وحشی بافقی (غزلیات)/دوشم از آغاز شب جا ، بر در جانانه بود

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۷ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (دوشم از آغاز شب جا ، بر در جانانه بود)
از وحشی بافقی
'


دوشم از آغاز شب جا ، بر در جانانه بود تا به روزم چشم بر بام و در آن خانه بود
دی که میمد ز جولانگاه شوخی مست ناز نرگسش بر گوشه‌ی دستار خوش ترکانه بود
بهر آن نا آشنا می‌رم که فرد از همرهان آنچنان می‌شد که گویا از همه بیگانه بود
آن نصیحتها که می‌کردیم اهل عشق را این زمان معلوم ما شد کان همه افسانه بود
قرب تا حاصل نشد دودم ز خرمن برنخاست اتحاد شمع برق خرمن پروانه بود
سوختن با آتش است و عشق با دیوانگی عشق بر هر دل که زد آتش چو من دیوانه شد
وحشی از خون خوردن شب دوش نتوانست خاست کاین می مرد افکن امشب تا لب پیمانه بود