خاقانی (غزلیات)/روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت
' | خاقانی (غزلیات) (روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت) از خاقانی |
' |
روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت حسن تو دارد ملک آنکه سلیمان نداشت شو بده انصاف خویش کز همه روحانیان حجرهی روح القدس به ز تو مهمان نداشت در همه روی زمین به ز تو دارندهای بزم خلیفه ندید لشکر سلطان نداشت خاک درت را فلک بوسه نیارست زد ز آنکه دو عالم به نقد از پی تاوان نداشت طیره از آنی که دل پای سریر تو را هدیه بجز سر نیافت، تحفه بجز جان نداشت آنچه ز سودای تو در دل خاقانی است نیست به عالم سری کو پی تو آن نداشت