تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴۸۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:OathHIMMohammadRezaShahPahlavi25Shahrivar1320.mp4|thumb|left|220px|سوگند پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechSepasCeremony12Ordibehesht1354b.mp4|thumb|left|200px|سخنرانی آریامهر شاهنشاه ایران در آیین سپاس]]
[[پرونده:RezaShahBozorgFarewellMohammadRezaShah.jpg|thumb|left|170px|رضا شاه بزرگ ولیعهد را می‌بوسند و بدرود می‌گویند]]
+
'''[[بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آیین سپاس ورزشگاه آریامهر ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴]] '''
[[پرونده:RezaShahBozorgResignation4.jpg|thumb|left|170px|رضا شاه بزرگ از شاهنشاهی ایران کناره می‌گیرند ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰]]
 
[[پرونده:MohammadRezaShahPahlaviOath25Shahrivar1320.jpg|thumb|left|170px|سوگند محمدرضا شاه پهلوی به نگاهبانی از قانون اساسی سکولار مشروطه ایران ۲۶ شهریور ۱۳۲۰]]
 
[[پرونده:MohammadRezaShahPahlaviOath25Shahrivar1320a.JPG|thumb|left|170px|سوگند محمدرضا شاه پهلوی به نگاهبانی از قانون اساسی سکولار مشروطه ایران ۲۶ شهریور ۱۳۲۰]]
 
[[پرونده:ShahanshahSignOath.jpg|thumb|left|170px|شاهنشاه ایران سوگند پادشاهی را دستینه می‌نهند]]
 
 
 
'''سوگند پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی''' - روز سه شنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ والاحضرت همایون محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی یاد کردند و شاهنشاه ایران شدند، همزمان ارتش شوروی و بریتانیا تهران را نیز اشغال کردند.  در این روز نخست‌وزیر ایران محمدعلی فروغی در نشست فوق‌العاده مجلس شورای ملی، کناره‌گیری اعلیحضرت رضا شاه پهلوی از شاهنشاهی ایران و برقرار شدن والاحضرت محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران به مقام سلطنت را به آگاهی نمایندگان ملت ایران رساند. آنگاه فروغی استعفانامه اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ  را خواند:
 
 
 
::نظر به اینکه من همه قوای خود را در این چند ساله مصروف امور کشور کرده و ناتوان شده‌ام حس می‌کنم که اینک وقت آن رسیده‌است که یک قوه و بنیه جوانتری به کارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد بپردازند و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد بنابراین امر سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم از کار کناره نمودم از امروز که روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ است عموم ملت از کشوری و لشکری ولیعهد و جانشین قانونی مرا باید به سلطنت بشناسد و آنچه نسبت به من از پیروی مصالح کشور می‌کردند نسبت به ایشان بکنند - کاخ مرمر - تهران - به تاریخ ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ امضا
 
 
 
'''اجرای آیین سوگند از سوی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در مجلس شورای ملی - بر پایه اصل ۳۹ متمم قانون اساسی مشروطه:''' هیچ پادشاهی برتخت سلطنت نمی‌تواند جلوس کند مگر این که قبل از تاجگذاری در مجلس شورای ملی حاضر شود با حضور اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هیات وزراء به قرار ذیل قسم یاد نماید: بر پایه فراخوان رییس مجلس شورای ملی، در ساعت ۴ پس از نیمروز روز ۲۶ شهریور ماه با بودن هیات وزیران، امرای لشکر، معاونین و مدیران کل وزارتخانه‌ها و رییس‌های اداره‌های دولتی همه با پوشاک رسمی در ساختمان مجلس شورای ملی و باغ بهارستان گرد آمدند.
 
 
 
موکب همایونی ولیعهد ایران محمدرضا پهلوی در ساعت ۴ پس از نیمروز از کاخ مرمر به راه افتاد و از خیابان پهلوی و سپس از خیابان شاه گذشت و ساعت ۴ و سی دقیقه پس از نیمروز در میان ابراز احساسات و هلهله و هورای مردم به مجلس شورای ملی رسید. در میدان بهارستان مامورین شهربانی ایستاده بودند.
 
 
 
گروهان گارد احترام با دسته موزیک ارتش درون باغ مجلس شورای ملی با ورود اعلیحضرت همایون آیین احترام نظامی را انجام دادند و دسته موزیک [[سرود ملی ایران]] را نواخت. هیات وزیران و امرای لشکر در سرسرای ساختمان مجلس ایستاده بودند. بی‌درنگ پس از ورود اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی به ساختمان مجلس شورای ملی پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران بر بام مجلس شورای ملی به اهتزاز درآمد.  اعلیحضرت پس از ابراز مهربانی به هیات دولت به تالار آیینه تشریف فرما شدند. هیات دولت از سرسرا وارد تالار نشست شدند و بر سر جاهای خود قرارگرفتند. رییس تشریفات دربار شاهنشاهی ایران ورود اعلیحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی را به تالار نشست‌های مجلس شورای ملی به آگاهی رساند و نمایندگان همه برخاستند.
 
 
 
اعلیحضرت همایونی در برابر میز ویژه ایستادند. سوگندنامه از سوی رییس تشریفات دربار به اعلیحضرت همایونی داده شد و اعلیحضرت همایونی نوشتار سوگند که در متمم قانون اساسی اصل سی و نهم آمده است را خواندند و بر سوگندنامه دستینه نهادند.
 
 
 
::من خداوند قادر متعال را گواه گرفته ... قسم یاد می‌کنم که تمام هم خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان و برطبق آن و قوانین مقرره سلطنت نمایم و ... و در تمام اعمال و افعال خداوند عز شانه را حاضر و ناظر دانسته منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم...
 
 
 
آنگاه اعلیحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی برای مجلس شورای ملی و ملت ایران سخنرانی کردند:
 
 
 
::اکنون که مقتضیات داخلی کشور ایجاب نموده‌است که من وظایف خطیر سلطنت را عهده‌دار شوم و در چنین موقعی سنگینی مهام امور کشور را مطابق [[قانون اساسی مشروطه|قانون اساسی]] تحمل نمایم لازم می‌دانم با توجه وافی به اصول مشروطیت و تفکیک قوا لزوم همکاری دایم و کامل را بین دولت و مجلس شورای ملی خاطر نشان نموده برای تامین مصالح کشور متذکر شوم که هم من و دولت و هم مجلس شورای ملی و عموم افراد ملت هر یک باید مراقبت تام نسبت به انجام وظایف خود داشته‌باشیم و هیچگاه به هیچوجه از رعایت کامل قوانین فروگذار نکنیم در این زمینه مخصوصا برای رفاه اهالی کشور فرمان موکد داده شده که به عموم مامورین و مستخدمین کشوری و لشکری ابلاغ گردد که هر کس از حدود قوانین و مقررات وابسته تجاوز نماید و یا به حقوق افراد تعدی کند موافق قانون به کیفر مقرر خواهد رسید. دولت ماموریت دارد گذشته از اهتمام جدی در اجرای دقیق قوانین برای حصول تامین قضایی برنامه جامعی حاکی از رئوس اصلاحات مربوطه به امور اجتماعی و اقتصادی و مالی و تغییر مقرراتی که با احتیاجات و مقتضیات امروز وفق نمی‌دهد هر چه زودتر با موافقت و تصویب مجلس تهیه نموده به موقع اجرا بگذارند که موجبات آسایش عموم طبقات اهالی کشور و هم چنین بهبود اوضاع زندگی خدمتگذاران لشکری و کشوری از هر جهت آماده و وسایل رفاهیت آینده کشور فراهم گردد. این نکته را مخصوصا یادآور می‌شوم که من جد وافی خواهم داشت پیوسته وظایف خود را موافق قانون و وجدان انجام‌دهم و انتظاردارم نمایندگان ملت و عموم کارکنان ادارات دولت و طبقه روشن‌فکر هم همین معنی را نصب‌العین خود نموده برای سعادت و بهروزی میهن که مقصود مشترک همه ماها می‌باشد از این روش منحرف نگردد ضمنا دولت من با اهتمام کامل به عمل خواهد آورد که با همکاری نزدیک با دولت‌هایی که منافع ما با آنها ارتباط مخصوص دارد به طوری که مصالح مملکتی کاملا رعایت شود مشکلاتی که فعلا برای ما پیش آمده حل شده و جریان امور بر وفق دلخواه گردد در این صورت امیدوارم به فضل خداوند با منتهای کوشش که همه با تمام قوا به عمل خواهیم آورد کشتی سلامت کشور را به ساحل برسانیم.
 
 
 
سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی در میان کف زدن ممتد باشندگان به پایان رسید و اعلیحضرت همایونی در میان ابراز احساسات عمومی به تالار آیینه بازگشتند و پس از درنگی کوتاه به شیوه برنامه ریزی شده برای آمدن به مجلس شورای ملی به کاخ مرمر بازگشتند. آیین سوگند و سخنرانی اعلیحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی از رادیو ایران زنده برای ملت ایران پخش شد.
 
 
 
به هنگام بازگشت، هزاران تن از مردم پایتخت در برابر مجلس شورای ملی گردآمده بودند و همه راه بازگشت، پیرامون خودروی شاهانه را گرفتند و تا کاخ مرمر همراهی کردند. مردم ساعت‌ها در برابر کاخ مرمر ایستاده بودند و کف می‌زدند و هورا می‌کشیدند. این ابراز احساسات آن اندازه‌ای بود که اعلیحضرت به ایوان کاخ تشریف فرما شدند و چندین دقیقه با اشاره سر و دست از این همه شادمانی و احساسات مردم ابراز خوشوقتی و قدردانی کردند.
 
 
 
'''در این روز ارتش شوروی و انگلیس، تهران را اشغال کردند و همه وزارتخانه‌ها و اداره‌های دولتی را به دست گرفتند.''' برای ناآگاه نگاهداشتن مردم ایران از آنچه که در کشورشان می‌گذرد، روزنامه‌ها زیر سانسور شدید رفتند و نوشتارهای هر روزنامه می‌بایستی که از بخش مطبوعاتی سفارت شوروی و انگلستان بگذرد تا پروانه چاپ شدن بگیرد.  کشور ایران سه بخش شده بود، بخش اشغال شده از سوی ارتش شوروی در شمال ایران و بخش اشغال شده از سوی ارتش انگلستان در جنوب ایران و بخش سوم که منطقه بی طرف نامیده می‌شد بخش میانی ایران بود که تهران را نیز دربرداشت. ارتش ایران پروانه نداشت که در بخش اشغالی از سوی ارتش شوروی در پادگان‌ها باشد. کنترل بر روی شمال ایران از دست دولت مرکزی بیرون کشیده شد. در تهران سربازان شوروی زندان‌ها را بازکردند و آن ۵۲ تن کمونیست خطرناک سرسپرده شوروی را از زندان بیرون آوردند و بی‌درنگ [[حزب توده]] از سوی استالین در ایران بنیاد شد. از همین جا "پرشین کریدور" برپا شد تا اسلحه و مهمات امریکایی که به شاخاب پارس (خلیج فارس) ترابر شده بود از راه ایران به ارتش سرخ شوروی داده شود.
 
 
 
'''آنچه که گذشت'''  - از هفتاد و هشت سال پیش در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی یادکردند،  سراسر ایران هر ساله آذین بندان می‌شد و جشن و شادمانی از کران تا کران برگزار می‌گردید. ولی! در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ جشنی بر پا نگردید و شهر نیز آذین بندان نشد و ایرانیان نتوانستند جشن و سرور برپادارند. کشور ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا اشغال شده بود و استالین خواستار از میان برداشتن شاهنشاهی در ایران از چرچیل نخست‌وزیر انگلستان شد. پروپاگاندای انگلیسی از شش ماه پیشتر علیه رضا شاه بزرگ آغاز شده بود و چرچیل از اعلیحضرت رضا شاه پهلوی خواسته بود که از شاهنشاهی ایران کناره‌گیری کنند. نیروهای استعماری گذشته، دوباره یکدیگر را یافتند و همانند قرارداد سن پترزبورگ بسته شده در سال ۱۹۰۷ میلادی برابر با ۸ شهریور ماه ۱۲۸۶ خورشیدی تازی، که کشور ایران را میان خود به دو بخش کردند، بخش شمالی از سوی شوروی و بخش جنوبی ایران از سوی بریتانیا اداره می‌شد. همانگونه که رضا شاه بزرگ در کودتای سوم اسفند ماه ۱۲۹۹ ، ایران را از کمونیستی شدن رهایی بخشیدند، در سال ۱۳۲۰ رضا شاه بزرگ به همراه نخست‌وزیر خردمندشان محمدعلی فروغی، بار دیگر کشورایران را از تجزیه شدن و نابودی نگاهبانی کردند. اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به نفع ولیعهد ایران والاحضرت محمدرضا پهلوی کناره‌گرفتند و بدین سان حکومت مشروطه پارلمانی شاهنشاهی ایران را از سرنگونی نجات دادند. خویشکاری‌های شاه جوان ایران در زمانی که کشور در اشغال نظامی دو کشور استعماری بودند، بسیار پیچیده و دشوار و بزرگ بود. مهمترین وظیفه شاه جوان ایران این بود که کوشش نماید ایران به گرداب جنگ دوم جهانی نیفتد و این تنها راهی بود که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی می‌توانستند یکپارچگی کشور ایران و جان ایرانیانی که زنده مانده بودند را پاسداری کنند. در شمال، ارتش آلمان نازی به سوی مسکو و استالینگراد پیش می‌رفتند، و در جنوب، فیلد مارشال اِروین رومل به سوی مصر پیش روی می‌کرد. ارتش آلمان نازی برنامه داشت که از قفقاز تا باکو مرز ایران جلوبروند و مارشال رومل در سر داشت که از راه فلسطین تا شاخاب پارس (خلیج پارس) پیش روی کند. فرانسه و لهستان در سال ۱۹۳۹ از سوی ارتش آلمان نازی اشغال شده بودند، دانمارک و نروژ در سال ۱۹۴۰ ، انگلستان از ۱۹۴۰ پیوسته بمباران می‌شد و آلمان نازی برآن بود که انگلستان را اشغال نماید. در سال ۱۹۴۱ نیروهای آلمان نازی از راه یوگسلاوی به یونان لشکر کشیدند. لهستان میان آلمان نازی و شوروی به دو بخش شده بود، در ژوییه ۱۹۴۱ نیروهای آلمان نازی از این مرز مشترک وارد خاک شوروی شدند.
 
 
 
پشتیبانی امریکا از نیروهای شوروی و بریتانیا با رساندن سرباز، اسلحه، مواد خوراکی، هواپیما، کامیون‌های سنگین، و دیگر نیازمندی‌های جنگ از پیشروی نیروهای آلمان نازی جلوگیری کرد. کشور ایران به راهرویی برای این سیل عظیم اسلحه و خوراکی و هواپیما رسانی از خلیج پارس به درون شوروی دگرگون شد که بیگانگان آن را « پرشن کریدور » نامیدند. در کنفرانس تهران چرچیل، استالین و روزولت توانستند نخستین پیروزی خود را جشن بگیرند. این نیز زمانی برای اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی بود که با  پیروزمندان این جنگ درباره سرنوشت آینده ایران به گفتگو بنشینند. در کنفرانس تهران تصمیم گرفته شد که ایالات متحده امریکا به آلمان نازی اعلان جنگ بدهد و با ارتش امریکا در کنار شوروی و بریتانیا وارد جنگ شود.  این برای کشور ایران بدان چَم (معنا ) بود که افزون بر ارتش شوروی و بریتانیا، ارتش امریکا نیز وارد ایران شود. در چنین شرایطی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی دو تصمیم کلیدی گرفتند که بر پایه آن گسترش سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور ایران تعیین شد. نخستین تصمیم شاهنشاه این بود که ایران نه با شوروی و نه با بریتانیا دو پیر استعمارگر بلکه با ایالات متحده امریکا همکاری نماید، تصمیم دوم اینکه ایران در بنیاد سازمان ملل متحد پیشگام شود و بخشی از جامعه ملل گردد. با تصمیم همکاری ایران و امریکا، اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی توانستند پس از پایان جنگ همه ارتش‌های بیگانه را از ایران بیرون کنند. هم چنین شاهنشاه توانستند استالین و ارتش سرخش را از آذربایجان بیرون رانند. کشور ایران توانست به عنوان یکی از بنیادگزاران سازمان ملل، شکایت از شوروی در جداکردن آذربایجان از مام میهن،  را به شورای امنیت بَرَد. سرانجام با فشارهای بین‌المللی، استالین نتوانست آذربایجان را از ایران جدا سازد. چه بنیادین بود تصمیم‌هایی که اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی در آن زمان گرفتند، بنیادین و درست بودن این تصمیم‌ها در آن زمان را وضعیت ایران کنونی  نشان می‌دهد. ایران در خطر تجزیه شدن است همانند عراق و سوریه. هیچ کشوری دیگر در دنیا نیست که از تجزیه نشدن ایران پشتیبانی نماید، سازمان ملل کشور ایران را کنارگزارده است زیرا که ایران آخوندی سرمایه‌گذار اصلی ترور جهانی است. تنها امیدی که برجای مانده است این است که دوباره شاهنشاه قانونی ایران اعلیحضرت رضا شاه پهلوی، رضا شاه دوم به ایران بازگردند و سرنوشت کشور و مردم ایران را در دست‌های آریایی خود گیرند و ایران را  به جایگاهی بازگردانند که چهل سال پیش در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی قرارداشت.
 
  
 +
:: یک بار دیگر سپاس متقابل من به شما ملت ایران.
 +
:: امروز را که گرامی می‌داریم، به خاطر آن است که پایه‌گذار ایرانی است که به خواست خداوند دیگر در تاریخش دوره انحطاطی پیدا نخواهدشد.
 +
:: فکر و اندیشه پیشنهاد این تشکیلات ملی در روز ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ به چه مناسبت به خاطر من خطور کرد، در حالی که مملکت در اوج ترقی و در حال پیشرفت و رسیدن به نتیجه بود؟ برای درک این مطلب باید قدری به گذشته بازگشت. باید ماجرای شهریور ۱۳۲۰ را به خاطر آورد که روی خوش‌باوری، روی نیت خوب ما، و در عین حال به واسطه عدم آمادگی بر اساس همان خوش‌باوری، کشور ایران بار دیگر مورد تهاجم اجنبی قرار گرفت و به معنی واقعی خود اشغال شد، هم اشغال نظامی و هم اشغال فکری. اجنبی برای پیشبرد مقاصد خود تشکیلات سیاسی خاصی در ایران ایجاد کرد، که متأسفانه وظایف آن اول خدمت به اجنبی و بعد گمراه کردن ملت ایران بود. ما سال‌ها با چنین تشکیلاتی دست به گریبان بودیم. یک چند با تشکیلات ریشه‌داری که دستورش را از خارج می‌گرفت، مدتی هم با تشکیلات موسمی که با هر بادی می‌آمد و با هر بادی می‌رفت، زمانی هم با تشکیلات دروغی و فریبنده به ظاهر میهنی و در باطن خدمتگزار اجنبی که چند سال فکر ملت ایران را به خود مشغول داشت، بعد هم تشکیلات دیگری که البته ایرانی بود، ولی منعکس‌کننده نظر عده‌ای خاص به شمار می‌رفت. تا اینکه روز ششم بهمن ۱۳۴۱، روز تماس مستقیم پادشاه مملکت با ملت خویش فرارسید. پس از دیدن روزهای تلخ و اندوهبار دوران جنگ، روزهای اشغال ایران، تأسیس احزاب خائن و دروغین، ایام انحطاط فکری و ادامه وضع غیر قابل تحمل ارباب و رعیتی، استثمار عده‌ای ایرانی به دست عده‌ای دیگر، سرانجام روز رهایی از نفوذ خارجی و بازشدن دست ایرانی برای تصمیم گرفتن به خاطر ایرانی و در راه ایران فرا رسید. در آن روز توانستم شش ماده اول انقلاب را به شما پیشنهاد کنم و ملت ایران یکپارچه به آن پاسخ مثبت داد. در آن شش اصل اولیه، اساس کار بر آزادکردن دهقان ایرانی بود. در آن موقع هفتادوپنج درصد جمعیت ایران را دهقانان تشکیل می‌دادند، آزادی آنها به معنی رهایی اکثریت ملت ایران از یوغ بردگی بود، به قول آنها، آن روز تولد جدید و زندگی تازه‌ای برای آنها بود.
 +
:: در آن شش ماده اولیه، تدابیر کافی نیز برای تغییر وضع کارگران و همچنین برای آزادی و برابری زنان با مردان اتخاذ شده‌بود.
 +
:: شش اصل اولیه انقلاب به تدریج با شش اصل دیگر تکمیل شد. این شش اصل جدید نه فقط آزادی و مالکیت دهقانان آزاد شدۀ ایران را تأکید و تأیید کرد، بلکه تشکیلاتی برای آنها به وجود آورد که بتوانند هم آزاد باقی بمانند و هم زندگی بهتری داشته‌باشند، آن تشکیلات تعاونی‌های کشاورزی بود، با یک فکر ایرانی دیگر به نام شرکت‌های سهامی زراعی. در این اندیشه‌ها می‌خواهیم ثابت کنیم که برای سعادت و پیشرفت یک مملکت، احتیاجی به نگاه کردن به آن سوی دروازه‌ها نیست. می‌توان با فکر ایرانی و با توجه به آنچه که در دنیا می‌گذرد، بهترین راه‌حل‌ها و مبتکرانه‌ترین عمل‌ها را در راه ایران انجام داد. برای کارگران نیز نه فقط با قوانین مختلف بیمه‌های اجتماعی و سهیم کردن آنان در بیست درصد سود کارخانه، بلکه با عرضه سهام کارخانه‌ها تا چهل‌ونه درصد به آنها و کارمندان کارخانه‌ها، آثار و مظاهر استثمار اجتماعی را از میان برداشتیم. از این پس جدا کردن امور مدیریت از مالکیت کارخانه‌ها اجازه خواهدداد که اکثریت مردم این مملکت در سهام صنایع حال و آینده کشور شریک باشند. تنها از این راه است که سرمایه‌های کلان هر چه بیشتر به وسیله افراد به دست می‌آید و سرمایه‌گذاری‌های عمده امکان‌پذیر می‌شود. این امر البته از ارزش خدمات کسانی که تا به حال به وسیله ابتکارات شخصی و زحمت خود، صنایع ایران را به این مرحله رسانده‌اند، چیزی نمی‌کاهد، ولی اساس کار بر همان روال است که گفتم و این یک آینده‌نگری است.
 +
:: پیشرفت و موفقیت ما منوط به این است که همیشه سعی کنیم چند قدم در پیشاپیش وقایع گام برداریم، تنها کافی نیست که با زمانه پیش برویم، بلکه برای اینکه هیچ وقت غافلگیر نشویم، باید همیشه چند قدم پیش از وقایع قرار داشته‌باشیم و این کاری است که امروزه در ایران انجام می‌یابد.
 +
:: یکی دیگر از موفقیت‌های ایران، برقراری عدالت اجتماعی، بر اساس اقتصاد دموکراتیک و دموکراسی اقتصادی است. اساس این کار بر چیست؟ بر این است که ثروت‌های بزرگ طبیعی، چه در روی زمین و چه در زیر زمین، آن چیزهایی که ما می‌گوییم خدا خلق کرده و دست بشر در آن دخالتی نداشته‌است، باید به اجتماع تعلق داشته‌باشد، یعنی جنگل‌ها، آب‌ها، معادن بزرگ که در زندگی ملت‌ها و اجتماع تأثیر اساسی دارند، مثل معادن آهن، فولاد، مس، همچنین نفت و گاز و احتمالاً صنایع پتروشیمی و چیزهایی که در تعیین قیمت‌ها تأثیر قطعی دارند، همه آنها باید به دست دولت که نماینده ملت و اجتماع است، به نفع جامعه بهره‌برداری بشود. در این زمینه پیشرفته‌ترین اجتماع امروز دنیا تحت شرایطی احیاناً به این حد رسیده‌اند، یا برخی از آنها حتی به این حد هم نرسیده‌اند.
 +
:: اینکه می‌گویم احیاناً، برای آن است که شرایط ما توأم با آزادی فردی است. اصل دیگری که علاوه بر عدالت اجتماعی ما آن را مراعات می‌کنیم، آزادی‌های فردی به حد کمال است، آزادی تا حد و مرز خدمت به مملکت، نه تجاوز از آن، زیرا تجاوز از آن خیانت به مملکت می‌شود و این امر در ایران برای ما قابل قبول نیست. از این آزادی‌های فردی و اجتماعی، و از این مقررات پیشرفته تا به حال چه نتیجه‌ای گرفته‌ایم؟ ببینید ایران قبل از انقلاب بهمن چه بود و ظرف این سیزده سال چه شد؟ وضع داخلی و خارجی‌اش از کجا به کجا رسید؟
 +
:: وضع داخلی ما به آنجا رسید که ترقیاتی که نصیب ما شده، با اهمیتی که در دنیا پیدا کرده‌ایم و بالاخره با درآمدهایی که به خواست خداوند به دست آورده‌ایم، ثروت ایران به طور عادلانه و به منظور پخش هر چه بیشتر آن در میان عموم مردم مملکت به مصرف می‌رسید، مانند کمکی که از خزانه مملکت به پنج قلم از مواد مصرفی مردم می‌شود، همچنین تحصیل رایگان تا پایان دوره دانشگاه، حتی تغذیه عده زیادی از عزیزان و نوجوانان که در مدارس تحصیل می‌کنند. از بقیه کارهایی که در این مملکت انجام شده یاد نمی‌کنم، زیرا یا با آنها آشنا هستید، یا از این پس به عنوان عضو وفادار حزب رستاخیز ملت ایران با آنها آشنا خواهیدشد. به هر حال منظور این است که در عرض چنین مدت کوتاه، ما به چنین نتایج عالی رسیده‌ایم. به خواست خدا این هنوز اول کار است، آینده ما از این هم درخشان‌تر خواهدبود. اکنون باید دید رمز موفقیت‌های ما در چیست؟ برای ما مهم است که بدانیم چرا این موفقیت‌ها نصیب ما شده‌است؟
 +
:: اگر کمی فکر بکنیم خیلی آسان به نتیجه می‌رسیم، در تاریخ گذشته ایران سابقه داشته‌است که پس از هر دوره درماندگی، یک دوره زندگی جدید و در واقع یک رستاخیز در ایران پدیدار شده‌است. در همین پنجاه سال اخیر، دوبار ایران ما به طور مسلم از دست رفته‌بود و می‌توان گفت که یک معجزه ما را نجات داد، ولی به این معجزه من می‌خواهم جملۀ "رستاخیز ملت ایران" را هم اضافه کنم، چون در هر دو بار رستاخیز ملت ایران ما را نجات داد. شاید عده‌ای یادشان نباشد، اما خیلی‌ها هم یادشان است که تنها عامل بازگرداندن آذربایجان به ایران، قیام همه مردم ایران بود، آن هم به نوبه خود یک رستاخیز بود. رستاخیز موقعی در این مملکت روی داد که ارتباط معنوی و باطنی و ظاهری، بین رئیس مملکت که همیشه در این کشور شاه بوده، با ملت برقرار شد و علت اینکه ما در مرامنامه این حزب جدید به نظام شاهنشاهی اشاره می‌کنیم، همین است، اما برای اینکه موفقیت‌های سیزده ساله گذشته و موفقیت‌های مسلم آینده ما که از هم اکنون در برابر ما ترسیم شده، خدای نکرده متزلزل و متوقف نشود، وظیفه من به عنوان یک فرد دلسوز، به عنوان کسی که زندگی خودش را وقف این مملکت و این ملت، یعنی شما کرده، این بود که آینده مملکت را از هر جهت تأمین و تضمین کنم و با ادامه این موفقیت‌ها، مملکت و شما را به دوره تمدن بزرگ برسانم. لازمه این کار وجود یک تشکیلات عظیم ملی و سیاسی بود که با همه قشرهای اجتماعی و اهالی ایران سر و کار داشته‌باشد. تنها به این طریق ممکن بود که همه افراد ملت، در حالی که چند آرمان ملی را قبول کرده‌اند، در اطراف پرچم آن آرمان گرد آیند و اگر اختلاف نظرهایی هم در میان باشد، که باید وجود داشته‌باشد، تحت لوای همان پرچم به رفع آن همت گمارند. این تشکیلات ایران امروز ملی‌ترین تشکیلاتی است که تاریخ ایران به یاد دارد و شاید در جای دیگر هم کمتر نظیر آن را بتوان پیدا کرد، زیرا عموم افراد ملت ایران وارد این تشکیلات هستند.
 +
:: در انتخابات آینده خواهیددید که چگونه به طریق بی‌سابقه‌ای در دنیا، همه افراد ملت امکان اظهار نظر و انتخاب فرد مورد نظر خود را خواهندداشت. طریقه شرکت در این کار توضیح داده شده و تا انتخابات آینده که چیزی به آغاز آن باقی نمانده، بیشتر توضیح داده خواهدشد. همه کسانی که به این حزب روی آورده و به اصول و اساس آن ایمان دارند، هر کسی را که انتخاب بشود، باید با آغوش باز و با قلب پر از مهر او را به سینه خود بفشارند. تشکیلات حزب به دورترین نقاط کشور و به همه قشرهای جامعه ایران نفوذ و رسوخ پیدا خواهدکرد، معهذا چهارده ماده دیگر کنگره حزب تشکیل خواهدشد و در آن کنگره همه افراد انتخابی خواهندبود. انتخابات آینده نمودار تمایل حقیقی اکثریت ملت ایران خواهدبود و در آن هیچ کس خود را بیش از دیگران متفکر و وارد به موضوع معرفی نخواهدکرد و هیچ کس بر هیچ کس برتری نخواهدداشت، زیرا رأی اکثریت مردم ملاک عمل خواهدبود. صاحب‌نظران در هر مورد می‌توانند نظرات خود را ابراز دارند. رادیو، تلویزیون، مطبوعات، همه نوع وسایل هست. ما آنها را تشویق به اظهار نظر می‌کنیم، منتهی هیچ کس نباید اشتباه کند و همه باید بدانند که نظر این گونه افراد فقط نظر یک فرد است و نظر اصلی که اساس کار خواهدبود، نظر ملت ایران است. کنگره‌ای که بدینسان تشکیل خواهدشد، اگر در اساسنامه فعلی حزب عیب و ایرادی ببیند، پس از چهارده ماه تجربه در صورتی که لازم باشد، خواهدتوانست در آن اصلاحاتی به عمل آورد. این کنگره‌ها که قاعدتاً هر چهار سال یک بار تشکیل خواهدشد، می‌تواند این عمل را تکرار کند. البته اساس مرام حزب غیر قابل تغییر است، ولی فروع آن با توجه به اینکه انقلاب ایران قابل تغییر و دائم در حال پیشرفت است، می‌تواند تغییر یابد، به شرط آنکه به اساس کار لطمه‌ای وارد نیاورد. بدیهی است که استقبال یکپارچه ملت ایران در نام‌نویسی در این حزب، اظهار نظرهای صمیمانه، اظهار علاقه و ابراز صمیمیت در این امر، علاوه بر آنکه بهترین ضامن پیشرفت این تشکیلات است، بهترین ضامن آن نیز هست که بتوانیم با اطمینان خاطر به آینده مملکت بنگریم و بدانیم که کاری که شروع شده‌است، ادامه دارد و ادامه خواهدداشت.
 +
:: خداوند همیشه یار و یاور شما ملت نجیب ایران باد.
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۸


سخنرانی آریامهر شاهنشاه ایران در آیین سپاس

بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آیین سپاس ورزشگاه آریامهر ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴

یک بار دیگر سپاس متقابل من به شما ملت ایران.
امروز را که گرامی می‌داریم، به خاطر آن است که پایه‌گذار ایرانی است که به خواست خداوند دیگر در تاریخش دوره انحطاطی پیدا نخواهدشد.
فکر و اندیشه پیشنهاد این تشکیلات ملی در روز ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ به چه مناسبت به خاطر من خطور کرد، در حالی که مملکت در اوج ترقی و در حال پیشرفت و رسیدن به نتیجه بود؟ برای درک این مطلب باید قدری به گذشته بازگشت. باید ماجرای شهریور ۱۳۲۰ را به خاطر آورد که روی خوش‌باوری، روی نیت خوب ما، و در عین حال به واسطه عدم آمادگی بر اساس همان خوش‌باوری، کشور ایران بار دیگر مورد تهاجم اجنبی قرار گرفت و به معنی واقعی خود اشغال شد، هم اشغال نظامی و هم اشغال فکری. اجنبی برای پیشبرد مقاصد خود تشکیلات سیاسی خاصی در ایران ایجاد کرد، که متأسفانه وظایف آن اول خدمت به اجنبی و بعد گمراه کردن ملت ایران بود. ما سال‌ها با چنین تشکیلاتی دست به گریبان بودیم. یک چند با تشکیلات ریشه‌داری که دستورش را از خارج می‌گرفت، مدتی هم با تشکیلات موسمی که با هر بادی می‌آمد و با هر بادی می‌رفت، زمانی هم با تشکیلات دروغی و فریبنده به ظاهر میهنی و در باطن خدمتگزار اجنبی که چند سال فکر ملت ایران را به خود مشغول داشت، بعد هم تشکیلات دیگری که البته ایرانی بود، ولی منعکس‌کننده نظر عده‌ای خاص به شمار می‌رفت. تا اینکه روز ششم بهمن ۱۳۴۱، روز تماس مستقیم پادشاه مملکت با ملت خویش فرارسید. پس از دیدن روزهای تلخ و اندوهبار دوران جنگ، روزهای اشغال ایران، تأسیس احزاب خائن و دروغین، ایام انحطاط فکری و ادامه وضع غیر قابل تحمل ارباب و رعیتی، استثمار عده‌ای ایرانی به دست عده‌ای دیگر، سرانجام روز رهایی از نفوذ خارجی و بازشدن دست ایرانی برای تصمیم گرفتن به خاطر ایرانی و در راه ایران فرا رسید. در آن روز توانستم شش ماده اول انقلاب را به شما پیشنهاد کنم و ملت ایران یکپارچه به آن پاسخ مثبت داد. در آن شش اصل اولیه، اساس کار بر آزادکردن دهقان ایرانی بود. در آن موقع هفتادوپنج درصد جمعیت ایران را دهقانان تشکیل می‌دادند، آزادی آنها به معنی رهایی اکثریت ملت ایران از یوغ بردگی بود، به قول آنها، آن روز تولد جدید و زندگی تازه‌ای برای آنها بود.
در آن شش ماده اولیه، تدابیر کافی نیز برای تغییر وضع کارگران و همچنین برای آزادی و برابری زنان با مردان اتخاذ شده‌بود.
شش اصل اولیه انقلاب به تدریج با شش اصل دیگر تکمیل شد. این شش اصل جدید نه فقط آزادی و مالکیت دهقانان آزاد شدۀ ایران را تأکید و تأیید کرد، بلکه تشکیلاتی برای آنها به وجود آورد که بتوانند هم آزاد باقی بمانند و هم زندگی بهتری داشته‌باشند، آن تشکیلات تعاونی‌های کشاورزی بود، با یک فکر ایرانی دیگر به نام شرکت‌های سهامی زراعی. در این اندیشه‌ها می‌خواهیم ثابت کنیم که برای سعادت و پیشرفت یک مملکت، احتیاجی به نگاه کردن به آن سوی دروازه‌ها نیست. می‌توان با فکر ایرانی و با توجه به آنچه که در دنیا می‌گذرد، بهترین راه‌حل‌ها و مبتکرانه‌ترین عمل‌ها را در راه ایران انجام داد. برای کارگران نیز نه فقط با قوانین مختلف بیمه‌های اجتماعی و سهیم کردن آنان در بیست درصد سود کارخانه، بلکه با عرضه سهام کارخانه‌ها تا چهل‌ونه درصد به آنها و کارمندان کارخانه‌ها، آثار و مظاهر استثمار اجتماعی را از میان برداشتیم. از این پس جدا کردن امور مدیریت از مالکیت کارخانه‌ها اجازه خواهدداد که اکثریت مردم این مملکت در سهام صنایع حال و آینده کشور شریک باشند. تنها از این راه است که سرمایه‌های کلان هر چه بیشتر به وسیله افراد به دست می‌آید و سرمایه‌گذاری‌های عمده امکان‌پذیر می‌شود. این امر البته از ارزش خدمات کسانی که تا به حال به وسیله ابتکارات شخصی و زحمت خود، صنایع ایران را به این مرحله رسانده‌اند، چیزی نمی‌کاهد، ولی اساس کار بر همان روال است که گفتم و این یک آینده‌نگری است.
پیشرفت و موفقیت ما منوط به این است که همیشه سعی کنیم چند قدم در پیشاپیش وقایع گام برداریم، تنها کافی نیست که با زمانه پیش برویم، بلکه برای اینکه هیچ وقت غافلگیر نشویم، باید همیشه چند قدم پیش از وقایع قرار داشته‌باشیم و این کاری است که امروزه در ایران انجام می‌یابد.
یکی دیگر از موفقیت‌های ایران، برقراری عدالت اجتماعی، بر اساس اقتصاد دموکراتیک و دموکراسی اقتصادی است. اساس این کار بر چیست؟ بر این است که ثروت‌های بزرگ طبیعی، چه در روی زمین و چه در زیر زمین، آن چیزهایی که ما می‌گوییم خدا خلق کرده و دست بشر در آن دخالتی نداشته‌است، باید به اجتماع تعلق داشته‌باشد، یعنی جنگل‌ها، آب‌ها، معادن بزرگ که در زندگی ملت‌ها و اجتماع تأثیر اساسی دارند، مثل معادن آهن، فولاد، مس، همچنین نفت و گاز و احتمالاً صنایع پتروشیمی و چیزهایی که در تعیین قیمت‌ها تأثیر قطعی دارند، همه آنها باید به دست دولت که نماینده ملت و اجتماع است، به نفع جامعه بهره‌برداری بشود. در این زمینه پیشرفته‌ترین اجتماع امروز دنیا تحت شرایطی احیاناً به این حد رسیده‌اند، یا برخی از آنها حتی به این حد هم نرسیده‌اند.
اینکه می‌گویم احیاناً، برای آن است که شرایط ما توأم با آزادی فردی است. اصل دیگری که علاوه بر عدالت اجتماعی ما آن را مراعات می‌کنیم، آزادی‌های فردی به حد کمال است، آزادی تا حد و مرز خدمت به مملکت، نه تجاوز از آن، زیرا تجاوز از آن خیانت به مملکت می‌شود و این امر در ایران برای ما قابل قبول نیست. از این آزادی‌های فردی و اجتماعی، و از این مقررات پیشرفته تا به حال چه نتیجه‌ای گرفته‌ایم؟ ببینید ایران قبل از انقلاب بهمن چه بود و ظرف این سیزده سال چه شد؟ وضع داخلی و خارجی‌اش از کجا به کجا رسید؟
وضع داخلی ما به آنجا رسید که ترقیاتی که نصیب ما شده، با اهمیتی که در دنیا پیدا کرده‌ایم و بالاخره با درآمدهایی که به خواست خداوند به دست آورده‌ایم، ثروت ایران به طور عادلانه و به منظور پخش هر چه بیشتر آن در میان عموم مردم مملکت به مصرف می‌رسید، مانند کمکی که از خزانه مملکت به پنج قلم از مواد مصرفی مردم می‌شود، همچنین تحصیل رایگان تا پایان دوره دانشگاه، حتی تغذیه عده زیادی از عزیزان و نوجوانان که در مدارس تحصیل می‌کنند. از بقیه کارهایی که در این مملکت انجام شده یاد نمی‌کنم، زیرا یا با آنها آشنا هستید، یا از این پس به عنوان عضو وفادار حزب رستاخیز ملت ایران با آنها آشنا خواهیدشد. به هر حال منظور این است که در عرض چنین مدت کوتاه، ما به چنین نتایج عالی رسیده‌ایم. به خواست خدا این هنوز اول کار است، آینده ما از این هم درخشان‌تر خواهدبود. اکنون باید دید رمز موفقیت‌های ما در چیست؟ برای ما مهم است که بدانیم چرا این موفقیت‌ها نصیب ما شده‌است؟
اگر کمی فکر بکنیم خیلی آسان به نتیجه می‌رسیم، در تاریخ گذشته ایران سابقه داشته‌است که پس از هر دوره درماندگی، یک دوره زندگی جدید و در واقع یک رستاخیز در ایران پدیدار شده‌است. در همین پنجاه سال اخیر، دوبار ایران ما به طور مسلم از دست رفته‌بود و می‌توان گفت که یک معجزه ما را نجات داد، ولی به این معجزه من می‌خواهم جملۀ "رستاخیز ملت ایران" را هم اضافه کنم، چون در هر دو بار رستاخیز ملت ایران ما را نجات داد. شاید عده‌ای یادشان نباشد، اما خیلی‌ها هم یادشان است که تنها عامل بازگرداندن آذربایجان به ایران، قیام همه مردم ایران بود، آن هم به نوبه خود یک رستاخیز بود. رستاخیز موقعی در این مملکت روی داد که ارتباط معنوی و باطنی و ظاهری، بین رئیس مملکت که همیشه در این کشور شاه بوده، با ملت برقرار شد و علت اینکه ما در مرامنامه این حزب جدید به نظام شاهنشاهی اشاره می‌کنیم، همین است، اما برای اینکه موفقیت‌های سیزده ساله گذشته و موفقیت‌های مسلم آینده ما که از هم اکنون در برابر ما ترسیم شده، خدای نکرده متزلزل و متوقف نشود، وظیفه من به عنوان یک فرد دلسوز، به عنوان کسی که زندگی خودش را وقف این مملکت و این ملت، یعنی شما کرده، این بود که آینده مملکت را از هر جهت تأمین و تضمین کنم و با ادامه این موفقیت‌ها، مملکت و شما را به دوره تمدن بزرگ برسانم. لازمه این کار وجود یک تشکیلات عظیم ملی و سیاسی بود که با همه قشرهای اجتماعی و اهالی ایران سر و کار داشته‌باشد. تنها به این طریق ممکن بود که همه افراد ملت، در حالی که چند آرمان ملی را قبول کرده‌اند، در اطراف پرچم آن آرمان گرد آیند و اگر اختلاف نظرهایی هم در میان باشد، که باید وجود داشته‌باشد، تحت لوای همان پرچم به رفع آن همت گمارند. این تشکیلات ایران امروز ملی‌ترین تشکیلاتی است که تاریخ ایران به یاد دارد و شاید در جای دیگر هم کمتر نظیر آن را بتوان پیدا کرد، زیرا عموم افراد ملت ایران وارد این تشکیلات هستند.
در انتخابات آینده خواهیددید که چگونه به طریق بی‌سابقه‌ای در دنیا، همه افراد ملت امکان اظهار نظر و انتخاب فرد مورد نظر خود را خواهندداشت. طریقه شرکت در این کار توضیح داده شده و تا انتخابات آینده که چیزی به آغاز آن باقی نمانده، بیشتر توضیح داده خواهدشد. همه کسانی که به این حزب روی آورده و به اصول و اساس آن ایمان دارند، هر کسی را که انتخاب بشود، باید با آغوش باز و با قلب پر از مهر او را به سینه خود بفشارند. تشکیلات حزب به دورترین نقاط کشور و به همه قشرهای جامعه ایران نفوذ و رسوخ پیدا خواهدکرد، معهذا چهارده ماده دیگر کنگره حزب تشکیل خواهدشد و در آن کنگره همه افراد انتخابی خواهندبود. انتخابات آینده نمودار تمایل حقیقی اکثریت ملت ایران خواهدبود و در آن هیچ کس خود را بیش از دیگران متفکر و وارد به موضوع معرفی نخواهدکرد و هیچ کس بر هیچ کس برتری نخواهدداشت، زیرا رأی اکثریت مردم ملاک عمل خواهدبود. صاحب‌نظران در هر مورد می‌توانند نظرات خود را ابراز دارند. رادیو، تلویزیون، مطبوعات، همه نوع وسایل هست. ما آنها را تشویق به اظهار نظر می‌کنیم، منتهی هیچ کس نباید اشتباه کند و همه باید بدانند که نظر این گونه افراد فقط نظر یک فرد است و نظر اصلی که اساس کار خواهدبود، نظر ملت ایران است. کنگره‌ای که بدینسان تشکیل خواهدشد، اگر در اساسنامه فعلی حزب عیب و ایرادی ببیند، پس از چهارده ماه تجربه در صورتی که لازم باشد، خواهدتوانست در آن اصلاحاتی به عمل آورد. این کنگره‌ها که قاعدتاً هر چهار سال یک بار تشکیل خواهدشد، می‌تواند این عمل را تکرار کند. البته اساس مرام حزب غیر قابل تغییر است، ولی فروع آن با توجه به اینکه انقلاب ایران قابل تغییر و دائم در حال پیشرفت است، می‌تواند تغییر یابد، به شرط آنکه به اساس کار لطمه‌ای وارد نیاورد. بدیهی است که استقبال یکپارچه ملت ایران در نام‌نویسی در این حزب، اظهار نظرهای صمیمانه، اظهار علاقه و ابراز صمیمیت در این امر، علاوه بر آنکه بهترین ضامن پیشرفت این تشکیلات است، بهترین ضامن آن نیز هست که بتوانیم با اطمینان خاطر به آینده مملکت بنگریم و بدانیم که کاری که شروع شده‌است، ادامه دارد و ادامه خواهدداشت.
خداوند همیشه یار و یاور شما ملت نجیب ایران باد.