محتشم کاشانی (غزلیات)/رخش در غیر و چشم التفاتش در من است امشب
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۱ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (رخش در غیر و چشم التفاتش در من است امشب) از محتشم کاشانی |
' |
رخش در غیر و چشم التفاتش در من است امشب | هزارش مصلحت درهر تغافل کردنست امشب | |
بتی کز غمزه هر شب دیگری را افکند در خون | نگاهی کرد و دانستم که چشمش برمنست امشب | |
تن و جانم فدای نرگس غماز او بادا | که از طرز نگاهش فتنه را جان در تنست امشب | |
شراب دهشتم دست هوس کوتاه میدارد | ز نقل وصل کاندر بزم خرمن خرمن اسب امشب | |
کند بدگوئیم با غیر و من بازی دهم خود را | که دیگر دوست در بند فریب دشمن است امشب | |
در اثنای حدیث درد من آن عارض افزودن | برین کز عشقم آگه گشته وجهی روشن است امشب | |
در آغوش خیالش جان غم فرسوده را با او | حجاب اندر میان نازکتر از پیراهنست امشب | |
ز بزم شحنه مجلس خدا را برمخیزانم | که نقد وصل دامن دامنم در دامنست امشب | |
دو چشم محتشم آماجگاه تیر پی در پی | ز پاس گوشهای چشم آن صید افکن است امشب |