بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی دبیرکل و هیات رییسه شورای عالی و هموندان کمیته مرکزی حزب مردم ۱۰ شهریور ماه ۱۳۵۲
سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | تصمیمهای مجلس |
بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی دبیرکل و هیات رییسه شورای عالی و هموندان کمیته مرکزی حزب مردم ۱۰ شهریور ماه ۱۳۵۲
(در کاخ سعدآباد)
البته نظریات مرا میدانید که برای داشتن حکومت مشروطه پارلمانی و رژیمی که در عین حفظ آزادیهای دمکراتیک فردی، هیچگاه مملکت و مردم و جامعه دستخوش هرج و مرج و یا احیاناً مثل بعضی ممالک دیگر گرفتار کودتاهای هر روزه نظامی و یا رژیمهای دیکتاتوری نشوند، تحزّب و قبول کردن این امر ضروری است که مردم بوسیله نمایندگان شان و احزابی که به آن وابستگی دارند با قبول اصل اکثریت یعنی نصف بعلاوه یک رأی، زندگی آزاد و مطمئن و با ثباتی را دنبال کنند، ولی معنی این اکثریت نصف بعلاوه یک چیست؟
چطور ممکن است که ۴۹ درصد مردم حکومت ۵۱ درصد مردم را قبول کنند؟
این فقط موقعی امکان دارد که اساس کار و زندگی مردم تأمین شده باشد، یعنی دادگستری کار خودش را انجام بدهد، یعنی مردم بدانند وقتی که به یک دستگاه میآیند بین فقیر و غنی فرقی نیست، یعنی قوانین کشور اساسش برای همه نوشته شده و منافع اکثریت مردم به هر صورت محفوظ است. حالا اگر سلیقه عدهای کمی این طرف یا کمی آن طرف تر باشد هیچکدام وضع کشور را زیر ور رو نمیکند و از بنیان عوض نمینماید، اما اگر بنا بود یک اکثریت ۵۱ درصد میخواست میل خودش را تحمیل کند و فقط به نفع یک طبقه کار کند، آن دیگر قضیه اکثریت ۵۱ درصد نمیشد، آنوقت یک دیکتاتوری میشد که خوشبختانه در کشور ما از این چیزها در میان نیست، بلکه به عکس در هر کاری که انجام میشود فقط منافع اکثریت مردم در نظر گرفته میشود، کما اینکه همین چند هفته پیش که اصرار داشتم لایحه درخت تصویب شود و حتی در این مورد تأکید هم میکردم، چند روز قبل در روزنامهها دیدم که در اتریش قانونی گذشته است که هر کس درختی را بیندازد باید ده هزار دلار جریمه بدهد. جریمهای که ما تعیین کردیم شاید به نظر عدهای عجیب آمده، و حال آنکه در اتریش جریمه ده هزار دلاری برای یک درخت تعیین شده است، در صورتی که تمام آن کشور جنگل است. البته تا موقعی که من هستم مواظب این مسائل هستم، ولی هدف من در زندگی این است که این دورههای نوسانی که تاریخ ایران را کاملاً مشخص کرده به ثبات تبدیل شود. دوره نوسانی مثل حوادثی که طی چند سال در اواخر دوران صفویه روی داد و در آن موقع یک نادر شاه و یک شاه سلطان حسین داشتیم که وضع ما را از کجا به کجا رساندند. از آن نزدیکتر واقعه شهریور ۱۳۲۰ بود که به بهانه وجود ستون پنجم در ایران، بیگانگان هدف اصلی خود را که اشغال کشور بود عملی کردند.
به این جهت اکنون آمال و آرزوی من این است که جامعه ایران بوسیله تشکیلات حزبی تربیت سیاسی بشود تا انشاءالله وضع کشور برای همیشه ثابت بماند.
خوب، اشخاصی که بر سر کار هستند به نسبت لیاقت و تبحر خود گاهی بالا و گاهی پایین میروند، اما نه اینکه یکباره بالا بروند و ناگهان معلق زده و سرنگون بشوند. انجام این امر تنها بوسیله رژیم پارلمانی حزبی امکان پذیر است. من تا عمر دارم و در کارها نظارت دارم کوشش خواهم کرد که این کار عملی بشود، البته کوشش من کافی نیست. همه احزابی که مؤمن و معتقد به این اصول هستند باید سعی بکنند که وظیفه خودشان را انجام بدهند، یعنی بیشتر در افکار مردم رسوخ کنند و با مردم تماس داشته باشند و مردم هم به آنها اعتماد کنند و جداً قبول نمایند که منافع آنها و طرز فکر آنها را یکی از این تشکیلات منعکس میکند. البته حزب اقلیت بودن، هم مشکل است و هم آسان، مشکل است از این جهت که در کشوری که اینطور رو به پیشرفت است ایراد گرفتن زیاد آسان نیست مگر اینکه انسان وارد جزئیات بشود. آسان است برای اینکه از هر چیزی اصولاً میتوان ایراد گرفت، منتها تشخیص آن با شماست که چطور از معایبی که حتماً وجود دارد بتوان انتقاد کرد. شاید نقص ما بیشتر از عیب ما باشد. بنابراین نواقص مان را چطور پیدا کنیم بدون اینکه عنوان کردن آن لطمهای به اساس مملکت بزند. برای انجام این منظور در استعمال کلمات باید کاملاً حس مسئولیت داشته باشید بدون اینکه از گرفتن ایراد کوچکترین ملاحظهای بکنید. ایراد وقتی وجود داشته باشد باید گرفت، منتهی با چه لفظی؟ این امر فکر میکنم رمز و اساس کار شما باید باشد. به هر حال هیچ دلیلی وجود ندارد که مرا از تحزّب منصرف کند، زیرا بدون شک آتیه ما به بهترین وجه از طریق تحزّب و رژیم پارلمانی و انتخاب نماینده مردم بوسیله حزب تأمین خواهد شد. با پیش بینیهایی که درباره رسیدن کشور به تمدن بزرگ میکنیم تمام ایدهآلهای ما بوسیله ملتی که از نعمت سواد کامل و از عدالت اجتماعی به حداکثر بهرهمند باشد امکان پذیر است. سیاست دیگری هم که پیوسته به دنبالش هستیم شرکت همه مردم در هر نوع فعالیت مملکتی است، چه فعالیتهای ملی، چه شرکت در منافع مادی کشور. من میخواهیم زارع ایرانی یا بطور انفرادی یا از طریق شرکت تعاونی و شرکت سهامی زراعی از منافع تلاش خود برخوردار شود. همچنین میخواهم سهام کارخانجاتی را که اکنون به مردم عرضه میکنیم اول به کارگر و بعد به کارمند کارخانه و سپس به سایرین بدهیم، در میان جمع سایرین هم قبل از همه باید زارعین قرار داشته باشند، و چرا نه؟ چرا زارع و کارگر در یک کارخانه سهیم نباشند. البته منفعت نهایی آنها در این است که اساس کار اقتصاد کارخانجات خوب بچرخد تا منفعت همه تأمین شود، نه اینکه فقط به فکر منفعت فردی و شخصی خود باشند. برای شرکت مردم در امور مادی و معنوی وسائل متعددی وجود دارد. قسمت معنوی که شامل تعاونیهای روستایی و شرکتهای زراعی میشود باید در همه آنها انتخابات حقیقی صورت گیرد. دولت و دستگاهها نیز در صورت لزوم باید به آن واحدها افراد متخصص و فنی بدهد، به دلیل آنکه ما معمولاً دیدهایم که وقتی مردم کسی را انتخاب میکنند بهترین افراد را انتخاب میکنند، مثل اعضاء خانههای انصاف و شوراهای داوری. مگر همین خانههای انصاف که اغلب افرادش در آغاز کار بیسواد بودند بهترین آراء را صادر نکردند؟ تا آن جا که حتی قضات تعجب میکردند که رأی به این خوبی چگونه صادر شده است، زیرا ایرانی هم با هوش است و هم با منطق.
اکنون دیگر مردم به طرق مختلف امکان شرکت در زندگی معنوی و سیاسی خودشان را پیدا کردهاند و با این حال روز بروز ما امکانات آنها را بیشتر میکنیم و مسلماً روز بروز به تناسب اینکه مردم با سوادتر و علاقمندتر به کارهای خود میشوند با آزادی بیشتر به پای صندوقهای رأی میروند. در مورد زندگی مادی هم ما به دنبالش هستیم تا منافع ملت ایران را به حداکثر تأمین کنیم. به هر صورت امیدوارم که حزب شما به تناسب زحمتی که میکشد و لیاقتی که به خرج میدهد منعکس کننده افکار مردم و کسانی باشد که در احزاب دیگر عضویت ندارند. شما باید طوری خط مشی و فلسفه سیاسی خود را به مردم عرضه کنید که عدهای به شما گرایش پیدا کنند. این مطلبی است که انشاءالله در آینده ناظر و شاهد چگونگی آن خواهیم بود.