سعدی (غزلیات)/من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۱۵ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم)
از سعدی
'


من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم مگر ببینمت از دور و گام برگیرم من این خیال نبندم که دانه‌ای به مراد میان این همه تشویش دام برگیرم ستاده‌ام به غلامی گرم قبول کنی و گر نخواهی کفش غلام برگیرم مرا ز دست تو گر منصفی و گر ظالم گریز نیست که دل زین مقام برگیرم ز فکرهای پریشان و بارهای فراق که بر دلست ندانم کدام برگیرم گرم هزار تعنت کنی و طعنه زنی من آن نیم که ره انتقام برگیرم گرم جواز نباشد به بارگاه قبول و گر مجال نباشد که کام برگیرم از این قدر نگریزم که بوسی از دهنت اگر حلال نباشد حرام برگیرم