اوحدی مراغهای (غزلیات)/اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم) از اوحدی مراغهای |
' |
اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم هم به نوعی که تواند بکند چارهی دردم پیش ازینم دل دیوانه بده جای گرو بود این زمان دل به یکی دادم و ترک همه کردم شرم دارم ز سگان درو سکان محلت بر سر کوچهی او روز و شب از بس که بگردم آ ستین گر چه به خون ریختنم باز نوردد تا اجل در نرسد دامن ازو در ننوردم خاک کوی توام، ای یار و پس از مرگ به زاری هم به کوی تو برد باد محبت همه گردم همه عالم به جمالت نگرانند وز غیرت من آشفته کنون با همه عالم به نبردم اوحدی را بر خود راه ده، ای فرد به خوبی تا تفاخر کند اندر همه آفاق که: فردم