محتشم کاشانی (غزلیات)/ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه) از محتشم کاشانی |
' |
ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه بر پاکبازی توزمین و زمان گواه من کز بتان فریب نخوردم به صد فسون صد بازی از دو چشم تو خوردم به یک نگاه در نرد همتم کنی آن لحظه امتحان کافتد ز عشق کار به ترک سر و کلاته نقش مراد نرد محبت که وصل توست خوش بودی ار نشستی از اقبال گاه گاه دل میرود ز دست بگویند کان حریف دارد دمی ز بازی ما دست خود نگاه هرچند عقل بیش حذر کرد بیش خورد بازی ز مهره بازی آن نرگس سیاه دیوم ز ره نبرد و پریچهر کودکی هر دم به بازی دگرم میبرد ز راه غالب حریفی از همه رو داده بازیم در نرد دوستی که مساویست کوه و کاه تا چند محتشم بود ای شاه محتشم در حبس ششدر غم هجر تو بیگناه