تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴۹۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
 +
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353d.jpg|thumb|left|200px|چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]]
 +
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353b1.jpg|thumb|left|160px|سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی]]
 +
'''[[بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]] 
  
[[پرونده:Houkumat4daysMossadegh25-28Amordad1332.mp4|thumb|left|220px|چهار روز حکومت مصدق جمهوری خلقی]]
+
(در کاخ سعدآباد)
[[پرونده:MossadeghShoravyAmbassadorLavrentiev1332a.jpg|thumb|left|180px|مصدق با سفیر نوین شوروی در ایران کارشناس براندازی حکومت‌ها و دگرگون ساختن آنان به رژیم کمونیستی]]
 
[[پرونده:Receiptof Farman.jpg|thumb|left|180px|رسید دریافت فرمان عزل محمد مصدق از نخست‌وزیری]]
 
[[پرونده:Mossadegh25Amordad1332d.jpg|thumb|left|180px|روزنامه اطلاعات ۲۵ امرداد: مصدق مجلس هفدهم را منحل می‌کند]]
 
[[پرونده:Mossadegh25Amordad1332f.jpg|thumb|left|180px|روزنامه اطلاعات ۲۵ امرداد:فراخوان حزب توده و جبهه ملی برای تظاهرات در بهارستان و اعلام جمهوری دموکراتیک]]
 
[[پرونده:Mossadegh25Amordad1332g.jpg|thumb|left|180px|روزنامه اطلاعات ۲۵ امرداد: گارد شاهنشاهی منحل و نگهبانی کاخ‌ها به ارتش سپرده شد]]
 
[[پرونده:MossadeghRiahi25Amordad1332b.jpg|thumb|left|180px|سرتیپ ریاحی با خبرنگاران ۲۵ امرداد ماه]]
 
[[پرونده:MossadeghFatemi25Amordad1332Baharestan.jpg|thumb|left|180px|فاطمی در بهارستان اعلام برچیده شدن مشروطه و جمهوری دموکراتیک ایران می‌کند]]
 
'''[[حکومت چهار روزه محمد مصدق ۲۵ تا ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲]]''' - در ساعت یک بامداد روز ۲۵ امرداد ماه ۱۳۳۲ محمد مصدق برآن شد که حکومت مشروطه پارلمانی ایران را پایان دهد. محمد مصدق مشروطه شاهنشاهی ایران را با حکومتی جایگزین کرد که او و همدستانش آن را  « حکومت مصدق »  نامیدند. نخستین تصمیم محمد مصدق به عنوان شخص اول این حکومت به دست گرفتن فرماندهی ارتش بود. پس از اینکه محمد مصدق رسیدِ فرمان عزل خود را به سرهنگ نصیری داد، سرهنگ نصیری را به ستاد ارتش فرستاد، و به سرتیپ ریاحی دستور داد که هنگامی که نصیری نزد وی می‌آید او و افسر همراهش را دستگیر نماید.  سپس به سرتیپ ریاحی دستور داد که گارد شاهنشاهی را خلع سلاح و منحل سازد، افسران گارد شاهنشاهی دستگیر و زندانی و سربازان گارد شاهنشاهی به باغشاه برده شوند و بی‌درنگ میان تیپ‌ها و لشکرها پخش گردند. محمد مصدق دستور داد که کاخ‌های شاهنشاهی مهر و موم شوند و نگهبانی از کاخ‌ها را به سربازان ارتش سپرد.
 
  
آنگاه محمد مصدق دستور داد که سلیمان بهبودی کاخدار سلطنتی – سرهنگ آزموده – سرهنگ نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی - ستوان یکم ریاحی افسر گارد شاهنشاهی – سرهنگ نوذری فرمانده تیپ ۲ زرهی – سرهنگ پرورش  رییس باشگاه افسران – سرهنگ زندکریمی رییس ستاد تیپ کوهستان – سرگرد مقدم افسر شهربانی – سرگرد پولاد دژ افسر شهربانی – ستوان یکم ریاحی افسر ارتش – سرهنگ باتمانقلیچ – ارنست پرون - سرهنگ هادی کسرایی محافظ شاهنشاه - سرهنگ منصورپور فرمانده گردان سوار – سرهنگ دو حمیدی معاون اداره گذرنامه شهربانی – رحیم هیراد رییس دفتر مخصوص شاهنشاه – ابوالقاسم امینی کفیل وزارت دربار شاهنشاهی – هادی اشتری و راننده اش – سرهنگ شیبانی رییس پیشین شهربانی کل کشور، دکتر بقایی و ... بسیاری دیگر از بلندپایگان کشوری و لشکری  بدون حکم جلب قانونی  بازداشت و زندانی شوند.
+
کارگران شریف ایران
  
در ساعت شش بامداد محمد مصدق نخستین کابینه خود در « حکومت مصدق » را برای نشستی به خانه‌اش فراخواند. در این نشست تصمیم گرفته شد که « حکومت مصدق » چگونه خواهد بود. افزون بر این، محمد مصدق و کابینه‌اش تصمیم گرفتند که از رادیو تهران در ساعت هفت بامداد اعلامیه‌ای پخش کنند. هم چنین، محمد مصدق همه وظایفی که برای شاهنشاه در قانون اساسی مشروطه پیش بینی شده بود را از ساعت یک بامداد روز ۲۵ امرداد ماه وظایف خود دانست و اعلام داشت که قانون اساسی مشروطه دیگر معتبر نیست. هم چنین محمد مصدق دستور داد که هر کجا که نام « شاه » است  به « ایران » دگرگون شود. محمد مصدق به ستاد ارتش نیز دستور داد که اعلامیه‌ای داده شود که دعای صبحگاه و شامگاه تغییر داده شود و در آن آیین هر جا نام شاهنشاه است برداشته شده، و واژه ایران گذاشته‌شود.  از همین زمان محمد مصدق و جبهه ملی تصمیم گرفتند که [[سروده‌ ای ایران]] به جای [[سرود ملی ایران]] که بخشی از آن سرود شاهنشاهی است خوانده شود و تا به امروز مردم ایران را زیر فشارگزارده‌اند که سرود شاهنشاهی خوانده نشود.
+
برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.
 
محمد مصدق هم چنین تصمیم گرفت که مجلس هفدهم را منحل سازد. بدین سان، محمد مصدق امنیت پارلمانی نمایندگان مجلس شورای ملی را از میان برداشت تا به آسانی بتواند نمایندگان مخالف خود را همانند دکتر بقایی و زهری را دستگیر نماید. محمد مصدق گامی فراتر برداشت و برای دستگیری سرلشکر فضل اله زاهدی که روز ۲۲ امرداد ماه فرمان نخست وزیری وی از سوی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی دستینه شده بود، جایزه تعیین کرد. فرمان نخست وزیری سرلشکر زاهدی در روز ۲۴ امرداد ماه به وی داده شد.  
 
  
در نشست کابینه حکومت مصدق تصمیم گرفته شد که عصر همان روز  ۲۵ امرداد ماه، در میدان بهارستان تظاهراتی از سوی حزب توده، جبهه ملی، حزب ایران، نیروی سوم و پان ایرانیست‌ها برگزار شود و سخنرانانی « حکومت نوین مصدق » را معرفی نمایند و مشروطه پارلمانی را پایان یافته بخوانند. محمد مصدق شخصاً به سنجابی دستور داد که مجسمه‌های اعلیحضرت رضا شاه پهلوی و اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی را از میدان بهارستان و دیگر میدان‌ها و پارک‌ها پایین بیاورند و واژگون سازند.
+
مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.
  
نخستین اعلامیه « حکومت مصدق » یک دروغ بزرگ بود. ساعت هفت بامداد بشیر فرهمند سرپرست اداره کل تبلیغات خود پشت میکروفن رفت و دوبار اعلامیه دولت را خواند که در ساعت یک بامداد ۲۵ امرداد ماه کودتایی از سوی گارد شاهنشاهی رخ داده است ولی این کودتا در ساعت چهار بامداد خنثی شده است.  
+
دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.
  
پس از دستگیر شدن بلندپایگان کشوری و لشکری در ساعت‌های نخست بامداد روز ۲۵ امرداد ماه، شاهنشاه ایران تصمیم گرفتند که از ایران بیرون روند و خود و همسرشان ملکه ثریا را امان سازند. پس از اینکه شاهنشاه با هواپیما به سوی بغداد پرواز کردند، حسین فاطمی وزیر خارجه « حکومت مصدق » تلگرامی به سفیر ایران در بغداد فرستاد: "تماس سفارت با کسی که بدون اطلاع دولت صبح بعد از کودتای نظامی مواجه با شکست فرار کرده‌است، به هیچ وجه مورد ندارد." هم چنین حسین فاطمی همه خبرنگاران داخلی و خارجی را خواست و به عنوان وزیر خارجه « حکومت مصدق » و سخنگوی دولت، اعلامیه دولت  را به روزنامه‌نگاران داد و دستور داد  به وسیله دستگاه تبلیغات به سراسر دنیا فرستاده شود.
+
با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.  
 
از ساعتی پس از نیمروز حزب توده، جبهه ملی  با پرچم‌های سرخ داس و چکش و شعارهای کمونیستی در خیابان‌های تهران به سوی میدان بهارستان به راه افتادند. و مردم پایتخت از ترس بر خود لرزیدند و با چشم‌های خود دیدند که شوروی در حال به دست گرفتن قدرت در ایران است. در میدان بهارستان هموندان حزب ایران، مهندس حقشناس و حسین فاطمی، دکتر شایگان، مهندس رضوی، کریم پور شیرازی - حزب توده و حزب ایران و سایر احزاب دار و دسته مصدق گرد آمدند. همانگونه که نوارهای ضبط شده از این تظاهرات نشان می‌دهند، فاطمی سخنرانی کرد و سرنگونی مشروطه شاهنشاهی جمهوری و برپایی جمهوری دموکراتیک خلق را اعلام داشت. همه سخنرانان با بی‌شرمی و وقاحت هر چه تمام‌تر،  یک‌دل و یک‌جهت می‌گفتند: "ما شاه نمی‌خواهیم" و به دنبال گفتار آنها یک مشت رجاله و خائن و افراد مجهول‌الهویه و بی‌وطن نعره می‌کشیدند: "تکلیف مملکت را یکسره کنید." با سخنرانی جلالی موسوی نماینده پیشین مجلس و هموند جبهه ملی تظاهرات آغاز شد. سپس دکتر شایگان هموند جبهه ملی پشت میکروفون قرارگرفت . آنگاه مهندس زیرک زاده رشته سخنان آتشین جبهه ملی‌ها را ادامه داد و گفت: "دولت ملی ما باید رفته را رفته معرفی کند، یعنی شاه را مستعفی بشناسد و شورای سلطنتی تشکیل دهد."
 
 
 
در این هنگام حسین فاطمی پشت میکروفون آمد و سخنرانی کرد. همانگونه که نوارهای ضبط شده از سخنان فاطمی که در دادگاه خیانت محمد مصدق و سرتیپ ریاحی پخش شد، نشان می‌دهد که فاطمی حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را پایان یافته خواند و اعلام جمهوری دموکراتیک ایران را کرد.
 
 
 
این بار مهندس رضوی پشت میکروفون رفت و گفت: "اکنون که مجلس دوره هفدهم با آرای آزاد مردم منحل شده است بر عهده دولت است که هر چه زودتر اصلاحات لازم را در قانون انتخابات به عمل آورده و وسایل انتخابات مجلس هجدهم را فراهم سازد. آنگاه مهندس رضوی قطعنامه سه ماده‌ای تظاهرات را خواند: ۱- چون کودتای خیانتکارانه نیمه شب ۲۵ / ۰۵ / ۱۳۳۲ به دستور بیگانگان برای سقوط « حکومت ملی دکتر محمد مصدق » و از بین بردن نهضت مقدس ملت ایران بوجود آمده از دولت ملی دکتر مصدق می‌خواهیم تا هر چه زودتر مسببین و محرکین را به شدیدترین مجازات محکوم نماید. ۲- از دولت مصرا خواهانیم تا هر چه زودتر به تشکیل محکمه ملی اقدام و خیانتکاران به نهضت ملی ایران را مجازات نماید. ۳- چون شاه فراری است از دولت ملی دکتر مصدق می‌خواهیم که به فوریت به تشکیل شورای سلطنتی اقدام و با نهایت قوت و قدرت به تکالیف قانونی خود قیام نماید.
 
 
 
در این میان جبهه ملی و حزب توده مجسمه رضا شاه بزرگ در میدان بهارستان را با جراثقالی که پیشتر به بهارستان آورده بودند واژگون ساختند و در روزهای ۲۶ و ۲۷ امرداد ماه به پایین کشیدن دیگر پیکره‌های دو پادشاه پهلوی از میدان‌های سپه، ۲۴ اسفند، میدان راه آهن، پارک شهر و .... دیگر جاهای تهران پرداختند. این کار پیام محمد مصدق  برای ملت ایران بود که می‌بایستی بر همگان روشن شود در  « حکومت مصدق » جایی برای شاه نیست.
 
 
 
همه کارهایی که به دستور محمد مصدق در چهار روز از ۲۵ امرداد ماه تا ۲۸ امرداد ماه رخ داد، تصمیم‌های آنی نبودند بلکه بر پایه یک برنامه دقیق ریخته شده بودند. همانگونه که محمد مصدق و همدستانش در دادگاه اقرار کردند، آنان از صدور فرمان عزل مصدق در ۲۲ امرداد ماه و صدور فرمان نخست وزیری سرتیپ فضل اله زاهدی در ۲۲ امرداد ماه همان روز آگاهی یافتند. ابوالقاسم امینی کفیل دربار شاهنشاهی پسر خاله مصدق و چشم و گوش مصدق در دربار بود و از ۱۷ امرداد ماه مصدق را آگاه کرد که فرمان عزل وی به زوید نوشته خواهد شد. محمد مصدق همواره در محاکمه‌اش از « فرمان عزل » نام نبرد بلکه آن را « دستخط مبارک » یا « دستخط همایونی » نامید.  محمد مصدق،  این نقشه انحلال گارد شاهنشاهی، پهرست بلندپایگان ارتش، پهرست نمایندگان مجلس شورای ملی و پهرست غیرنظامیانی که باید دستگیر شوند، اعلامیه دولت در رادیو تهران، سازمان دادن تظاهرات در بهارستان با شعارهای « ما شاه نمی‌خواهیم » ، برگزاری شورای سلطنت که ویژه شاهنشاه است ، سازمان دادن رفراندوم برای از میان برداشتن شاهنشاهی در ایران، و برقراری جمهوری دموکراتیک با نمونه شوروی در ایران از پیش آماده شده بود.
 
 
 
برای پیاده کردن این نقشه ، شوروی سفیر خود را تغییر داد و سادچیکف را به مسکو بازگرداند و آناتولی لاورنتیف را روز ۱۱ امرداد ماه به تهران فرستاد. لاورنتیف در این روز استوارنامه خود را به پیشگاه شاهنشاه تقدیم داشت. لاورنتیف با چهار اَتشه نظامی به تهران آمد، هم چنین یک کشتی از شوروی وارد دریای مازندران شد و در بندرپهلوی پهلو گرفت. این کشتی با بهانه اینکه برای بردن سادچیکف آمده است وارد آب‌های ایران شد. تا به امروز نمی‌دانیم که چند صد کماندو و جاسوس شوروی در این کشتی بوده‌اند. لاورنتیف کارشناس به راه انداختن کودتا در کشورها بود. لاورنتیف در سال ۱۹۴۸ برابر با ۱۳۲۹ خورشیدی تازی دکتر ادوارد بنش پرزیدنت چکسلواکی را سرنگون کرد و کمونیست‌ها قدرت را در چکسلواکی به دست گرفتند. لاورنیتف در رومانی و مجارستان رژیم کمونیستی را به راه انداخت و استوار کرد.
 
 
 
در بندرپهلوی و رشت از روز ۲۵ امرداد ماه حکومت نظامی اعلام و فرماندار نظامی آن سرهنگ محمدولی قَرَنی، از سوی سرتیپ ریاحی رییس ستاد ارتش برگزیده شد. ابعاد گسترده رخنه شوروی در رویدادهای ۲۵ تا ۲۸ امرداد ماه برای ما ایرانیان روشن نیست. با برگزیدن سرهنگ محمدولی قرنی به فرمانداری نظامی بندرپهلوی، مهمترین بندر شمال ایران که به شوروی راه دارد، قرنی می‌بایستی که راه آبی میان ایران و شوروی را برای شورویان امن سازد. از این راه قرار بود که کماندوها و چریک‌ها برای برقراری « حکومت مصدق » وارد ایران شوند. 
 
 
 
ولی آنچه که بر همگان روش است  این است که در روز ۲۵ امرداد ماه زمانی که حزب توده  و جبهه ملی با پرچم‌های سرخ داس و چکش و شعارهای کمونیستی در خیابان‌های تهران به راه افتادند،  اثر این تظاهرات بر عکس آن شد که آنان انتظار داشتند یعنی مردم پایتخت از ترس بر خود لرزیدند و با چشم‌های خود دیدند که شوروی در حال به دست گرفتن قدرت در ایران است. فراموش نکنیم که قرنی در سال ۱۳۳۷ علیه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر کودتا کرد که نافرجام ماند. قرنی از ارتش بیرون انداخته شد. سرتیپ ریاحی و قرنی همدستان قدیمی هم داستان، دست به کار شدند تا خمینی در ایران به قدرت رسید و برای خدمت هایشان نیز پاداش گرفتند. در نخستین روز « حکومت خمینی »  قرنی رییس ستاد ارتش و ریاحی معاون ستاد ارتش شدند.
 
 
 
پروانه ندهید که خائنین و مزدوران ما مردم ایران را همواره با به اصطلاح سندهایی از سازمان‌های جاسوسی از راه درست و اصلی بیرون کشند و مشغول دارند. این لاشه‌ای است که همواره و هر ساله از سوی خائنین به ایران از گورها بیرون کشیده می‌شود تا میان ایرانیان جدایی و دشمنی بیافکنند. به این داستان پایان دهید. بر ما مردم ایران است که به این دشمنی و جدایی افکندن میان خودمان پایان دهیم. پاینده ایران
 
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۶


چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳
سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی

بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳

(در کاخ سعدآباد)

کارگران شریف ایران

برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.

مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.

دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.

با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.