تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۸۷۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
*[[پرونده:Shrine3IraniansDomChurch1.jpg|thumb|left|260px|سه ایرانی دانشمند در آرامگاه طلایی در کلیسای دُم شهر کلن]]
+
*
[[زادروز عیسی مسیح - سه دانشمند زرتشتی ایرانی یابندگان عیسی مسیح در بیت‌‌لحم]]''' - '''در شب ۲۴ دسامبر عیسی مسیح زاده شد، ۲۴ دسامبر را همه مسیحیان جهان جشن می‌گیرند. سرافرازی هر ایرانی است که در این رویداد تاریخی سهم بزرگی داشتند و لحظه‌ای را که این سه دانشمند زرتشتی ایرانی عیسی مسیح را یافتند و وی را شناختند و در برابرش زانو زدند در سراسر گیتی جشن گرفته می‌شود.
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353d.jpg|thumb|left|200px|چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]]
 +
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353b1.jpg|thumb|left|160px|سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی]]
 +
'''[[بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]] 
  
به این شب به انگلیسی کریسمس ایو و به فرانسه رویون دو نوئل  و با آلمانی هایلیگه آبند گفته می‌شود. دوازده روز پس از زاده شدن عیسی مسیح، سه ایرانی به نام‌های لاونداد، هرمیسداس و گشناسب، عیسی را در آخوری یافتند. این سه ایرانی با خود طلا، اسپند و کندور از ایران آورده بودند و با دیدن عیسی، آن نوزاد موعود در گهواره، در برابرش زانو زدند و طلا و اسپند و کندور را پیشکش کردند. زمانی که این سه دانشمند زرتشتی ایرانی در همدان که مدرنترین رصدخانه دنیا قرارداشت با محاسبات دقیق و از فرم قرارگرفتن ستارگان، ستاره دنباله‌داری را دیدند و دریافتند، انسانی خارق‌العاده زاده خواهد شد که دنیا را تکان خواهد داد. گشناسب، هرمیسداس و لاونداد، سه دانشمند ایرانی زرتشتی با محاسبه‌های خود و نشان ستاره دنباله‌دار در جستجوی عیسی مسیح از همدان روانه اورشلیم شدند.
+
(در کاخ سعدآباد)
  
برای اینکه روشن شود که در این شب چه روی داده است و چرا برای ایرانیان این شب اهمیت ویژه دارد، نگاهی بر رویدادهای نوشته شده در انجیل آن را آشکار می‌سازد.
+
کارگران شریف ایران
  
انجیل یک کتابی که یکسان نوشته شده باشد نیست بلکه گردآمده از نوشتارهایی است که نگارندگان گوناگون دارد. مهمترین نوشتارها در کتاب انجیل از سوی چهار تن از حواریون او نوشته شده‌اند با چهار دیدگاه. حواریون عیسی مسیح ۱۲ تن بودند. این چهار تن زندگانی مسیح را هر یک با دیدگاه خود و تجربه خود با مسیح نوشته‌اند. این چهار انجیل: انجیل متی یا متیو یا ماته اوس – انجیل مرقس یا مارک  یا مارکوس – انجیل لوقا یا لوک یا لوکاس و انجیل یوحنا یا جان یا یوهانس می‌باشد.
+
برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.
  
تاریخچه کریسمس یا زادروز عیسی مسیح در انجیل لوقا نوشته شده است: شب کریسمس خانواده‌های مسیحی گردهم می‌آیند و پس از غروب خورشید، انجیل لوقا بخش دوم سوره ۱ تا ۲۱ را می‌خوانند: ۱- در آن زمان اوگوستوس امپراتور روم فرمان داد تا مردم را در تمام سرزمین‌های تحت سلطه امپراتوری سرشماری کنند. ۲- این سرشماری زمانی انجام شد که کرینیوس از سوی امپراتور فرماندار سوریه بود. و گفته شد که امپراتور دستور سرشماری داد. ۳- برای شرکت در سرشماری هر شخص می‌بایست به شهر آبا و اجدادی خود برود. ۴- از این رو یوسف نیز از شهر ناصره در استان جلیل، به زادگاه داود پادشاه در بیت لحم در استان یهودیه رفت زیرا او از نسل داود پادشاه بود. ۵- مریم نیز که در عقد یوسف بود و آخرین روزهای بارداری خود را می‌گذراند همراه او رفت تا ثبت نام کند. ۶- هنگامی که در بیت لحم بودند زمان زایمان مریم فرارسید. ۷- و نخستین فرزند خود را که پسر بود به دنیا آورد و او را در قنداقی پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مسافرخانه آنجا برای ایشان جا نبود. ۸- در دشت‌های پیرامون آن شهر، چوپانانی بودند که شبانگاه از گله‌های خود مراقبت می‌کردند ۹- آن شب، ناگهان فرشته‌ای در میان ایشان پدیدار شد و نور جلال خداوند در دور و برشان تابید و ترس همه را فراگرفت. ۱۰- اما فرشته به ایشان اطمینان داد و گفت: نترسید! من آورنده مژده‌ای برای شما هستم، مژده مسرت بخش برای همه مردم. ۱۱- و آن این است که همین امروز مسیح، خداوند و نجات دهنده شما در شهر داود چشم به جهان گشود. ۱۲- نشان درستی سخنان من این است که نوزادی را خواهید دید که در قنداق پیچیده و در آخور خوابانیده‌اند. ۱۳- ناگهان گروه بی شماری از فرشتگان آسمانی به آن فرشته پیوستند آنان در ستایش خدا می‌سراییدند و می‌گفتند. ۱۴- خدا را در آسمان‌ها جلال باد و بر زمین در میان مردمی که خدا را خشنود می‌سازند آرامش و صفا برقرار باد! ۱۵- چون فرشتگان به آسمان بازگشتند چوپانان به یکدیگر گفتند بیایید به بیت لحم برویم و این واقعه عجیب را که خداوند خبرش را به ما داده است به چشم ببینیم.
+
مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.
  
تا اینجای این داستان در کلیساها با  تندیس‌های گوناگون مریم مقدس، نوزاد عیسی مسیح قنداق شده، یوسف، چوپانان، گوسفندان، و گروهی از مردم می‌بینیم، در بیشتر این فرتورها یا تندیس‌های چیده شده، سه پادشاه دیده می‌شود که پیشکش برای عیسی مسیح می‌آورند. . لوقا یا لوک درباره این سه پادشاه چیزی نمی‌نویسد ولی در انجیل متا یا متیو بخش دوم نشان می‌دهد که داستان پس از زاده شدن عیسی مسیح به کجا می‌انجامد.
+
دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.
 
 
'''بخش دوم انجیل متا''' - ستاره شناسان در جستجوی عیسی - عیسی در زمان سلطنت هیرودیس در شهر بیت لحم به دنیا آمد.  تاریخ با گفتن زمان پادشاهی شاهی آغاز می‌شود که در اینجا پادشاه هرودیس است که پادشاه اسراییل است.
 
 
 
در آن هنگام چند مجوس ستاره شناس از مشرق زمین به اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست آن کودکی که باید پادشاه یهود گردد؟ ما ستاره او را در سرزمین‌های دور دست شرق دیده‌ایم و آمده‌ایم تا او را بپرستیم. وقتی این به گوش هیرودیسِ پادشاه رسید، سخت پریشان شد، همه مردم اورشلیم نیز از ماجرا آگاهی یافتند. هیرودیس همه علمای مذهبی قوم یهود را فراخواند و از ایشان پرسید: برپایه پیشگویی پیامبران، مسیح در کجا باید به دنیا آید؟ ایشان پاسخ دادند باید در بیت لحم متولد شود زیرا میکای نبی چنین پیشگویی کرده است. ای بیت لحم ای شهر کوچک، تو در یهودیه، دهکده‌ای بی ارزش نیستی، زیرا از تو پیشوایی خواهد آمد که قوم بنی اسراییل را رهبری خواهد نمود.
 
آنگاه هیرودیس پیام محرمانه‌ای برای مجوسیان ستاره شناس فرستاد و از ایشان خواست تا به دیدار او بیایند و به آگاهی او برسانند که نخستین بار ستاره را در چه زمانی دیده‌اند. پس به ایشان گفت به بیت لحم بروید و به دقت به جستجوی آن نوزاد بپردازید – آنگاه به نزد من بازگردید – به من خبر دهید تا من نیز بروم و او را بپرستم.
 
 
 
پس از این گفت و گو – ستاره شناسان به راه خود ادامه دادند. ناگهان ستاره را دیدند که در پیشاپیش انان حرکت می‌کند – تا به اورشلیم رسید – بالای جایی که کودک در آنجا بود ستاره ایستاد – ستاره شناسان از شادی در پوست نمی‌گنجیدند. وقتی وارد خانه‌ای شدند که کودک و مادرش مریم در آن بودند، پیشانی بر خاک نهاده – کودک را پرستش کردند. سپس هدایای خود را گشودند و طلا و عطر و مواد خوشبو به او پیشکش کردند.
 
 
 
در انجیل متا از سه پادشاه گفتگویی در میان نیست بلکه از سه مجوس – سه زرتشتی سه ایرانی. در نوشتارهای مسیحیان سوریه‌ای نام این سه ایرانی نیز آورده شده است. لاونداد – هُرمیسداس و گُشناسب
 
 
 
در پژوهش‌هایی که انجام شده است، روشن شد که این سه تن که بودند و از کجا آمدند. این سه تن سه ایرانی بودند که از  کشور اهورایی ایران از شهر همدان به سوی اورشلیم به راه افتادند. از شهر همدان، جایی که بزرگترین مرکز ستاره شناسی دنیا، رصدخانه همدان جایی که ستاره شناسی علمی دنیا در همدان انجام می‌شد. همانگونه که محاسبه‌های ستاره‌ها نشان دادند – یافته شد که اگر به بیش از ۲۰۰۰ سال برگردیم  و حرکت ستاره‌ها را برگردانیم به ۲۰۰۰ سال پیش – آن ستاره دنباله دار را پیدا می‌کنیم. در ستاره شناسی چینی نیز در این زمان از ستاره دنباله دار گفته می‌شود. در تورات آورده شده است که در آینده مِسیاس خواهد آمد یعنی کسی که قوم یهود را آزاد می‌سازد. و پیام آمدن مسیاس، با دیدن با ستاره دنباله دار در آسمان خواهد بود. این داستان را زرتشتیان می‌دانستند – بدین دلیل بود که با دیدن ستاره دنباله دار، دریافتند که مسیاس یا آزاد کننده مردمان به دنیا خواهد آمد.
 
 
 
با دیدن ستاره دنباله‌دار، این سه ستاره شناس ایرانی از همدان به سوی اورشلیم به راه افتادند و در اورشلیم از چوپانان و مردم درباره فرشتگان و نوزاد در آخور آگاه شدند. این سه مجوس این سه ایرانی در نگاره‌های بسیار کهن که از آنها کشیده شده بود سه مرد سپید پوست بودند و آنان لباس‌هایی از دیبا بر تن داشتند و کلاه‌هایی بر سر داشتند که همانند همان لباس‌ها و کلاه‌های زمان ساسانیان بود. چرا نگاره‌هایی که از این سه تن در قرن‌های پسین کشیده شد با نگاره‌های بسیار کهن تفاوت داشت؟ از زمانی که اسلام پیدایش شد، کلیسا نیز بر آن شد برای خود تبلیغ کند، و این سه تن ایرانی ستاره شناس، به سه فیگور سیاسی دگرگون شدند و از آنان پادشاه ساختند و از یکی از ایرانیان، پادشاه سیاه پوست ساختند. با این فرتور کلیسا خواست که نشان دهد که سه پادشاه از سه سوی کره زمین افریقا اروپا و آسیا و خاور میانه و دور و نزدیک آمده‌اند تا در برابر عیسی مسیح زانو بزنند و او را شناسایی کنند. و این سیاست آن زمان، با آنکه امروزه آن مفهوم خود را از دست داده، همچنان ادامه دارد و کلیسا این دروغ تاریخی را درست نمی‌کند.
 
 
 
این سه ایرانی دانشمند، این سه زرتشتی در اورشلیم بودند.  در آموزش‌های مسیح بسیاری از گفتارها و اندیشه‌های زرتشت  که در دین زرتشت پیشتر آمده بود دیده می‌شود. دین زرتشت کهن ترین دین  با یک آفریدگار است. زرتشت سه قانون را می‌گذارد که از آن پیروی کنیم – اندیشه نیک – گفتار نیک و کردار نیک و می‌توان با آنچه که مسیح می‌گوید برابری کند:
 
 
 
این مهم است که تو چگونه بیاندیشی و چگونه بگویی و چگونه رفتار کنی در رابطه با دیگران. و مسیح می‌گوید دیگری را همانند خودت دوست بدار – تصمیم گیرنده این نیست که شما گوشت خوک بخوری تا نخوری یا ۵ بار در روز نماز بخوانی یا یک بار در عمرت به مکه بروی – مهم این است که رفتارت با دیگران چگونه باشد.
 
 
 
زرتشت می‌گوید که:
 
 
 
* انسان حق گزینش آزاد دارد که برای راه نیکی‌ها و یا برای راه بدی‌ها تصمیم بگیرد. این ایده آزاد بودن انسان که خداوند به انسان آزادی داده است که خودش بیاندیشد و خودش تصمیم بگیرد نیز در مسیحیت آن را می‌یابیم. از این آزادی مسئولیت بیرون می‌آید. و اگر کسی راه نادرست انتخاب کرد – گناه بر دوش خود می‌گزارد که تنها آفریدگار می‌تواند آن را ببخشد.
 
* زرتشتیان نیز باور دارند که زندگی، پس از مرگ ادامه می‌یابد و این سفر در پیش رو به پیوستن به خداوند می‌انجامد. این نیز از سوی عیسی مسیح آموخته شد و آن را به مردمان نشان داد. عیسی مسیح به صلیب کشیده شد. درگذشت و در روز سوم زنده شد و پس از چهل روز به آسمان پرواز کرد. این در سنت ایرانی نیز وجود دارد. سوم هفتم و چهلم
 
* زرتشت راهش را بر همه مردمان نشان داد و عیسی مسیح خلاف یهودیان که یهودیت را تنها برای قوم یهود می دانند، راه خود را راه رهاییِ همه مردمان روی زمین نشان داد. در دین زرتشت کسی زرتشتی به دنیا نمی‌آید بلکه در آیینی به جمع پرستندگان می‌پیوندد. در مسیحیت نیز همین آیین وجود دارد که کسی مسیحی به دنیا نمی‌آید، نخست غسل تعمید است و سپس بر پایه سنت پرسیده می‌شود آیا تصمیم گرفته است که مسیحی بشود یا نه؟ در هر کدام از این دو، راه زرتشت و راه مسیحیت، می‌توان از آن راه بیرون آمد یا به آن پیوست، بدون اینکه کسی به مرگ محکوم شود.
 
* آتشی که زرتشت بر افروخت سمبل اهورمزدا و پاکی هاست. در مسیحیت نیز با افروختن شمع این نشان را زنده نگاه می‌دارند، در کلیسای کاتولیک چراغ روغنی روشن است که آن نور جاودانی یا ابدی است که همانند آیین زرتشتی است که نوری پیوسته روشن باشد.
 
* موبدان زرتشتی پوشاک سپید بر تن دارند که نشان پاکی است. در کلیسای کاتولیک نیز پاپ سیپد می‌پوشد.
 
 
 
یکی از مهمترین پیوندهای میان زرتشت و مسیحیت جشن یلدا است. جشن یلدا در شب ۲۱ دسامبر به ۲۲ دسامبر گرفته می‌شود.  شب یلدا بلندترین شب سال است و از روز پسین روزها بلندتر می‌شوند. واژه یلدا پارسی نیست بلکه به زبان آرامش، زبانی که عیسی مسیح بدان سخن می‌گفت می‌باشد. یلدا یعنی به دنیا آمدن، زاده شدن – تفسیر زرتشتی زاییده شدن نور است – سه روز پس از یلدا زادروز عیسی مسیح جشن گرفته می‌شود، و مسیحیان آن را زاییده شدن نور نیز می‌نامند، یعنی عیسی مسیح کسی که نور در دنیای تاریک می‌آورد. چگونه یلدا جشن گرفته می‌شود، همانند زادروز مسیح  است. یعنی دوستان و نزدیکان در این شب گردهم می‌آیند کتاب آسمانی را می‌خوانند و شادی می‌کنند و همگی با هم خوراک می‌خورند.  
 
 
 
در بسیاری از کشورها آن لحظه که سه دانشمند سه ایرانی زرتشتی ستاره‌شناس، عیسی مسیح را شناختند و در برابر وی زانو زدند جشن گرفته می‌شود، بچه‌ها با ستاره دنباله دار به شهر می‌روند و برای تهی دستان پول گرد می‌آورند. در کشورهای آلمان، اتریش، سویس، نروژ، سوئد، فنلاند، انگلستان، اسپانیا و مکزیکو جشن شاهان مجوس یا شاهان زرتشتی بسیار با شکوه برگزار می‌شود.... '''[[زادروز عیسی مسیح - سه دانشمند زرتشتی ایرانی یابندگان عیسی مسیح در بیت‌‌لحم|زادروز عیسی مسیح - سه دانشمند زرتشتی ایرانی یابندگان عیسی مسیح در بیت‌‌لحم را بخوانید و میان ایرانیان پخش کنید]]'''
 
  
 +
با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند  به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۶


چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳
سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی

بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳

(در کاخ سعدآباد)

کارگران شریف ایران

برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.

مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.

دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.

با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.