خاقانی (غزلیات)/اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند
نسخهٔ تاریخ ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۵ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | خاقانی (غزلیات) (اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند) از خاقانی |
' |
اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند | دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند | |
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس | گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند | |
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان | از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند | |
چهرهی من جام و چشم من صراحی کن که من | چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند | |
رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی | چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند | |
بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من | دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند | |
دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم | من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند | |
بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان | از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند | |
اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت | عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند |