محتشم کاشانی (غزلیات)/تا میان من و آن مه شده کلفت واقع
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (تا میان من و آن مه شده کلفت واقع) از محتشم کاشانی |
' |
تا میان من و آن مه شده کلفت واقع | به رقیبم شده بیواسطه کلفت واقع | |
به مهی درگذری یک نظر افکندم دوش | شد میان من و یاران همه صحبت واقع | |
متهم ساخت به عشق دگرم یار و نگفت | کاین تعشق شده باشد به چه صورت واقع | |
کار موقوف نگاهیست میان من و او | گر بود صد جدل و خشم و کدورت واقع | |
میرسد مست جنون تیغ به کف گرم غضب | شدی ای دل سر راهش به چه جرات واقع | |
ای نگهبان نبود گر رخ آن مه منظور | میتوان از تو کشید ای همه منت واقع | |
محتشم بردرش از خدمت خود هرزه ملاف | آید از بیهنری چون تو چه خدمت واقع |