محتشم کاشانی (غزلیات)/به عزم رقص چون در جنبش آید نخل بالایش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (به عزم رقص چون در جنبش آید نخل بالایش) از محتشم کاشانی |
' |
به عزم رقص چون در جنبش آید نخل بالایش نماند زنده غیر از نخل بند نخل بالایش عجب عیبی است غافل بودن از آغاز رقص او به تخصیص از نخستین جنبش شمشاد بالایش بمیرم پیش تمکین قد نازک خرام او که در جنبش به غیر از سایهی او نیست همتایش براندازد ز دل بنیاد آرام آن سهی بالا چو اندازد هوای رقص جنبش در سر و پایش به تکلیف آمد اندر رقص اما فتنه کرد آن گه که میل طبع بیتکلیف میشد در تماشایش فشانم بر کدامین جلوهاش جان را که پنداری دگرگون جلوه پردازیست هر عضوی ز اعضایش به رقص آیند در زنجیر زلفش محتشم دلها چو باد جلوه بی حد در سر زلف سمن سایش