وحشی بافقی (غزلیات)/نیستم یک دم ز درد و محنت هجران خلاص

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۱ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (نیستم یک دم ز درد و محنت هجران خلاص)
از وحشی بافقی
'


نیستم یک دم ز درد و محنت هجران خلاص کو اجل تا سازدم زین درد بی درمان خلاص
کار دشوار است برمن ، وقت کار است ای اجل سعی کن باشد که گردانی مرا آسان خلاص
کشتی تابوت می‌خواهم که آب از سرگذشت تا به آن کشتی کنم خود را ازین توفان خلاص
چند نالم بردرش ای همنشین زارم بکش کو رهد از درد سر ، من گردم از افغان خلاص
بست وحشی با دل خرم ازین غمخانه رخت چون گرفتاری که خود را یابد از زندان خلاص