تفاوت میان نسخه‌های «اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری نیرنگ سیاسی برای پیشگیری از فروپاشی انقلاب اسلامی ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
 
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
خط ۱۳: خط ۱۳:
  
 
در روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ سفارت امریکا در تهران از سوی گروهی که آموزش دقیق برای اشغال سفارت و گروگان گیری دیده بودند اشغال شد. در روز ۱۲ آذر ماه ۱۳۵۸ رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی برگزار شد.
 
در روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ سفارت امریکا در تهران از سوی گروهی که آموزش دقیق برای اشغال سفارت و گروگان گیری دیده بودند اشغال شد. در روز ۱۲ آذر ماه ۱۳۵۸ رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی برگزار شد.
 +
 +
 +
=== یورش به سفارت امریکا ===
 +
ساعت ده و سی دقیقه روز یکشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ یک گروه چهار صد تا چهار صد و پنجاه تنی که خود را « دانشجویان پیرو خط امام » می‌نامیدند در خیابان تخت جمشید به راه افتادند و عربده کشان با دادن شعارها خود را به جلوی در اصلی سفارت امریکا امریکا رساندند. ساعت ۱۱ یورش به سفارت آغاز شد، با دستگاه‌هایی که همراه آورده بودند زنجیرهای جلوی در بزرگ را بُریدند و به درون سفارت یورش بردند و گروهی نیز از دیوارهای سفارت بالا رفتند و به درون باغ سفارت امریکا پریدند. بی درنگ گروهی از یورش بَرندگان دو پلاکارد پارچه‌ای را که پیشتر آماده کرده بودند را بر دیوار سفارت آویختند. بر روی این پلاکاردها نوشته شده بود: « ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به منظور اعتراض به جنایات امریکا و پناه دادن شاه مخلوق سفارت امریکا را اشغال کرده‌ایم» و روی پلاکارد دیگر نوشته شده بود « خمینی می رزمد کارتر می‌لرزد ».
 +
 +
ساعت یک پس از نیمروز رادیو ایران اشغال سفارت امریکا در تهران را با اطلاعیه شماره یک اشغال کنندگان این سفارت به آگاهی مردم ایران رساند.
 +
 +
این دانشجویان که آموزش‌های تروریستی را ماه‌ها پیش دیده بودند و بسیار مجهز به سفارت امریکا یورش بردند و تا ساعت ۶ پس از نیمروز سه بیانیه نوشته شده اشان را با بلندگوها پخش کردند. اشغال سفارت امریکا با  تاکتیک‌های نظامی امجام شد و  سه ساعت به درازا کشید،  و همراه با پرتاب گاز اشک آور از سوی تفنگداران امریکایی بود. در ساعت سه پس از نیمروز بیش از ۱۰۰ تن از کارمندان سفارت را که شماری تفنگدار امریکایی نیز در میان آنها بودند را به گروگان گرفتند با چشم بندها و دستبندهایی که همراهشان بود، چشم‌ها و دست‌های کارکنان سفارت امریکا را بستند و به جای دیگری بردند. نماز جماعت مغرب و عشا به امامت موسوی خوئینی در پهنه جلوی سفارت برگزار شد.
 +
 +
در مصاحبه‌هایی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با رسانه‌ها و خبرنگاران و فیلمبرداران داخلی و خارجی انجام دادند گفتند که بر پایه نقشه‌ای که پیشتر کشیده بودیم یک گروه قرار شد به ساختمان‌های کناری و یک گروه به ساختمان اصلی یورش برند. بر پایه همین نقشه می‌بایست در آغاز همدستانشان در خیابان تخت جمشید و جاده قدیم پیرامون سفارت جای بگیرند و خیابان ها را ببندند تا نیروهایی نتوانند ما را از سفارت بیرون کنند. گروگان گیری نیز عاملی باشد که در سفارتخانه بمانیم و از کارکنان سفارت اطلاعات به دست بیاوریم. گروگان گیری از ساختمان اصلی به این صورت آغاز شد که امریکایی ها که حدود یک صد نفر هستند شماری از آنها تفنگدارهای آمریکایی و شماری زن و مرد هستند. در میان گروگان ها ایرانی که کارمند سفارت هستند نیز وجود دارند. تفنگدارها به تفنگ های دوربین دار، گاز اشک آور و احتمالا گاز سمی مسلح بودند. ما گمان می بردیم حرکت سیاسی ما با یک برخورد مسلحانه مواجه خواهد شد و اگر هنگام محاصره سفارت اقدام به تیراندازی کنند و دوستان ما شهید شوند، بی درنگ یکی از برادران و خواهران شهید شده را روی دست به خیابان ببریم و به مردم بگوییم که این جنایت از سوی سفارت امریکا صورت گرفته است.
 +
 +
ما نزدیک به دو ساعت با امریکایی به گفتگو پرداختیم و اگر به ما حمله نشود گروگان گیری خواهیم کرد ولی آنها از ساختمان بیرون نمی آمدند. سرانجام گروهی از برادران و خواهران شیشه های ساختمان را شکستند و به طبفه اول رفتند. کارمندان سفارت به طبقه دوم رفته بودند و گاز اشک آور به طبقه اول پرتاب کردند، ما نیز که پیش بینی پرتاب گاز اشک آور را کرده بودیم با دستمال های خیسی که همراه داشتیم جلوی دهان و بینی خود گرفتیم. برنامه ریخته شده به کندی پیش می رفت تا اینکه شماری به گروگان گرفته شدند و دیگران نیز تسلیم شدند. آنها اسلحه های دقیقی داشتند ولی در آخرین لحظه ها که تسلیم شدند اسلحه ها ناپدید شدند و ما حدس می زنیم که اسلحه ها را در گاو صندوق هایی در سفارت پنهان کرده اند، ما قصد داریم گاه صندوق ها را بگشاییم. ... کاردار در سفارت نبود به هر روی اگر لازم باشد کاردار را هم خواهیم گرفت (خنده خبرنگاران از شیرین زبانی این تروریست)

نسخهٔ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۹


رژیم اسلامی در این دو استان به بمباران و کشتار مردم ایران پرداخت. پس از اعدام صدها تن از سران مشروطه شاهنشاهی ایران، مردم از خواب بیدار شدند که قول‌هایی که انقلابیون به آنها داده بودند دروغی بیش نبود، پاسداران انقلاب اسلامی به دلخواه دلاوران و مردم ایران را اعدام می‌کردند، شرکت و خانه‌ها و کارخانه‌های مردم را مصادره کردند، به بانوان بی حجاب در خیابان‌ها یورش برده شد، زنان و دختران زیبای ایران را پاسداران در خیابان‌ها دستگیر کردند و با خود بردند و تجاوز کردند و سوزاندند.

جبهه ملی که در رویای حکومت بر ایران بود، تکان خورد و دریافت که علیه اسلامیون که روزی دست در دست یکدیگر نهادند تا شاهنشاهی ایران را سرنگون سازند، کاری نمی‌تواند بکند. در روز ۲۱ امرداد ماه ۲۵۳۸ شاهنشاهی جبهه ملی تظاهرات بزرگی علیه قانون نوین مطبوعات برای پدافند از آزادی مطبوعات و اعتراض به مصادره روزنامه آیندگان در دانشگاه تهران به راه انداخت. اسلامیون به این تظاهرات با به کار گرفتن چماق و چاقو و دشنه و سنگ یورش بردند و ساعت‌ها میان تظاهرکنندگان و اسلامیون جنگ درگرفت و از کنترل بیرون شد. بیش از ۲۷۰ تن به سختی زخمی شدند و به بیمارستان‌ها برده شدند.

خمینی دریافت که اکثریت مردم ایران برنامه‌های وی را برای برقراری ولایت فقیه نمی‌پذیرند. برای مردم ایران جمهوری اسلامی و ولایت فقیه که خمینی از آن می‌گفت آشکار نبود و نمی‌دانستند که خمینی از چه ایده ایی سخن می‌گوید. به هر روی مردم ایران یک دیکتاتوری دینی را نمی‌پذیرفتند.

در این هیاهو و کائوس در روز ۱۲ امرداد ماه ۱۳۵۸ انتخابات مجلس خبرگان انجام شد. در این به اصطلاح انتخابات، روش رژیم نوین در ایران آشکار شد. همه گروه‌ها به روش انتخابات اعتراض کردند. اصغر سنجابی رییس ایل سنجابی و برادر دکتر کریم سنجابی رهبر جبهه ملی و از یاران خمینی به ویژه در درازای انقلاب اسلامی، و وزیر خارجه پیشین نامه بلندبالایی به نخست وزیر نوشت و به آگاهی رساند که کریم سنجابی کاندیدای کرمانشاهان بوده است ولی پوسترهای انتخاباتیوی را گروه‌هایی از دیوار کندند از سوی فرمانداری کرمانشاهان پهرست کاندیداها به انتخاب فرمانداری چاپ شد و نام دکتر کریم سنجابی در پهرست آورده نشد. در قصر شیرین افرادی با اسلحه مردم را تهدید به رای دادن به کاندیدای خاصی نمودند و ماموران و مسولان دولت هیچ گونه واکنشی نشان ندادند. حزب توده نیز اعتراض کرد که انتخابات مجلس خبرگان موارد خلاف بسیاری دیده شده است و نام کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی در حوزه‌ها نصب شده و ماموران از مردم رای به این کاندیداها را خواستند و به ویژه ورقه رای بیسوادها را مسولان حوزه با نام‌های کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی پر کردند.

ستاد انتخاباتی حزب ملت ایران، سازمان چریک‌های فدایی خلق، گروه سیاسی پیمان گروه ائتلافی سازمان مجاهدین و بسیاری از گروه‌ها و حزب‌ها به روش انتخابات مجلس خبرگان اعتراض کردند. این انتخابات نشان داد که خمینی و همدستانش می‌دانستند که هیچگاه در یک رفراندوم آزاد برای تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی پیروز نخواهند شد. برای خمینی و همدستانش روشن بود که تنها با ترور و زور و تقلب در انتخابات، دروغ و ترساندن مردم می‌توانند برنده شوند. برای اینان هم چنین روشن شده بود که مردم ایران آنها را دشمنان خود می‌پندارند. بدین روی، خمینی و همدستانش برآن شدند که دشمنی برای مردم ایران بسازند و آنان را با آن دشمن مشغول سازند. این دشمن همان آمریکای جهانخوار بود که با پروپاگاندهای دروغ سفارت امریکا اشغال شد و کارمندان سفارت به گروگان گرفته شدند. تاریخ اشغال سفارت امریکا برای یک ماه پیش از برقراری رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی نهاده شد.

در روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ سفارت امریکا در تهران از سوی گروهی که آموزش دقیق برای اشغال سفارت و گروگان گیری دیده بودند اشغال شد. در روز ۱۲ آذر ماه ۱۳۵۸ رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی برگزار شد.


یورش به سفارت امریکا

ساعت ده و سی دقیقه روز یکشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ یک گروه چهار صد تا چهار صد و پنجاه تنی که خود را « دانشجویان پیرو خط امام » می‌نامیدند در خیابان تخت جمشید به راه افتادند و عربده کشان با دادن شعارها خود را به جلوی در اصلی سفارت امریکا امریکا رساندند. ساعت ۱۱ یورش به سفارت آغاز شد، با دستگاه‌هایی که همراه آورده بودند زنجیرهای جلوی در بزرگ را بُریدند و به درون سفارت یورش بردند و گروهی نیز از دیوارهای سفارت بالا رفتند و به درون باغ سفارت امریکا پریدند. بی درنگ گروهی از یورش بَرندگان دو پلاکارد پارچه‌ای را که پیشتر آماده کرده بودند را بر دیوار سفارت آویختند. بر روی این پلاکاردها نوشته شده بود: « ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به منظور اعتراض به جنایات امریکا و پناه دادن شاه مخلوق سفارت امریکا را اشغال کرده‌ایم» و روی پلاکارد دیگر نوشته شده بود « خمینی می رزمد کارتر می‌لرزد ».

ساعت یک پس از نیمروز رادیو ایران اشغال سفارت امریکا در تهران را با اطلاعیه شماره یک اشغال کنندگان این سفارت به آگاهی مردم ایران رساند.

این دانشجویان که آموزش‌های تروریستی را ماه‌ها پیش دیده بودند و بسیار مجهز به سفارت امریکا یورش بردند و تا ساعت ۶ پس از نیمروز سه بیانیه نوشته شده اشان را با بلندگوها پخش کردند. اشغال سفارت امریکا با تاکتیک‌های نظامی امجام شد و سه ساعت به درازا کشید، و همراه با پرتاب گاز اشک آور از سوی تفنگداران امریکایی بود. در ساعت سه پس از نیمروز بیش از ۱۰۰ تن از کارمندان سفارت را که شماری تفنگدار امریکایی نیز در میان آنها بودند را به گروگان گرفتند با چشم بندها و دستبندهایی که همراهشان بود، چشم‌ها و دست‌های کارکنان سفارت امریکا را بستند و به جای دیگری بردند. نماز جماعت مغرب و عشا به امامت موسوی خوئینی در پهنه جلوی سفارت برگزار شد.

در مصاحبه‌هایی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با رسانه‌ها و خبرنگاران و فیلمبرداران داخلی و خارجی انجام دادند گفتند که بر پایه نقشه‌ای که پیشتر کشیده بودیم یک گروه قرار شد به ساختمان‌های کناری و یک گروه به ساختمان اصلی یورش برند. بر پایه همین نقشه می‌بایست در آغاز همدستانشان در خیابان تخت جمشید و جاده قدیم پیرامون سفارت جای بگیرند و خیابان ها را ببندند تا نیروهایی نتوانند ما را از سفارت بیرون کنند. گروگان گیری نیز عاملی باشد که در سفارتخانه بمانیم و از کارکنان سفارت اطلاعات به دست بیاوریم. گروگان گیری از ساختمان اصلی به این صورت آغاز شد که امریکایی ها که حدود یک صد نفر هستند شماری از آنها تفنگدارهای آمریکایی و شماری زن و مرد هستند. در میان گروگان ها ایرانی که کارمند سفارت هستند نیز وجود دارند. تفنگدارها به تفنگ های دوربین دار، گاز اشک آور و احتمالا گاز سمی مسلح بودند. ما گمان می بردیم حرکت سیاسی ما با یک برخورد مسلحانه مواجه خواهد شد و اگر هنگام محاصره سفارت اقدام به تیراندازی کنند و دوستان ما شهید شوند، بی درنگ یکی از برادران و خواهران شهید شده را روی دست به خیابان ببریم و به مردم بگوییم که این جنایت از سوی سفارت امریکا صورت گرفته است.

ما نزدیک به دو ساعت با امریکایی به گفتگو پرداختیم و اگر به ما حمله نشود گروگان گیری خواهیم کرد ولی آنها از ساختمان بیرون نمی آمدند. سرانجام گروهی از برادران و خواهران شیشه های ساختمان را شکستند و به طبفه اول رفتند. کارمندان سفارت به طبقه دوم رفته بودند و گاز اشک آور به طبقه اول پرتاب کردند، ما نیز که پیش بینی پرتاب گاز اشک آور را کرده بودیم با دستمال های خیسی که همراه داشتیم جلوی دهان و بینی خود گرفتیم. برنامه ریخته شده به کندی پیش می رفت تا اینکه شماری به گروگان گرفته شدند و دیگران نیز تسلیم شدند. آنها اسلحه های دقیقی داشتند ولی در آخرین لحظه ها که تسلیم شدند اسلحه ها ناپدید شدند و ما حدس می زنیم که اسلحه ها را در گاو صندوق هایی در سفارت پنهان کرده اند، ما قصد داریم گاه صندوق ها را بگشاییم. ... کاردار در سفارت نبود به هر روی اگر لازم باشد کاردار را هم خواهیم گرفت (خنده خبرنگاران از شیرین زبانی این تروریست)