محتشم کاشانی (غزلیات)/رسید نغمه ای از بادهنوشی تو به گوشم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (رسید نغمه ای از بادهنوشی تو به گوشم) از محتشم کاشانی |
' |
رسید نغمه ای از بادهنوشی تو به گوشم | که چون خم می و چو ننای نی به جوش و خروشم | |
کجاست نرمی و کیفیتی و نشه عشقی | که مینخورده از آنجا برون برند به دوشم | |
ز خامکاری تدبیر خود فتاده به خنده | خرد چو دید که آورد آتش تو بجوشم | |
قیاس حیرتم ای قبله مراد ازین کن | که با هزار زبان در مقابل تو خموشم | |
قسم به نرگس مردم فریب عشوه فروشت | که آن چه از تو خریدم به عالمی نفروشم | |
تو بدگمان به من و من برین که راز تو بدخو | بهر لباس که بتوانم به قدر وسع بکوشم | |
رسیدصاف به درد و به جاست بانگ دهاده | به این گمان که درین بزم من هنوز بهوشم | |
عجب که ساقی این بزم محتشم به در آرد | به باده تا به ابد ازخمار مستی دوشم |