تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:MohammadRezaShahPahlaviSpeechWomeninIran.mp4|thumb|left|220px|کشف حجاب زنان ایران به دست رضا شاه بزرگ ۱۷ دی]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechSepasCeremony12Ordibehesht1354b.mp4|thumb|left|200px|سخنرانی آریامهر شاهنشاه ایران در آیین سپاس]]
[[پرونده:RezaShahBozorgUnveiling17Dai1314f.jpg|left|thumb|200px|رضا شاه بزرگ در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ در برابر دانشسرای عالی]]
+
'''[[بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آیین سپاس ورزشگاه آریامهر ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴]] '''
[[پرونده:RezaShahBozorgUnveilingWifeDaughters17Dai1314.jpg|left|thumb|200px|در روز [[۱۷ دی ۱۳۱۴]] ملکه پهلوی و شاهدخت‌ها به دانشسرای عالی بدون حجاب می‌روند]]
 
[[پرونده:RezaShahBozorgPrimarySchool1.jpg|left|thumb|200px|رضا شاه بزرگ و ولیعهد از دبستان در مازندران بازدید می‌کنند]]
 
[[پرونده:Unveiling women.jpg|left|thumb|200px |کشف حجاب بانوان ایران]]
 
[[پرونده:Womenelection1963.jpg|left|thumb|200px|زنان به پای صندوق‌های رای می‌روند ۱۳۴۱]]
 
'''[[کشف حجاب زنان ایران]]''' - کشف حجاب و آزادی زنان در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ با فرمان رضا شاه بزرگ آغاز شد و فصل نوینی در تاریخ زندگی زن ایرانی پس از یورش تازی گشوده شد. در روز ۱۷ دی ماه ، ساعت سه و نیم پس از نیمروز اعلیحضرت رضا شاه پهلوی به همراهی علیاحضرت ملکه پهلوی، والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی و والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی بدون حجاب به دانش سرای مقدماتی تشریف فرما شدند. در آیینی که بدین روی در دانش سرای مقدماتی برپا شده بود شمار بسیاری از زنان فرهنگی و دیگر بانوان بدون چادر بودند. اعلیحضرت رضا شاه پهلوی پس از بازدید از بخش‌های گوناگون دانشسرا، دیپلم دوشیزگانی که در رشته‌های پزشکی و مامایی فارغ‌التخصیل شده بودند را به آنها دادند و در سخنرانی خود فرمودند:
 
::شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شده‌اید و برای سعادت خود و میهن‌اتان گام به پیش نهاده‌اید باید پیوسته در راه پیشرفت وطن تلاش کنید، چه سعادت کشور و آینده ملت در دست شماست، زیرا که تربیت کننده نسل آینده این آب و خاک هستید.
 
  
 
+
:: یک بار دیگر سپاس متقابل من به شما ملت ایران.
'''آزادی زنان ایران''' - پس از پیروزی [[انقلاب مشروطه]] ایران در سال ۱۲۸۵ خورشیدی برابر با  ۱۹۰۶ میلادی، مجلس نمایندگان مردم در تهران گشوده شد. مردم ایران برای نخستین بار با برگزیدن نمایندگان خود برای مجلس شورای ملی، در امور سیاسی کشور مشارکت مستقیم پیدا کردند. در نخستین نظام‌نامه انتخابات مجلس شورای ملی، زنان از حق دادن رأی، چه برای انتخاب شدن یا انتخاب کردن محروم شدند. در نظام‌نامه مجلس شورای ملی زنان، خارج شدگان از دین اسلام، دیوانگان، تبعه خارجه، دزدان و قاتلین، گدایان و متکدیان و اشخاصی که کمتر از ۲۰ سال داشتند؛ بدون حق رأی شناخته شدند.  
+
:: امروز را که گرامی می‌داریم، به خاطر آن است که پایه‌گذار ایرانی است که به خواست خداوند دیگر در تاریخش دوره انحطاطی پیدا نخواهدشد.
 
+
:: فکر و اندیشه پیشنهاد این تشکیلات ملی در روز ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ به چه مناسبت به خاطر من خطور کرد، در حالی که مملکت در اوج ترقی و در حال پیشرفت و رسیدن به نتیجه بود؟ برای درک این مطلب باید قدری به گذشته بازگشت. باید ماجرای شهریور ۱۳۲۰ را به خاطر آورد که روی خوش‌باوری، روی نیت خوب ما، و در عین حال به واسطه عدم آمادگی بر اساس همان خوش‌باوری، کشور ایران بار دیگر مورد تهاجم اجنبی قرار گرفت و به معنی واقعی خود اشغال شد، هم اشغال نظامی و هم اشغال فکری. اجنبی برای پیشبرد مقاصد خود تشکیلات سیاسی خاصی در ایران ایجاد کرد، که متأسفانه وظایف آن اول خدمت به اجنبی و بعد گمراه کردن ملت ایران بود. ما سال‌ها با چنین تشکیلاتی دست به گریبان بودیم. یک چند با تشکیلات ریشه‌داری که دستورش را از خارج می‌گرفت، مدتی هم با تشکیلات موسمی که با هر بادی می‌آمد و با هر بادی می‌رفت، زمانی هم با تشکیلات دروغی و فریبنده به ظاهر میهنی و در باطن خدمتگزار اجنبی که چند سال فکر ملت ایران را به خود مشغول داشت، بعد هم تشکیلات دیگری که البته ایرانی بود، ولی منعکس‌کننده نظر عده‌ای خاص به شمار می‌رفت. تا اینکه روز ششم بهمن ۱۳۴۱، روز تماس مستقیم پادشاه مملکت با ملت خویش فرارسید. پس از دیدن روزهای تلخ و اندوهبار دوران جنگ، روزهای اشغال ایران، تأسیس احزاب خائن و دروغین، ایام انحطاط فکری و ادامه وضع غیر قابل تحمل ارباب و رعیتی، استثمار عده‌ای ایرانی به دست عده‌ای دیگر، سرانجام روز رهایی از نفوذ خارجی و بازشدن دست ایرانی برای تصمیم گرفتن به خاطر ایرانی و در راه ایران فرا رسید. در آن روز توانستم شش ماده اول انقلاب را به شما پیشنهاد کنم و ملت ایران یکپارچه به آن پاسخ مثبت داد. در آن شش اصل اولیه، اساس کار بر آزادکردن دهقان ایرانی بود. در آن موقع هفتادوپنج درصد جمعیت ایران را دهقانان تشکیل می‌دادند، آزادی آنها به معنی رهایی اکثریت ملت ایران از یوغ بردگی بود، به قول آنها، آن روز تولد جدید و زندگی تازه‌ای برای آنها بود.
در [[۶ بهمن ۱۳۴۱|روز ۶ بهمن ماه ۱۳۴۱]] اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی یکی از بزرگترین مبارزان حقوق بشر، در چهارچوب منشور شش ماده‌ای [[انقلاب شاه و مردم]] که اصل نخست آن [[اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی]] بود، برزگران ایران، هفتاد و پنج درسد جمعیت ایران را که برده فئودال‌های بزرگ بودند، آزاد ساختند و از آنان ایرانیانی ساختند که خود دارنده زمین‌هایی که روی آن کار می‌کردند شدند. هم چنین اعلیحضرت همایونی زنان ایران، نیمی از جمعیت کشور را که در رده دیوانگان به شمار می‌آمدند با دگرگون ساختن  قانون انتخابات، ایرانیانی آزاد ساختند که در تعیین سرنوشت خود و کشور برای نخستین بار پس از ۱۴۰۰ سال پس از یورش تازی، شرکت جویند. دست‌آورد دگرگون ساختن قانون انتخابات، در اصل پنجم انقلاب شاه و مردم با دیگر اصل‌های منشور به رفراندوم گذاشته شد. [[اصلاح قانون انتخابات ایران]] و شرکت زنان در انتخابات و دارا شدن حقوق اجتماعی برابر با مردان، چه برای انتخاب شدن و چه برای انتخاب کردن بود. زنان چون مردان توانستند در تعیین سرنوشت خودشان برای نخستین بار شرکت جویند و حق رای به دست آورند.
+
:: در آن شش ماده اولیه، تدابیر کافی نیز برای تغییر وضع کارگران و همچنین برای آزادی و برابری زنان با مردان اتخاذ شده‌بود.
 
+
:: شش اصل اولیه انقلاب به تدریج با شش اصل دیگر تکمیل شد. این شش اصل جدید نه فقط آزادی و مالکیت دهقانان آزاد شدۀ ایران را تأکید و تأیید کرد، بلکه تشکیلاتی برای آنها به وجود آورد که بتوانند هم آزاد باقی بمانند و هم زندگی بهتری داشته‌باشند، آن تشکیلات تعاونی‌های کشاورزی بود، با یک فکر ایرانی دیگر به نام شرکت‌های سهامی زراعی. در این اندیشه‌ها می‌خواهیم ثابت کنیم که برای سعادت و پیشرفت یک مملکت، احتیاجی به نگاه کردن به آن سوی دروازه‌ها نیست. می‌توان با فکر ایرانی و با توجه به آنچه که در دنیا می‌گذرد، بهترین راه‌حل‌ها و مبتکرانه‌ترین عمل‌ها را در راه ایران انجام داد. برای کارگران نیز نه فقط با قوانین مختلف بیمه‌های اجتماعی و سهیم کردن آنان در بیست درصد سود کارخانه، بلکه با عرضه سهام کارخانه‌ها تا چهل‌ونه درصد به آنها و کارمندان کارخانه‌ها، آثار و مظاهر استثمار اجتماعی را از میان برداشتیم. از این پس جدا کردن امور مدیریت از مالکیت کارخانه‌ها اجازه خواهدداد که اکثریت مردم این مملکت در سهام صنایع حال و آینده کشور شریک باشند. تنها از این راه است که سرمایه‌های کلان هر چه بیشتر به وسیله افراد به دست می‌آید و سرمایه‌گذاری‌های عمده امکان‌پذیر می‌شود. این امر البته از ارزش خدمات کسانی که تا به حال به وسیله ابتکارات شخصی و زحمت خود، صنایع ایران را به این مرحله رسانده‌اند، چیزی نمی‌کاهد، ولی اساس کار بر همان روال است که گفتم و این یک آینده‌نگری است.
در پی دادن حق انتخابات شدن و انتخاب کردن برای مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۴۲ [[قانون حمایت خانواده]] تصویب شد. این قانون طلاق یک طرفه را لغو می‌کرد. چند همسری به سختی انجام می‌گرفت. زن‌ها حق درخواست طلاق گرفتند و برای سرپرستی کودک نیز مادر به حساب آمد، کودک پس از طلاق یا درگذشت پدر به مادر سپرده شد و نه بر پایه قوانین اسلام به پدر بزرگ پدری و یا عمو. اصلاحات دیگری که اصل پنجم [[انقلاب شاه و مردم]] در قوانین انتخابات و نوشتن قانون بوجود آورد، شرکت در انتخابات و تشکیل انجمن‌های استان و شهرستان، انجمن‌های شهر و ده، قانون نظام صنفی و ایجاد شوراهای آموزش و بهداری بود که مستقیم یا غیر مستقیم به دست آمد.
+
:: پیشرفت و موفقیت ما منوط به این است که همیشه سعی کنیم چند قدم در پیشاپیش وقایع گام برداریم، تنها کافی نیست که با زمانه پیش برویم، بلکه برای اینکه هیچ وقت غافلگیر نشویم، باید همیشه چند قدم پیش از وقایع قرار داشته‌باشیم و این کاری است که امروزه در ایران انجام می‌یابد.
 
+
:: یکی دیگر از موفقیت‌های ایران، برقراری عدالت اجتماعی، بر اساس اقتصاد دموکراتیک و دموکراسی اقتصادی است. اساس این کار بر چیست؟ بر این است که ثروت‌های بزرگ طبیعی، چه در روی زمین و چه در زیر زمین، آن چیزهایی که ما می‌گوییم خدا خلق کرده و دست بشر در آن دخالتی نداشته‌است، باید به اجتماع تعلق داشته‌باشد، یعنی جنگل‌ها، آب‌ها، معادن بزرگ که در زندگی ملت‌ها و اجتماع تأثیر اساسی دارند، مثل معادن آهن، فولاد، مس، همچنین نفت و گاز و احتمالاً صنایع پتروشیمی و چیزهایی که در تعیین قیمت‌ها تأثیر قطعی دارند، همه آنها باید به دست دولت که نماینده ملت و اجتماع است، به نفع جامعه بهره‌برداری بشود. در این زمینه پیشرفته‌ترین اجتماع امروز دنیا تحت شرایطی احیاناً به این حد رسیده‌اند، یا برخی از آنها حتی به این حد هم نرسیده‌اند.
سیدروح الله خمینی این تصویب نامه قانون انتخابات که دو شرط مرد بودن و مسلمان بودن از آن حذف شده بود را دسیسه خطرناکی برای آسیب زدن به اسلام و روحانیت خواند و در سخنرانی اش به سال ۱۳۴۱ در قم گفت: ...دولت تصویب نامه‌ی خلاف شرع صادر می‌کند، به زن‌ها حق رای می‌دهد، نوامیس مسلمین در شرف هتک است، می‌خواهند دختران نجیب ۱۸ ساله را به نظام اجباری ببرند، دختر و پسر در آغوش هم کشتی می‌گیرند، دختران عفیف مردم در مدارس زیر دست مردها درس می‌خوانند، مردم از گرسنگی تلف می‌شوند و آن‌ها برای استقبال از اربابان خود سیصد هزار تومان گل از هلند می‌آورند، قران اسلام در خطر است، اسراییل نمی‌خواهد دراین مملکت قران باشد، خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست، اهل منبر را تهدید می‌کنند، اسراییل زراعت و تجارت ما را قبضه کرده‌است، '''دولت روز ننگین ۱۷ دی را جشن می‌گیرد'''، به فرقه ضاله همراهی می‌کند، مطبوعات به روحانیون اهانت می‌کنند...
+
:: اینکه می‌گویم احیاناً، برای آن است که شرایط ما توأم با آزادی فردی است. اصل دیگری که علاوه بر عدالت اجتماعی ما آن را مراعات می‌کنیم، آزادی‌های فردی به حد کمال است، آزادی تا حد و مرز خدمت به مملکت، نه تجاوز از آن، زیرا تجاوز از آن خیانت به مملکت می‌شود و این امر در ایران برای ما قابل قبول نیست. از این آزادی‌های فردی و اجتماعی، و از این مقررات پیشرفته تا به حال چه نتیجه‌ای گرفته‌ایم؟ ببینید ایران قبل از انقلاب بهمن چه بود و ظرف این سیزده سال چه شد؟ وضع داخلی و خارجی‌اش از کجا به کجا رسید؟
 
+
:: وضع داخلی ما به آنجا رسید که ترقیاتی که نصیب ما شده، با اهمیتی که در دنیا پیدا کرده‌ایم و بالاخره با درآمدهایی که به خواست خداوند به دست آورده‌ایم، ثروت ایران به طور عادلانه و به منظور پخش هر چه بیشتر آن در میان عموم مردم مملکت به مصرف می‌رسید، مانند کمکی که از خزانه مملکت به پنج قلم از مواد مصرفی مردم می‌شود، همچنین تحصیل رایگان تا پایان دوره دانشگاه، حتی تغذیه عده زیادی از عزیزان و نوجوانان که در مدارس تحصیل می‌کنند. از بقیه کارهایی که در این مملکت انجام شده یاد نمی‌کنم، زیرا یا با آنها آشنا هستید، یا از این پس به عنوان عضو وفادار حزب رستاخیز ملت ایران با آنها آشنا خواهیدشد. به هر حال منظور این است که در عرض چنین مدت کوتاه، ما به چنین نتایج عالی رسیده‌ایم. به خواست خدا این هنوز اول کار است، آینده ما از این هم درخشان‌تر خواهدبود. اکنون باید دید رمز موفقیت‌های ما در چیست؟ برای ما مهم است که بدانیم چرا این موفقیت‌ها نصیب ما شده‌است؟
نهضت آزادی به رهبری مهدی بازرگان نیز جارنامه‌ای بیرون داد که بخشی از آن چنین است: دولت با این عمل خود چه خواب تازه‌ای برای مردم دیده و چه قصدی دارد؟ وقتی علی رغم نص صریح قانون اساسی و سنت ۵۶ ساله مشروطیت با بی پروایی فوق‌العاده‌ای ملت ایران را از انتخابات مجلس شورای ملی محروم می‌کند، خیلی مضحک است که بخواهند به خانم‌ها حق رای انتخاب نمایندگان ایالتی و ولایتی و بعد مجلس شورای ملی را بدهند.
+
:: اگر کمی فکر بکنیم خیلی آسان به نتیجه می‌رسیم، در تاریخ گذشته ایران سابقه داشته‌است که پس از هر دوره درماندگی، یک دوره زندگی جدید و در واقع یک رستاخیز در ایران پدیدار شده‌است. در همین پنجاه سال اخیر، دوبار ایران ما به طور مسلم از دست رفته‌بود و می‌توان گفت که یک معجزه ما را نجات داد، ولی به این معجزه من می‌خواهم جملۀ "رستاخیز ملت ایران" را هم اضافه کنم، چون در هر دو بار رستاخیز ملت ایران ما را نجات داد. شاید عده‌ای یادشان نباشد، اما خیلی‌ها هم یادشان است که تنها عامل بازگرداندن آذربایجان به ایران، قیام همه مردم ایران بود، آن هم به نوبه خود یک رستاخیز بود. رستاخیز موقعی در این مملکت روی داد که ارتباط معنوی و باطنی و ظاهری، بین رئیس مملکت که همیشه در این کشور شاه بوده، با ملت برقرار شد و علت اینکه ما در مرامنامه این حزب جدید به نظام شاهنشاهی اشاره می‌کنیم، همین است، اما برای اینکه موفقیت‌های سیزده ساله گذشته و موفقیت‌های مسلم آینده ما که از هم اکنون در برابر ما ترسیم شده، خدای نکرده متزلزل و متوقف نشود، وظیفه من به عنوان یک فرد دلسوز، به عنوان کسی که زندگی خودش را وقف این مملکت و این ملت، یعنی شما کرده، این بود که آینده مملکت را از هر جهت تأمین و تضمین کنم و با ادامه این موفقیت‌ها، مملکت و شما را به دوره تمدن بزرگ برسانم. لازمه این کار وجود یک تشکیلات عظیم ملی و سیاسی بود که با همه قشرهای اجتماعی و اهالی ایران سر و کار داشته‌باشد. تنها به این طریق ممکن بود که همه افراد ملت، در حالی که چند آرمان ملی را قبول کرده‌اند، در اطراف پرچم آن آرمان گرد آیند و اگر اختلاف نظرهایی هم در میان باشد، که باید وجود داشته‌باشد، تحت لوای همان پرچم به رفع آن همت گمارند. این تشکیلات ایران امروز ملی‌ترین تشکیلاتی است که تاریخ ایران به یاد دارد و شاید در جای دیگر هم کمتر نظیر آن را بتوان پیدا کرد، زیرا عموم افراد ملت ایران وارد این تشکیلات هستند.
 
+
:: در انتخابات آینده خواهیددید که چگونه به طریق بی‌سابقه‌ای در دنیا، همه افراد ملت امکان اظهار نظر و انتخاب فرد مورد نظر خود را خواهندداشت. طریقه شرکت در این کار توضیح داده شده و تا انتخابات آینده که چیزی به آغاز آن باقی نمانده، بیشتر توضیح داده خواهدشد. همه کسانی که به این حزب روی آورده و به اصول و اساس آن ایمان دارند، هر کسی را که انتخاب بشود، باید با آغوش باز و با قلب پر از مهر او را به سینه خود بفشارند. تشکیلات حزب به دورترین نقاط کشور و به همه قشرهای جامعه ایران نفوذ و رسوخ پیدا خواهدکرد، معهذا چهارده ماده دیگر کنگره حزب تشکیل خواهدشد و در آن کنگره همه افراد انتخابی خواهندبود. انتخابات آینده نمودار تمایل حقیقی اکثریت ملت ایران خواهدبود و در آن هیچ کس خود را بیش از دیگران متفکر و وارد به موضوع معرفی نخواهدکرد و هیچ کس بر هیچ کس برتری نخواهدداشت، زیرا رأی اکثریت مردم ملاک عمل خواهدبود. صاحب‌نظران در هر مورد می‌توانند نظرات خود را ابراز دارند. رادیو، تلویزیون، مطبوعات، همه نوع وسایل هست. ما آنها را تشویق به اظهار نظر می‌کنیم، منتهی هیچ کس نباید اشتباه کند و همه باید بدانند که نظر این گونه افراد فقط نظر یک فرد است و نظر اصلی که اساس کار خواهدبود، نظر ملت ایران است. کنگره‌ای که بدینسان تشکیل خواهدشد، اگر در اساسنامه فعلی حزب عیب و ایرادی ببیند، پس از چهارده ماه تجربه در صورتی که لازم باشد، خواهدتوانست در آن اصلاحاتی به عمل آورد. این کنگره‌ها که قاعدتاً هر چهار سال یک بار تشکیل خواهدشد، می‌تواند این عمل را تکرار کند. البته اساس مرام حزب غیر قابل تغییر است، ولی فروع آن با توجه به اینکه انقلاب ایران قابل تغییر و دائم در حال پیشرفت است، می‌تواند تغییر یابد، به شرط آنکه به اساس کار لطمه‌ای وارد نیاورد. بدیهی است که استقبال یکپارچه ملت ایران در نام‌نویسی در این حزب، اظهار نظرهای صمیمانه، اظهار علاقه و ابراز صمیمیت در این امر، علاوه بر آنکه بهترین ضامن پیشرفت این تشکیلات است، بهترین ضامن آن نیز هست که بتوانیم با اطمینان خاطر به آینده مملکت بنگریم و بدانیم که کاری که شروع شده‌است، ادامه دارد و ادامه خواهدداشت.
این دسیسه‌ها سرانجام به [[روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲]] انجامید.
+
:: خداوند همیشه یار و یاور شما ملت نجیب ایران باد.
 
 
زنان ایران پس از اجرای اصل پنجم انقلاب شاه و مردم در همه کارهای ملی شرکت جستند و به مقام‌هایی چون وزارت، سفارت، نمایندگی مجلس سنا و مجلس شورای ملی، استادی دانشگاه‌ها، قضاوت، وکالت دادگستری، شهرداری، مدیریت شرکت‌ها و مقام‌های کلیدی دیگر دست یافتند. با اجرای این اصل مشارکت ملی در همه امور مملکتی و حکومت مردم بر مردم، به دست مردم ایران آمد. مردم ایران نمایندگان خود را در تعاونی‌ها، شورای ده، خانه انصاف، انجمن‌های شهر و شهرستان و شوراهای داوری برگزیدند. در مرحله بالاتر در رای گیری حزبی و رای گیری برای گزینش نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا نیز که برای هر کرسی آن چندین نامزد شناسانده می‌شوند نیز شرکت داشتند.  از سوی دیگر  زنان ایران در گفتن دیدگاه‌های خود از راه سازمان‌های حزبی و از راه رسانه‌های همگانی از آزادی کامل برخوردار شدند.
 
 
 
بررسی شمار شرکت کنندکان در انتخابات پارلمانی و نسبت آن‌ها به جمعیت فعال ایران نشان داده‌است که تا چه انداره حس مشارکت همگانی در مردم برانگیخته شده بود. بر پایه آمار انتخابات دوره بیست و یکم تا بیست و چهارم قانون گذاری به ترتیب  ۲۶٪  و ۴۱٪ و ۴۴٬۵٪ افزایش را نشان داد. شمار آرا در چهار دوره پیشین  ۱٬۶۷۴٬۴۰۰  بود و در آخرین دوره انتخابات پیش از سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی به ۵٬۱۰۳٬۶۸۳  رسید.
 
در دیگر کشورهای گیتی، زنان برای بدست آوردن این حقوق با جنبش‌های گوناگون و بر پا کردن سازمان‌های زنان سالیان دراز در کوشش و مبارزه و کنش بودند و هستند. در ایران این حقوق را دو شاهنشاه ایران ساز سامانه پهلوی به زنان ایران پیشکش کردند، این پیشکش آسان به دست آمده  به '''عطیه ملوکانه''' شناخته می‌شد، ولی  زنان ایران، قوانین برابری حقوق سیاسی و اجتماعی با مردان را ارج ننهادند و ساده تر از آن گونه که به دست آوردند از دست دادند.
 
 
 
بازگشت به اسلام در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی - زنان در به انجام رساندن انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی حضور کارساز و گسترده‌ای داشتند و حتی پیشاپیش مردان و در ردیف مقدم آنها با ابراز خشم در تظاهرات شرکت می‌کردند. این زنان علیه الگوهایی که دو شاهنشاه ایرانی پهلوی آن را آزادی زنان می‌نامیدند و با قوانین حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و یا [[قانون حمایت خانواده]] به آنها تحمیل شده بود « چادر سیاه » به سر کرده و به انقلابیون سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی پیوستند. در این راه به ویژه زنان توده‌ای، چریک فدایی و دیگر کمونیست‌ها و مائوئیست‌ها و گروهک‌های کوچک و بزرگ چپ  پیشگام شدند تا با رهنمودهای روح الله خمینی  به جایگاه واقعی خود آشنا شوند. بدین سان جامعه زنان مسلمان ایران در این سال به همراه سایر بخش‌های جامعه بازگشتی همه سویه به سوی آرمان‌های اسلامی و عزای حسینی داشتند. پس از کوشش‌های زنان کمونیست ایران در برقراری جمهوری اسلامی ایران، حجاب اجباری شد، [[قانون حمایت خانواده]] از میان برداشته شد و [[لایحه پیشنهادی حمایت خانواده|لایحه ننگین حمایت  خانواده بر پایه قوانین شریعت]] جایگزین آن شد.  
 
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۸


سخنرانی آریامهر شاهنشاه ایران در آیین سپاس

بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آیین سپاس ورزشگاه آریامهر ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴

یک بار دیگر سپاس متقابل من به شما ملت ایران.
امروز را که گرامی می‌داریم، به خاطر آن است که پایه‌گذار ایرانی است که به خواست خداوند دیگر در تاریخش دوره انحطاطی پیدا نخواهدشد.
فکر و اندیشه پیشنهاد این تشکیلات ملی در روز ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ به چه مناسبت به خاطر من خطور کرد، در حالی که مملکت در اوج ترقی و در حال پیشرفت و رسیدن به نتیجه بود؟ برای درک این مطلب باید قدری به گذشته بازگشت. باید ماجرای شهریور ۱۳۲۰ را به خاطر آورد که روی خوش‌باوری، روی نیت خوب ما، و در عین حال به واسطه عدم آمادگی بر اساس همان خوش‌باوری، کشور ایران بار دیگر مورد تهاجم اجنبی قرار گرفت و به معنی واقعی خود اشغال شد، هم اشغال نظامی و هم اشغال فکری. اجنبی برای پیشبرد مقاصد خود تشکیلات سیاسی خاصی در ایران ایجاد کرد، که متأسفانه وظایف آن اول خدمت به اجنبی و بعد گمراه کردن ملت ایران بود. ما سال‌ها با چنین تشکیلاتی دست به گریبان بودیم. یک چند با تشکیلات ریشه‌داری که دستورش را از خارج می‌گرفت، مدتی هم با تشکیلات موسمی که با هر بادی می‌آمد و با هر بادی می‌رفت، زمانی هم با تشکیلات دروغی و فریبنده به ظاهر میهنی و در باطن خدمتگزار اجنبی که چند سال فکر ملت ایران را به خود مشغول داشت، بعد هم تشکیلات دیگری که البته ایرانی بود، ولی منعکس‌کننده نظر عده‌ای خاص به شمار می‌رفت. تا اینکه روز ششم بهمن ۱۳۴۱، روز تماس مستقیم پادشاه مملکت با ملت خویش فرارسید. پس از دیدن روزهای تلخ و اندوهبار دوران جنگ، روزهای اشغال ایران، تأسیس احزاب خائن و دروغین، ایام انحطاط فکری و ادامه وضع غیر قابل تحمل ارباب و رعیتی، استثمار عده‌ای ایرانی به دست عده‌ای دیگر، سرانجام روز رهایی از نفوذ خارجی و بازشدن دست ایرانی برای تصمیم گرفتن به خاطر ایرانی و در راه ایران فرا رسید. در آن روز توانستم شش ماده اول انقلاب را به شما پیشنهاد کنم و ملت ایران یکپارچه به آن پاسخ مثبت داد. در آن شش اصل اولیه، اساس کار بر آزادکردن دهقان ایرانی بود. در آن موقع هفتادوپنج درصد جمعیت ایران را دهقانان تشکیل می‌دادند، آزادی آنها به معنی رهایی اکثریت ملت ایران از یوغ بردگی بود، به قول آنها، آن روز تولد جدید و زندگی تازه‌ای برای آنها بود.
در آن شش ماده اولیه، تدابیر کافی نیز برای تغییر وضع کارگران و همچنین برای آزادی و برابری زنان با مردان اتخاذ شده‌بود.
شش اصل اولیه انقلاب به تدریج با شش اصل دیگر تکمیل شد. این شش اصل جدید نه فقط آزادی و مالکیت دهقانان آزاد شدۀ ایران را تأکید و تأیید کرد، بلکه تشکیلاتی برای آنها به وجود آورد که بتوانند هم آزاد باقی بمانند و هم زندگی بهتری داشته‌باشند، آن تشکیلات تعاونی‌های کشاورزی بود، با یک فکر ایرانی دیگر به نام شرکت‌های سهامی زراعی. در این اندیشه‌ها می‌خواهیم ثابت کنیم که برای سعادت و پیشرفت یک مملکت، احتیاجی به نگاه کردن به آن سوی دروازه‌ها نیست. می‌توان با فکر ایرانی و با توجه به آنچه که در دنیا می‌گذرد، بهترین راه‌حل‌ها و مبتکرانه‌ترین عمل‌ها را در راه ایران انجام داد. برای کارگران نیز نه فقط با قوانین مختلف بیمه‌های اجتماعی و سهیم کردن آنان در بیست درصد سود کارخانه، بلکه با عرضه سهام کارخانه‌ها تا چهل‌ونه درصد به آنها و کارمندان کارخانه‌ها، آثار و مظاهر استثمار اجتماعی را از میان برداشتیم. از این پس جدا کردن امور مدیریت از مالکیت کارخانه‌ها اجازه خواهدداد که اکثریت مردم این مملکت در سهام صنایع حال و آینده کشور شریک باشند. تنها از این راه است که سرمایه‌های کلان هر چه بیشتر به وسیله افراد به دست می‌آید و سرمایه‌گذاری‌های عمده امکان‌پذیر می‌شود. این امر البته از ارزش خدمات کسانی که تا به حال به وسیله ابتکارات شخصی و زحمت خود، صنایع ایران را به این مرحله رسانده‌اند، چیزی نمی‌کاهد، ولی اساس کار بر همان روال است که گفتم و این یک آینده‌نگری است.
پیشرفت و موفقیت ما منوط به این است که همیشه سعی کنیم چند قدم در پیشاپیش وقایع گام برداریم، تنها کافی نیست که با زمانه پیش برویم، بلکه برای اینکه هیچ وقت غافلگیر نشویم، باید همیشه چند قدم پیش از وقایع قرار داشته‌باشیم و این کاری است که امروزه در ایران انجام می‌یابد.
یکی دیگر از موفقیت‌های ایران، برقراری عدالت اجتماعی، بر اساس اقتصاد دموکراتیک و دموکراسی اقتصادی است. اساس این کار بر چیست؟ بر این است که ثروت‌های بزرگ طبیعی، چه در روی زمین و چه در زیر زمین، آن چیزهایی که ما می‌گوییم خدا خلق کرده و دست بشر در آن دخالتی نداشته‌است، باید به اجتماع تعلق داشته‌باشد، یعنی جنگل‌ها، آب‌ها، معادن بزرگ که در زندگی ملت‌ها و اجتماع تأثیر اساسی دارند، مثل معادن آهن، فولاد، مس، همچنین نفت و گاز و احتمالاً صنایع پتروشیمی و چیزهایی که در تعیین قیمت‌ها تأثیر قطعی دارند، همه آنها باید به دست دولت که نماینده ملت و اجتماع است، به نفع جامعه بهره‌برداری بشود. در این زمینه پیشرفته‌ترین اجتماع امروز دنیا تحت شرایطی احیاناً به این حد رسیده‌اند، یا برخی از آنها حتی به این حد هم نرسیده‌اند.
اینکه می‌گویم احیاناً، برای آن است که شرایط ما توأم با آزادی فردی است. اصل دیگری که علاوه بر عدالت اجتماعی ما آن را مراعات می‌کنیم، آزادی‌های فردی به حد کمال است، آزادی تا حد و مرز خدمت به مملکت، نه تجاوز از آن، زیرا تجاوز از آن خیانت به مملکت می‌شود و این امر در ایران برای ما قابل قبول نیست. از این آزادی‌های فردی و اجتماعی، و از این مقررات پیشرفته تا به حال چه نتیجه‌ای گرفته‌ایم؟ ببینید ایران قبل از انقلاب بهمن چه بود و ظرف این سیزده سال چه شد؟ وضع داخلی و خارجی‌اش از کجا به کجا رسید؟
وضع داخلی ما به آنجا رسید که ترقیاتی که نصیب ما شده، با اهمیتی که در دنیا پیدا کرده‌ایم و بالاخره با درآمدهایی که به خواست خداوند به دست آورده‌ایم، ثروت ایران به طور عادلانه و به منظور پخش هر چه بیشتر آن در میان عموم مردم مملکت به مصرف می‌رسید، مانند کمکی که از خزانه مملکت به پنج قلم از مواد مصرفی مردم می‌شود، همچنین تحصیل رایگان تا پایان دوره دانشگاه، حتی تغذیه عده زیادی از عزیزان و نوجوانان که در مدارس تحصیل می‌کنند. از بقیه کارهایی که در این مملکت انجام شده یاد نمی‌کنم، زیرا یا با آنها آشنا هستید، یا از این پس به عنوان عضو وفادار حزب رستاخیز ملت ایران با آنها آشنا خواهیدشد. به هر حال منظور این است که در عرض چنین مدت کوتاه، ما به چنین نتایج عالی رسیده‌ایم. به خواست خدا این هنوز اول کار است، آینده ما از این هم درخشان‌تر خواهدبود. اکنون باید دید رمز موفقیت‌های ما در چیست؟ برای ما مهم است که بدانیم چرا این موفقیت‌ها نصیب ما شده‌است؟
اگر کمی فکر بکنیم خیلی آسان به نتیجه می‌رسیم، در تاریخ گذشته ایران سابقه داشته‌است که پس از هر دوره درماندگی، یک دوره زندگی جدید و در واقع یک رستاخیز در ایران پدیدار شده‌است. در همین پنجاه سال اخیر، دوبار ایران ما به طور مسلم از دست رفته‌بود و می‌توان گفت که یک معجزه ما را نجات داد، ولی به این معجزه من می‌خواهم جملۀ "رستاخیز ملت ایران" را هم اضافه کنم، چون در هر دو بار رستاخیز ملت ایران ما را نجات داد. شاید عده‌ای یادشان نباشد، اما خیلی‌ها هم یادشان است که تنها عامل بازگرداندن آذربایجان به ایران، قیام همه مردم ایران بود، آن هم به نوبه خود یک رستاخیز بود. رستاخیز موقعی در این مملکت روی داد که ارتباط معنوی و باطنی و ظاهری، بین رئیس مملکت که همیشه در این کشور شاه بوده، با ملت برقرار شد و علت اینکه ما در مرامنامه این حزب جدید به نظام شاهنشاهی اشاره می‌کنیم، همین است، اما برای اینکه موفقیت‌های سیزده ساله گذشته و موفقیت‌های مسلم آینده ما که از هم اکنون در برابر ما ترسیم شده، خدای نکرده متزلزل و متوقف نشود، وظیفه من به عنوان یک فرد دلسوز، به عنوان کسی که زندگی خودش را وقف این مملکت و این ملت، یعنی شما کرده، این بود که آینده مملکت را از هر جهت تأمین و تضمین کنم و با ادامه این موفقیت‌ها، مملکت و شما را به دوره تمدن بزرگ برسانم. لازمه این کار وجود یک تشکیلات عظیم ملی و سیاسی بود که با همه قشرهای اجتماعی و اهالی ایران سر و کار داشته‌باشد. تنها به این طریق ممکن بود که همه افراد ملت، در حالی که چند آرمان ملی را قبول کرده‌اند، در اطراف پرچم آن آرمان گرد آیند و اگر اختلاف نظرهایی هم در میان باشد، که باید وجود داشته‌باشد، تحت لوای همان پرچم به رفع آن همت گمارند. این تشکیلات ایران امروز ملی‌ترین تشکیلاتی است که تاریخ ایران به یاد دارد و شاید در جای دیگر هم کمتر نظیر آن را بتوان پیدا کرد، زیرا عموم افراد ملت ایران وارد این تشکیلات هستند.
در انتخابات آینده خواهیددید که چگونه به طریق بی‌سابقه‌ای در دنیا، همه افراد ملت امکان اظهار نظر و انتخاب فرد مورد نظر خود را خواهندداشت. طریقه شرکت در این کار توضیح داده شده و تا انتخابات آینده که چیزی به آغاز آن باقی نمانده، بیشتر توضیح داده خواهدشد. همه کسانی که به این حزب روی آورده و به اصول و اساس آن ایمان دارند، هر کسی را که انتخاب بشود، باید با آغوش باز و با قلب پر از مهر او را به سینه خود بفشارند. تشکیلات حزب به دورترین نقاط کشور و به همه قشرهای جامعه ایران نفوذ و رسوخ پیدا خواهدکرد، معهذا چهارده ماده دیگر کنگره حزب تشکیل خواهدشد و در آن کنگره همه افراد انتخابی خواهندبود. انتخابات آینده نمودار تمایل حقیقی اکثریت ملت ایران خواهدبود و در آن هیچ کس خود را بیش از دیگران متفکر و وارد به موضوع معرفی نخواهدکرد و هیچ کس بر هیچ کس برتری نخواهدداشت، زیرا رأی اکثریت مردم ملاک عمل خواهدبود. صاحب‌نظران در هر مورد می‌توانند نظرات خود را ابراز دارند. رادیو، تلویزیون، مطبوعات، همه نوع وسایل هست. ما آنها را تشویق به اظهار نظر می‌کنیم، منتهی هیچ کس نباید اشتباه کند و همه باید بدانند که نظر این گونه افراد فقط نظر یک فرد است و نظر اصلی که اساس کار خواهدبود، نظر ملت ایران است. کنگره‌ای که بدینسان تشکیل خواهدشد، اگر در اساسنامه فعلی حزب عیب و ایرادی ببیند، پس از چهارده ماه تجربه در صورتی که لازم باشد، خواهدتوانست در آن اصلاحاتی به عمل آورد. این کنگره‌ها که قاعدتاً هر چهار سال یک بار تشکیل خواهدشد، می‌تواند این عمل را تکرار کند. البته اساس مرام حزب غیر قابل تغییر است، ولی فروع آن با توجه به اینکه انقلاب ایران قابل تغییر و دائم در حال پیشرفت است، می‌تواند تغییر یابد، به شرط آنکه به اساس کار لطمه‌ای وارد نیاورد. بدیهی است که استقبال یکپارچه ملت ایران در نام‌نویسی در این حزب، اظهار نظرهای صمیمانه، اظهار علاقه و ابراز صمیمیت در این امر، علاوه بر آنکه بهترین ضامن پیشرفت این تشکیلات است، بهترین ضامن آن نیز هست که بتوانیم با اطمینان خاطر به آینده مملکت بنگریم و بدانیم که کاری که شروع شده‌است، ادامه دارد و ادامه خواهدداشت.
خداوند همیشه یار و یاور شما ملت نجیب ایران باد.