سخنرانی شاهدخت اشرف پهلوی در دومین سمینار منطقهای سازمان زنان ایران در یزد ۹ اردیبهشت ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی ریاست عالیه سازمان زنان ایران در سفر دو روزه به استان یزد، دومین سمینار سازمان زنان ایران را که به مناسبت پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی و با عنوان «زن و آموزش» در یزد برپا شده، افتتاح کردند. والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی بعد از ظهر پنجشنبه به هنگام گشایش دومین سمینار سازمان زنان ایران فرمودند: تشکیل دومین سمینار منطقهای سازمان زنان ایران در سال ۲۵۳۵ با عنوان «زن و آموزش» در شهر تاریخی یزد به همه ما فرصت میدهد که امکانات و دستاوردهای خویش را ارزیابی و با گذشته مقایسه کنیم، موفقیتها و کمبودها را برشماریم و برای دستیابی به آیندهای هر چه بهتر و موفقیتآمیزتر به تبادل نظر بپردازیم. در طول بیست و پنج قرن تاریخ درخشان شاهنشاهی ایران، شمار زنانی که در سازندگی تاریخ و فرهنگ این سرزمین سهمی داشتهاند کم نیست. در این گذشته غرورآفرین، کشور ما در بین زنان، شاهد چهرههای درخشان بسیاری در زمینه شعر و ادب، سیاست، هنر و دیگر رشتههای اجتماعی و فرهنگی بوده است. هر نقطه روشنی در این گذشته درخشان و هر حرکت اجتماعی در این سرزمین که به یک دگرگونی بنیانی در روند تاریخ ما انجامیده با همکاری و مشارکت زنان میسر گردیده است.
در خلال قرون هیجدهم و نوزدهم در کشورهایی نظیر ایران که علیرغم موقعیت حساس جغرافیایی از داشتن حکومتهای بیدار و توانا محروم بود و سیاستهای استعماری به اقتضای مصالح خود این قبیل مناطق را هر چه ضعیفتر و عقبماندهتر میخواست، حقایق بسیاری دگرگون شد و طرز تفکر جامعه نسبت به زن تغییر کرد و به مرور به صورت سنتهای ارتجاعی و بازدارنده درآمد و کار به جایی رسید که زنان در ردیف محجورین و حاشیهنشینان اجتماع بشمار آمدند. هر کوششی در راه اعتلای شخصیت زنان در این دوره مانند ایجاد مدارس و کانونهای آموزشی برای زنان با مخالفتهای سرسختانه و شکننده کهنهاندیشان و بیخبران از اوضاع جهان و ناآشنایان به مصالح اجتماع، خنثی شد و تلاش روشنفکران در این زمینه عقیم ماند. زن ایرانی در آن زمان هویت و شخصیت سازنده خود را از یاد برد و گوشه نشینی اختیار کرد. نیمی از نیمی از جمعیت ایران که میتوانست منشاء فعالیتهای بسیار قرار گیرد در تاریکی و سکوت فرورفت و در سازندگی جامعه و محیط و سرنوشت خود هیچگونه دخالتی نداشت. طرز تفکرهای قشری و عقبمانده، آموزش و اصولاً هرگونه پیشرفت را شایسته و درخور مردان میدانست و زنان را به عزلت گزیدن و بیخبری محکوم میکرد. اراده توانای پدرم اعلیحضرت رضاشاه کبیر که همه عوامل و امکانات را برای سازندگی و پیشرفت ایران میخواست، غبار تیره فراموشی را از چهره زنان ایران زدود و راه آینده آنان را هموار ساخت.
از آن پس در کالبد زن ایرانی نیروی تازهای دمیده شده و اجتماع، حیاتی تو آغاز کرد. نخست تعداد مدارس دخترانه افزایش یافت و آموزشگاههای جدیدی برای زنان گشوده شده، زیرا پدرم به آموزش به عنوان رکن اصلی پیشرفت و سازندگی اعتقاد و ایمان راسخ داشت. توسعه مدارس دخترانه در ایران بتدریج خلاء فکری زنان را از نظر آموزشی برطرف ساخت. وجود این طرز تفکر که تحصیل دانش تنها در انحصار مردان است رفته رفته تغییر کرد و جامعه ایرانی به ارزش وجود زن و نقش او در پیشبرد هدفهای جامعه پی برد. آنگاه پدرم با صدور فرمان رفع حجاب و گشودن درهای دانشگاه و مؤسسات عالی آموزشی به روی زن ایرانی گام مؤثر دیگری در زمینه تأمین آموزش زنان برداشت. این اقدام بزرگ سالها بعد، با انقلاب شاه و مردم در زمان برادر تاجدارم شاهنشاه آریامهر و فرمان آزادی زنان و مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، تکمیل شد و ابعادی تازه یافت. زن ایرانی از آن پس اهمیت نقش خود را در جامعه بازشناخت و بخاطر بهسازی زندگی خویش تلاشی تازه آغاز کرد. از آن پس زن به عنوان قاضی دادگستری، افسر ارتش، پزشک، پرستار، آموزگار، مهندس، صنعتگر، مددکار اجتماعی و امثال آن شایستگی و توان خویش را در کارهای اجتماعی به اثبات رسانید. خدمت هزاران دختر سپاهی انقلاب در روستاها و شهرکها، دانش، بهداشت و بهزیستی را به قلب مناطق دور برد و چراغ روشنیبخش زندگی را برافروخت.
جامعه جهانی امروز با دستآوردهای تازهاش در پناه دانش به پویایی بیسابقهای نیاز دارد. در عصری که معیارها و باورهای بشری را هر روز اعلام نظریهای و کشف مجهولی درهم میریزد و معیار و باوری نو بجای آن مینشیند، نمیتوان نسبت به کسب دانش و آگاهی بیتفاوت ماند و خود را بیگانه نشان داد.
آموزش زنان کشور باید مطابق با خواستهها و نیازهای اجتماع و دگرگونیهای صنایع و تکنولوژی جدید انجام گیرد. برخلاف آنچه مرسوم و معلوم است، تنها پرداخت به رشتههای نظری و سنتی دانش برای زنان آن هم در فضای صنعتی جامعه امروز، کافی نیست. باید همگام با تقویت نیروی انسانی از دیدگاه علوم نظری، جمعیت فعال را هر چه بیشتر و گستردهتر در جهات فنی و صنعتی نیز آموزش داد و زنان از این قاعده مستثنی نیستند. افسانه برتری مردان نسبت به زنان دیرگاهی است به فراموشی سپرده شده و امروز جهانیان پی بردهاند که در شرایط مساوی هیچ تفاوتی بین زن و مرد از نظر هوش و قدرت فراگیری وجود ندارد.
از سوی دیگر، کشور ما به جهت تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیش از هر زمان دیگر به نیروی انسانی زبده و پرورشیافته نیاز دارد. زنان باید اهمیت و حساسیت زمان را باز شناسند و در راه رسیدن به هدفهای عالیتر کوشش کنند. در این راه آموزش یکی از حساسترین و سازندهترین پایههای شخصیت افراد جامعه شهری و روستایی است. بدون آموزش حساب شده و هماهنگ با نیاز روز نمیتوان به دگرگونیهای جامعه شکلی مطلوب بخشید. منظور از آموزش افزودن به توده کم سواد نیست. فرا گرفتن خواندن، نوشتن و حساب کردن، البته برای هر کس اعم از زن و مرد لازم است، ولی هدف آموزش، دستیابی به آن درجه از شناخت است که شخص را قادر سازد در دگرگونی خود و محیط زندگی خود مؤثر باشد، ناسازگاریها و ناهماهنگیهای جامعه را تشخیص دهد و برای رفع مشکلات چارهجویی کند. قدرت تصمیم گیری و دخالت مستقیم در سرنوشت خود از چنین شناختی حاصل میشود.
در سمینار بندرعباس که موضوع اصلی گفت و گو در آن «زن و سیاست» بود، نقش آموزش در پیشرفت فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مورد بحث قرار گرفت. اکنون باید به این نکته توجه کنیم که موفقیت زنان در همه رشتهها و همه فعالیتها بدون آموزش لازم امکانپذیر نیست. طی سالهای گذشته تعداد دختران دانشآموز و دانشجو در ایران رشدی پیوسته داشته است. تنها طی ۱۵ سال گذشته، تعداد زنان دانشگاه دیده افزایشی در حدود ۱۸ برابر را نشان میدهد و این یک نقطه روشن در حیات اجتماعی و فرهنگی زنان کشور ما است، ولی با وجود همه این تلاشها و پیشرفتها، نسبت زنان باسواد به مردان باسواد هنوز تفاوت فاحشی را به نفع مردان نشان میدهد. امیدوارم با کوشش پیگیر در امر پیکار با بیسوادی که قریباً به صورت یک جهاد ملی کلیه نیروها را بکار خواهد گرفت، این نابرابری از میان برود.
علت تفاوت موجود در آموزش تنها اهمال خود زنان نیست. طرز تفکرهای غلط ناشی از جهانبینیهای پوسیده، زنان را وابسته به خانه میانگارد و برای آنان ارزشی در حدود و ثغور ارزش اصلی انسانها قائل نیست. این طرز تلقی که زنان هنوز جزیی از لوازم خانه بشمار میروند، امروز در گوشه و کنار دنیا و حتی در کشورهای پیشرفته و روشنفکر نیز دیده میشود. اینان تمامی وظیفه زنان را در چهارچوب خانه و نیازهای آن محدود میدانند، حتی اگر این نظریه را تز حدود منطقی آن، یعنی تربیت فرزندان شایسته اجتماعی بپذیریم، نباید فراموش کنیم که مادر هر چه روشنبینتر و دانشمندتر باشد، مسلماً فرزندانی شایستهتر و لایقتر در دامان خود خواهد پرورد.
دستآوردهای ما در دوران اخیر موجب کمال سرافرازی و افتخار است ولی بدیهی است که هنوز نتوانسته است عقب ماندگیهای چند قرن گذشته را جبران کند و ما ناگزیریم که برای همگامی با جهان پیشرو و رسیدن به هدفهای عالی که برای کشور خود در نظر داریم، به سرعت پیشرفت خود بیفزاییم. با توجه به آنچه گذشت، زنان ایران باید با شناخت هوشیارانه ارزش و اعتبار خویش دست در دست هم نهند و در زمینه آموزش خواهران خود بیش از پیش بکوشند. سازمان زنان ایران طی چند سال اخیر با تمام قوا در شکل دادن به کلیه فعالیتهایی که به اعتلای مقام زن میانجامد، کوشیده است. ایجاد یک محیط سالم و بارور تنها با همکاری همه زنان کشور امکانپذیر است. زنان دانشگاه دیده و روشنفکر، در راه ارشاد خواهران خویش باید تمام قدرت و امکانات موجود را بکار گیرند. سازمان زنان ایران همواره آماده است تا این تلاشها را که به فعال ساختن نیمی از جمعیت ایران یاری میکند شکل دهد و ثمربخش سازد.
امسال که ملت ایران با حقشناسی پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی را جشن میگیرد، شایسته است با مروری بر گذشته این سرزمین، وضع زنان را پیش از این دوران بخوبی بررسی نماید، آنگاه تحولات و پیشرفتهای زنان را طی پنجاه سال اخیر بازنگرد و سپس درمورد این پیشرفتها داوری کند. پیشرفتهای مهمتر و افقهای روشنتری در برابر ما قرار دارند که من تحقق آن را وابسته به همکاری بیدریغ زنان و مردان میدانم و امیدوارم از راه آموزش و پرورش استعدادها و توانهای بالقوه به موفقیتهای هر چه بیشتر نائل آییم.