محتشم کاشانی (غزلیات)/به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم) از محتشم کاشانی |
' |
به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم نهان ز خلق لسانی که داشتم ز تو دارم تو لطفها که به من داشتی فغان که نداری ولی من آه و فغانی که داشتم ز تو دارم مکش به طعنه بیدردیم که بر دل غمگین هنوز زخم سنانی که داشتم ز تو دارم چه سود سرمهی آسودگی بدیده کشیدن که چشم اشک فشانی که داشتم ز تو دارم بدیدهی دگران جام کن به رغم من ای گل که دیدهی نگرانی که داشتم ز تو دارم به چشم و لطف نهان سوی محتشم نظری کن که چشم و لطف نهانی که داشتم ز تو دارم