محتشم کاشانی (غزلیات)/امشب ای شمع طرب دوست که همخانه‌ی توست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' محتشم کاشانی (غزلیات) (امشب ای شمع طرب دوست که همخانه‌ی توست)
از محتشم کاشانی
'


امشب ای شمع طرب دوست که همخانه‌ی توست هجر بال و پرما بسته که پروانه‌ی توست من گل‌افشان کاشانه خویشم بسرشک که بخار مژه‌ی جاروب کش خانه‌ی توست من خود از عشق تو مجنون کهن سلسله‌ام که ز نو شهر بهم برزده دیوانه‌ی توست دل ویران من ای گنج طرب رفته به باد دل آباد که ویران شده ویرانه‌ی توست من ز بزمت شده از بادیه پیمایانم باده پیما که در آن بزم به پیمانه‌ی توست مکن ز افسانه غم رفته به خواب اجلم تا ز سر خواب که بیرون کن افسانه‌ی توست محتشم حیف که شد مونس غیر آن دل‌دار که انیس دل و جان من و جانانه‌ی توست