وحشی بافقی (غزلیات)/هست از رویت مرا سد گونه حیرانی هنوز

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۰۷ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (هست از رویت مرا سد گونه حیرانی هنوز)
از وحشی بافقی
'


هست از رویت مرا سد گونه حیرانی هنوز وز سر زلف تو انواع پریشانی هنوز
سوخت دل از داغ و داغم بار جانسوز آنچنان جان بر آمد از غم و غم همدم جانی هنوز
ای که گویی پیش او اظهار درد خویش کن خوب می‌گویی ولی او را نمی‌دانی هنوز
گرچه عمری شد که کشت از درد استغنا مرا در رخش پیداست آثار پشیمانی هنوز
وحشی از طرز سخن بگذر که اینجا عام نیست طرز خاص نکته پردازان کاشانی هنوز