محتشم کاشانی (غزلیات)/درخشان شیشهای خواهم می رخشان در و پیدا
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۰۹ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (درخشان شیشهای خواهم می رخشان در و پیدا) از محتشم کاشانی |
' |
درخشان شیشهای خواهم می رخشان در و پیدا چو زیبا پیکری از پای تا سر جان درو پیدا صبازان در چو ناید دیدهام گوید چه بحرست این که هر گه باد ننشیند شود طوفان درو پیدا سیه ابریست چشمم در هوای هالهی خطش علامتهای پیدا گشتن باران درو پیدا چو گیرم پیش رویش باشدم هر دیده دریایی ز عکس چین زلفش موج بیپایان درو پیدا تنی از استخوان و پوست دارم دل درو ظاهر چو فانوسی که باشد آتش پنهان درو پیدا پر از جدول نماید صفحهی آیینهی رویش که دایم هست عکس آن صف مژگان درو پیدا کف پایش که بوسد محتشم و ز خود رود هردم ز جان آئینهای دان صورت بیجان درو پیدا