px|پیکر ارتشبد نعمت‌الله نصیری]]
 
[[پرونده:GeneralNajiExecuted26Bahman1357.jpg|thumb|left|200px|پیکر سرلشکر رضا ناجی]]
 
  
 +
کارگران شریف ایران
  
'''[[در هم کوبیدن حکومت مشروطه پارلمانی با کشتار سران کشوری و لشکری ایران]] ''' - 
+
برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.
 
 
در روز ۲۰ بهمن ماه ۱۳۵۷ در پادگان فرح آباد نیروی هوایی به گارد شاهنشاهی  یورش برد و شماری از افسران گارد شاهنشاهی را کشتند.  شامگاهان به دستور شاپور بختیار، برای چندمین بار، فیلم ورود خمینی به تهران، از تلویزیون ملی ایران پخش می‌شد که میان افسران گارد و نیروی هوایی بگو مگوی زبانی در گرفت و کار  به یک برخورد مسلحانه از سوی همافران نیروی هوایی علیه افسران گارد کشید. بامداد ۲۱ بهمن ماه همافران نیروی هوایی دَرِ یک اسلحه خانه مخفی پادگان فرح آباد را شکستند و همه اسلحه‌ها را میان شورشیان تقسیم کردند، و از آنها خواستند که در کشتن افسران گارد شاهنشاهی، به افسران نیروی هوایی که درون پادگان با افسران لشکر گارد می‌جنگیدند، بشتابند. در ساعت ۹ و چهل و پنج دقیقه افراد مسلح خود را به بام‌های خانه‌های پیرامون پادگان رساندند و از روی پشت بام‌ها سربازان گارد را به گلوله بستند، دقیقا همانگونه که در ۱۷ شهریور ماه در میدان بسیار کوچک ژاله، تروریست‌های فلسطینی از بام خانه‌های پیرامون میدانک ژاله، مردم را به گلوله بستند . هلیکوپترهای نظامی بر فراز پادگان فرح آباد پرواز می‌کردند ولی تیراندازی نکردند. هم چنین ۱۰ کامیون از لشکر گارد برای کمک به افسران گارد شاهنشاهی در انتظار دستور بودند ولی تا پایان سقوط پادگان دستوری دریافت نکردند. تروریست‌های همدست همافران و افسران نیروی هوایی، با کیسه‌های شنی پیرامون پادگان فرح آباد سنگربندی کردند. سدای انفجارهای پی در پی از درون پادگان به گوش می‌رسید. سرانجام پادگان فرح آباد سقوط کرد و اسلحه خانه به دست تروریست‌های مجاهد و چریک فدایی و توده‌ای افتاد. شورشیان مسلسل‌ها را روی خودروها برنشاندند و راهی دیگر محله‌های تهران شدند.
 
 
 
۲۱ بهمن ماه ۱۳۵۷ گروه بی شماری از روستاییان پیرامون رضاییه به هواداری از شاهنشاه ایران و قانون اساسی مشروطه دست به تظاهرات گسترده‌ای زدند. این تظاهرکنندگان برآن بودند که به شهر رضاییه وارد شوند ولی ماموران نظامی از ورود آنها به شهر جلوگیری کردند. در درازای انقلاب اسلامی و تظاهراتی که در شهرها از سوی اسلامیون و چریک فدایی و مجاهد و دیگر گروهک‌های تروریستی ریز و درشت انجام می‌شد، پیوسته روستاییان به هواداری شاهنشاه ایران و قانون اساسی مشروطه کوشش کردند در شهرها تظاهرات بکنند، اما از سوی تروریست‌ها سرکوب شدند و در روزنامه‌ها از آنان به عنوان «چماقداران » نامبرده شد.
 
 
 
۲۱ بهمن ماه ۱۳۵۷ شاپور بختیار نخست وزیر پس از سقوط پادگان فرح آباد به مجلس شورای ملی رفت و از نمایندگان برای تصویب دو لایحه قانون انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور و لایحه محاکمه و مجازات نخست وزیران و وزیران پیشین دو لایحه فاجعه بار به ویژه انحلال ساواک که درهای کشور را به روی تروریست‌های فلسطینی گشود، سپاسگزاری کرد.
 
 
 
در روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ ارتشبد فردوست با همدستی ارتشبد قره باغی رییس ستاد ارتش شاهنشاهی دو خائن به کشور ایران «اعلامیه بی طرفی ارتش » را دستینه نهادند. آشکار نیست چه شرایطی را بوجود آوردند و چه گفتگوهایی انجام یافت که همانروز ساعت ده و نیم بامداد ۲۵ تن دیگر از ژنرال‌های ارتش شاهنشاهی این اعلامیه را دستینه نهادند و به ملت و کشور ایران خیانت کردند.
 
 
 
"بی طرفی ارتش " چراغ سبزی برای آشوبگران مسلح  پشتیبان خمینی شد. یک گروه روانه کاخ نخست وزیری شدند و شاپور بختیار با هلیکوپتر فرار کرد، گروهی دیگر به کاخ‌های شاهنشاهی یورش بردند. در تبریز افراد مسلح به کنسولگری امریکا در تبریز یورش بردند. در سراسر کشور ناامنی چیره شد. با اعلام "بی طرفی ارتش" سامانه مشروطه شاهنشاهی ایران به دست آشوبگران پشتیبان خمینی افتاد. متن اعلامیه بی‌طرفی ارتش از اخبارساعت ۱۳ و سپس ۱۴ رادیو به آگاهی همگان رسید.
 
 
 
پس از اعلام بی طرفی ارتش،  به نیروهای نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود بازگردند، در نتیجه شورشیان و تروریست‌ها و فلسطینی‌ها نقاط حساس تهران را گرفتند. بیشتر خیابان‌های تهران سنگربندی شده و بر بام خانه‌ها مشتی مسلح ایستاده بودند. در خیابان‌های تهران تانک‌ها و خودروهای ارتش به چشم می‌خوردند که با پرتاب آتشبارهای چپاول شده از انبارهای ارتش نابود شده بودند. مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی ، چریک‌های فدایی شاخه‌های جدا شده و افراد مسلح حزب توده در نبردهای مسلحانه در کشتن مردم و ارتشیان از هیچ نیرنگی فروگزار نکردند. بیشتر کسانی که مسلسل و تفنگ به دست  داشتند بر چهره‌های خود رُخَک‌های (ماسک) سیاه زده بودند تا شناخته نشوند. جلوی دانشگاه تهران را مانند نعل اسب کنده بودند و در پشت آن گروهی ژ-۳ به دست، سنگر گرفته بودند. تروریست‌های مسلح «پادگان جی» و انبار اسلحه این پادگان را تصرف و چپاول کردند و سپس پادگان را آتش زدند.
 
 
 
ساعاتی پس از نیمروز، به هنگام ایوار (عصر) شاپور بختیار از نخست وزیری خود پس از ۲۶ روز کناره گرفت. شاپور بختیار روز ۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت، روزی که شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو ایران را ترک کردند. اعلیحضرتین در فرودگاه مهرآباد ماندند تا بختیار رای اعتماد خود را از مجلس شورای ملی گرفت و با هلیکوپتر به پسواز اعلیحضرتین در فرودگاه مهرآباد آمد. شاپور بختیار در نامه کناره‌گیری خود نوشت  که چون ارتش از او پشتیبانی نمی‌کند ناچار به استعفا است.
 
 
مهدی بازرگان نخست وزیر خمینی در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: "خوشوقتم بدین وسیله به ملت مبارز و مسلمان ایران ... که با شنیدن اعلامیه مورخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شورای عالی ارتش به پیروزی دیگری نایل شده است تبریک بگویم. در این تصمیم امرای ارتش با کمال قدرت اعلام بی طرفی در امور سیاسی و پشتیبانی از تمام خواست‌های ملت کردند و تیمسار ریاست ارتش، تیمسار قره باغی در ملاقات حضوری، همکاری خود را با دولت موقت این جانب اظهار نمودند."
 
 
 
۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ صدها تن از تروریست‌ها و شورشیان با مسلسل و تفنگ و کارد و چوب و چماق به ساختمان سازمان اطلاعات و امنیت رشت حمله بردند. تروریست‌ها و شورشیان با بولدوزر در ساختمان را شکستند و ۱۰ تن از ماموران سازمان را دستگیر کردند. نخست سرهنگ لحسایی رییس سازمان اطلاعات و امنیت را به درختی بستند و اعضای بدنش را به تدریج بریدند. سرهنگ لحسایی جانگداز و دردناک به دست مجاهد و چریک و توده‌ای جان باخت. چریک‌ها و مجاهدین با خونی که از دست بریده سرهنگ لحسایی بیرون می‌زد به در و دیوار شعار می‌نوشتند.  چریک‌های فدایی،  مجاهدین  و توده‌ای‌ها، شش  تن دیگر از مامور سازمان امنیت رشت را نیز قطعه قطعه کردند و قطعه‌های بدنشان را به درختان پارک شهر روبروی ساختمان سازمان اطلاعات و امنیت کشور آویختند. در این جنایت، پیکر تکه تکه شده ۱- محمد تقی رزاقی ۲- سیروس حکیمی ۳- هوشنگ سمیعی ۴- مصطفی زلیخاپور ۵- عباس جلال وند مطلق ۶- جواد سیفی چارانی ۷- عیسی نوید ۸- نبی الله عباسیان ماموران  دیگر در زیرزمین ساختمان سازمان امنیت پیدا شد.
 
 
 
تروریست‌های مسلح به زندان قصر یورش بردند و ۳۰۰۰ زندانی بزهکار را آزاد کردند و همه اسناد و مدارک را غارت کردند.  هم چنین پادگان جمشیدیه، پادگان عباس آباد، پادگان عشرت آباد، ستاد ارتش، باشگاه افسران، مجلس شورای ملی را مجاهد و چریک فدایی و توده‌ای‌های مسلح اشغال کردند و چپاول نمودند. باغشاه، ژاندارمری شاهپور، قرارگاه‌های پلیس در چهار راه و میدان سپه و خیابان شهباز، پادگان جمشیدیه و دبیرستان نظام در خیابان سپه را نیز تروریست‌ها به آتش کشیدند. بیش از ۳۵۰۰ زندانی خطرناک در زندان قزل حصار با شکستن درهای زندان با شعارهای درود بر خمینی بیرون ریختند و پا به فرار گذاشتند.
 
 
 
هزاران تن از تروریست‌های مسلح گروه‌های مختلف نیمروز به ساختمان کمیته مشترک ضد خرابکاری ریختند. تروریست‌های مجاهد و چریک فدایی و توده‌ای و دیگر گروهک‌ها به همراه آدمکشان فلسطینی پیرامون مرکز شهربانی را محاصره کردند و از بام خانه‌ها به شهربانی تیراندازی می‌کردند و ماموران نیز به تیراندازی آنها پاسخ می‌دادند. تروریست‌ها به زره پوش و مسلسل‌های سنگین مجهز بودند. سرانجام مرکز شهربانی پس از چهار ساعت پایداری به اشغال شورشیان درآمد. در میان ۱۰۷ تنی که دستگیر شدند، سپهبد مهدی رحیمی  رییس شهربانی کشور و فرماندار نظامی تهران به چشم می‌خورد. سپهبد رحیمی با وجود ناسزاهایی که تروریست‌های مسلح به آنان می‌دادند آرام بود و پیوسته می‌گفت که به شاهنشاه ایران وفادار است.
 
 
 
از ساعت ۲ پس از نیمروز هزاران تن از تروریست‌های مسلح گِرد آرامگاه رضا شاه کبیر را گرفتند و به ۱۴۰ تن از نظامیان مستقر در آرامگاه با بلندگوها هشدار دادند که تسلیم شوند. درگیری میان نظامیان و تروریست‌های مجاهد و چریک و توده‌ای درگرفت که شش ساعت به درازا کشید و به کشته شدن ۲۶ تن از نظامیان و زخمی شدن ۵۰ تن از نظامیان انجامید. سرانجام آرامگاه رضا شاه بزرگ به اشغال تروریست‌های مسلح درآمد و فرش و اشیای گرانبهای موزه آرامگاه به غارت آنان رفت.
 
 
 
دکتر جواد سعید رییس مجلس شورای ملی به آگاهی رساند که اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی همبستگی خود را با شورش اسلامی به رهبری خمینی ابراز داشته‌اند. دکتر جواد سعید سالار جاف نماینده مجلس شورای ملی را در مجلس دستگیر کرد و تحویل داد. سالار جاف شب اعدام خود این را به روزنامه نگاران گفت که وی را جواد سعید با نیرنگ دستگیر کرد وگرنه او نیز مانند دیگران می‌توانست خود را پنهان سازد و به دست تروریست‌های مجاهد و چریک فدایی نیافتد.  مجلس سنا نیز در بیانیه‌ای انحلال خود را اعلام داشت.
 
 
 
مجاهد و چریک و توده‌ای به مجلس شورای ملی یورش بردند و مجلس را اشغال کردند و دو شیر سر در مجلس شورای ملی را پایین آوردند. سازمان‌های تروریستی مجاهدین خلق،  چریک‌های فدایی خلق، سازمان تروریستی حزب توده، حزب کمونیست کارگران و دهقانان ایران (توفان) ، سازمان تروریستی نوید وابسته به حزب توده ایران، پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و همافران نیروی هوایی به ملت ایران پیام فرستادند و آغاز ویران سازی کشور ایران را تهنیت گفتند. یاسر عرفات رهبر سازمان تروریستی آزادی بخش فلسطین الفتح برای خمینی پیامی فرستاد و از همکاری‌های خود در کشتن مردم ایران ابراز خرسندی کرد.
 
 
 
سفارت اسراییل در خیابان کاخ از سوی تروریست‌های چریک فدایی و مجاهد و توده‌ای اشغال شد. سفارت اسراییل به سفارت فلسطین دگرگون شد. بر سر در ساختمان بر پارچه سبزی نوشته شده بود دفتر آزادی بخش فلسطین P. L. O. Embassy .
 
اسد همایون کنسول ایران در امور سیاسی در واشنگتن از سوی خودش، اعلام کرد که وی به جای اردشیر زاهدی اداره امور سفارت کشور شاهنشاهی ایران در امریکا را به دست گرفته و بر آن است که پیوند دوستی میان آمریکا و ایران را نگاه دارد.
 
 
 
از نیمروز تا پاسی از نیمه شب، تروریست‌ها و گروهی از پرسنل هوایی، ارتشبد نعمت الله نصیری رییس پیشین سازمان اطلاعات و امنیت کشور، سپهبد رحیمی رییس شهربانی و فرماندار نظامی تهران و حومه، سالار جاف نماینده پاوه، منصور روحانی وزیر کشاورزی، منوچهر آزمون وزیر کار در کابینه امیرعباس هویدا و وزیر مشاور در امور اجرایی کابینه شریف امامی، سپهبد صدری، نیک پی وزیر و سناتور و شهردار پیشین تهران، سه تن از ژنرال‌های ارتش سپهبد طباطبایی، سرتیپ امیرافشار و سرتیپ جناب و شماری دیگر از پایوران کشوری و لشکری را که در پادگان جمشیدیه زندانی بودند به ستاد موقت نخست وزیری بردند. ساعت دو  بامداد مصاحبه‌ای با ارتشبد نصیری و سپهبد رحیمی و سالار جاف برگزار شد. در این مصاحبه خلیل رضایی پدر چهار تروریست آدمکش از گروه تروریستی مجاهدین خلق از ارتشبد نصیری پرسید مگر فرزندان من به تو چه کرده بودند؟ شیخ لاهوتی نیز برای نصیری شاخ و شانه کشید.
 
 
 
در این میان در مدرسه علوی، جای زندگی خمینی تروریست‌های مجاهد و چریک فدایی و افسران ارتش توده‌ای و دیگر تروریست‌های چپ و راست گرد آمدند و به اصطلاح دادگاه انقلاب را برای کشتن ژنرال‌های ارتش و سران کشوری و لشکری ایران به راه انداختند.
 
 
 
۲۳ بهمن ماه ۱۳۵۷ سپهبد عبدالعلی بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی و فرمانده گارد جاویدان به دست تروریست‌ها کشته شد. مجاهدین و چریک‌ها و توده‌ای‌های مسلح سپهبد بدره‌ای را در مقر فرماندهی از پشت به رگبار مسلسل بستند. ده گلوله به پیکر سپهبد بدره‌ای شلیک شد.  
 
 
تروریست‌ها هلیکوپتر سپهبد عیسی بقراط جعفریان فرمانده لشکر جنوب و استاندار پیشین خوزستان را که از اهواز به سوی پایگاه وحدتی در پرواز بود، در نزدیکی هفت تپه خوزستان سرنگون کردند. در این ترور سپهبد جعفریان، استوار حدادی و یک همافر کمک خلبان هلیکوپتر و دو سرنشین دیگر هلیکوپتر جان باختند.
 
 
 
سرلشکر بیگلری جانشین فرمانده گارد جاویدان با گلوله‌هایی که راننده اش به وی شلیک کرد جان باخت.
 
 
سرتیپ علی وفایی معاون لشکر زرهی قزوین که ساعت یک و نیم بامداد وارد تهران شده بود در خیابان شهباز از سوی تروریست‌های چریک و مجاهد به گلوله بسته شد. پیکر بی جان وی به بیمارستان جرجانی برده شد.
 
 
 
۲۴ بهمن ماه ۱۳۵۷  سرلشکر قرنی از سوی خمینی به ریاست ستاد کل ارتش برگزیده شد. در امرداد ماه ۱۳۳۲ سرهنگ قرنی از مزدوران شوروی و همدست محمد مصدق، کسی که در کودتای مصدق در روز ۲۵ امرداد ماه فرماندار نظامی رشت بود و آماده دستگیری شاهنشاه بود. قرنی به همراه گروهی از امرا و افسران ارتش توده‌ای که سال‌ها در توطئه علیه حکومت مشروطه پارلمانی دست داشتند، و هم چنین به همراهی داریوش فروهر هموند اجرایی جبهه ملی وارد ستاد ارتش شدند و در این هنگام گروهی از تروریست‌ها و افسران توده‌ای فرتور شاهنشاه آریامهر را از بالای میز کار رییس ستاد ارتش پایین کشیدند و فرتورهای خمینی را به دیوار آویختند. قرنی گفت که پاکسازی دامنه داری در ارتش خواهد کرد و همه افسران میهن پرست و باورمند به قانون اساسی مشروطه و شاهنشاه ایران را بیرون خواهد انداخت. 
 
 
 
بیش از صد تن از افسران نیروی هوایی با شاخه‌های گل در دست با یونیفورم نظامی بر تن، برای اعلام وفاداری و همبستگی خود به خمینی در خیابان‌ها مرکزی شهر و مدرسه رفاه که خمینی در آن زندگی می‌کند رژه رفتند. چریک‌های فدایی خلق اسلحه به دست از این گروه خائن به کشور و ملت ایران محافظت می‌کردند.
 
 
 
۲۴ بهمن ماه ۱۳۵۷ از سوی سرلشکر قرنی رییس ستاد کل ارتش، سپهبد شاهپور آذر برزین همدست خمینی به سمت رییس ستاد نیروی هوایی برگزیده شد. در روز ۲۵ بهمن ماه سپهبد آذر برزین گفت اوامر امام خمینی و شورای انقلاب برای بازگرداندن نظم و بالاتر از آن  پاکسازی و کنترل بی درنگ انجام خواهد شد.
 
 
 
۲۴ بهمن ماه ۱۳۵۷ در رخداد یورش به شهربانی تبریز از سوی مجاهدین و چریک‌های فدایی هفده تن از ماموران شهربانی جانکاه به دست شورشیان به قتل رسیدند.
 
 
 
۲۵ بهمن ماه ۱۳۵۷ سرهنگ سعید عین القضاتی معاون ساواک همدان از سوی چریک و مجاهد و اسلامیون ربوده شد و به قتل رسید.
 
 
 
۲۵ بهمن ماه ۱۳۵۷ مجاهدین و چریک‌های فدایی و توده ای‌های مسلح به شهربانی تویسرکان با کشتن ده تن از ماموران شهربانی همه اسلحه‌ها و سندها و مدرک‌های موجود را چپاول کردند . در پایان شورشیان سر سرهنگ احمد ضیایی کوهی سرخی رییس شهربانی تویسرکان را از تنش جدا کردند.
 
 
 
۲۶ بهمن ماه ۱۳۵۷ ساعت بیست و سه و چهل دقیقه نخستین قربانیان دادگاه‌های انقلاب اسلامی ارتشبد نعمت اله نصیری، سپهبد مهدی رحیمی، سرلشکر رضا ناجی و سرلشکر منوچهر خسروداد به خوجه اعدام سپرده شدند.  دادگاه در دبیرستان شماره ۲ علوی برگزار شد. حکم اعدام ژنرال‌های بزرگ ایران به تایید خمینی رسید و اجرا شد. از  محاکمه و اعدام ژنرال‌ها فیلمبرداری شد. ابراهیم یزدی خودش دست راست ژنرال رحیمی که با هر بار با آوردن نام شاهنشاه سلام نظامی می‌داد را از بازو قطع کرد. در فرتورها نیز دست بریده که در کنار پیکر بی جان ژنرال رحیمی نهاده شده به روشنایی آشکار است.
 
 
 
۲۷ بهمن ماه ۱۳۵۷ گارد شاهنشاهی و گارد جاویدان منحل گردید. افسران و درجه داران و کارمندان و سربازان گارد به نیروی زمینی جا به جا شدند. دولت امریکا اعلام کرد که رژیم تازه ایران را به رسمیت می‌شناسد. به دنبال آمریکا آلمان غربی، فرانسه، عراق، جمهوری خلق کره، لیبی، پاکستان رژیمی را که هنوز معلوم نیست به رسمیت شناختند.
 
 
۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۷ سپهبد ایرج مقدم رییس تسلیحات ارتش در پهنه صنایع نظامی ارتش در سلطنت آباد کشته شد.
 
 
 
۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۷ یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین و رهبر تروریست‌های جهان به همراه ۵۹ تن از همراهان خود با یک هواپیمای اختصاسی ساعت ۱۷ به تهران رسید و از سوی چند تن از افراد کمیته انقلاب و محمود فیروزی قائم مقام سازمان هواپیمایی کشور مورد پیشباز قرارگرفت. همراهان عرفات یک گروه پزشکی و گارد محافظین  بی درنگ از فرودگاه مهرآباد به دیدار خمینی شنافتند. انبوهی از سازمان تروریستی مجاهدین خلق هنگام ورود عرفات به اقامتگاه خمینی در مدرسه علوی به پیشباز آمده بودند. ساعت بیست و سی دقیقه  با خمینی و مترجم عربی به زبان پارسی دیدار و گفتگو کرد که  یک ساعت و نیم به درازا کشید. آخوندها خلخالی، ربانی شیرازی، صانعی و ابراهیم یزدی و هانی الحسن در این دیدار در کنار عرفات و خمینی بودند. عرفات یک سرود فلسطینی به نام « خدایا چقدر عظیم است کار خمینی » را به خمینی پیشکش کرد. خمینی از عرفات برای تربیت تروریست‌ها و کمک در کشتار ایرانیان در رویداد ۱۷ شهریور ماه و در درازای انقلاب اسلامی سپاسگزاری کرد. خبرگزاری فرانسه به نقل از هفته نامه الفاح العربی نوشت یاسر عرفات میان انقلاب ایران و اتحاد شوروی نقش واسطه را داشته است. شوروی در آغاز از بوجود آوردن یک جمهوری اسلامی بیمناک بود اما عرفات در این باره به الکساندر سولداتف سفیر شوروی در لبنان اطمینان‌هایی داد و تقویت پیوندهای بازرگانی و اقتصادی شوروی با ایران جمهوری اسلامی شده و پشتیبانی آرمان‌های آن کشور در میان اعراب و صحنه بین المللی را ضمانت کرد و تردیدهای وی را از میان برداشت.  شوروی یکی از پایه‌های پشتیبانی تروریست‌های کنفدراسیون و فلسطین در ایران بود.
 
 
 
۱ اسفند ماه ۱۳۵۷ ساعت ۲ و پنجاه دقیقه بامداد سرلشکر پرویز امین افشار فرمانده تیپ لشکر گارد شاهنشاهی، سرلشکر نعمت الله معتمدی فرمانده تیپ زرهی قزوین و فرماندار نظامی این شهر، سرتیپ منوچهر ملک معاون سرلشکر معتمدی و سرتیپ حسین همدانیان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کرمانشاه بر پشت بام مدرسه علوی جای زندگی خمینی تیرباران شدند.
 
 
 
  
 +
مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.
  
 +
دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.
  
 +
با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند  به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۶


چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳
سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی

بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳

(در کاخ سعدآباد)

کارگران شریف ایران

برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.

مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.

دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.

با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.