سعدی (غزلیات)/امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس
' | سعدی (غزلیات) (امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس) از سعدی |
' |
امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس پستان یار در خم گیسوی تابدار چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس یک شب که دوست فتنه خفتست زینهار بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح یا از در سرای اتابک غریو کوس لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود برداشتن بگفته بیهوده خروس