محتشم کاشانی (غزلیات)/به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۴ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' محتشم کاشانی (غزلیات) (به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ)
از محتشم کاشانی
'


به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ چنان که ز وصل آن چنان ندارم حظ به غیر حیرت عشقت چه باعث است ای گل که چشم دارم و از گلستان ندارم حظ ز بس که خورده‌ام از قاصدان فریب اکنون به هیچ مژده من بدگمان ندارم حظ نوید عمر ابد هم به گوش ناخوش نیست که بی تو بس که به جانم ز جان ندارم حظ به مزدی سفرم کاش خانمان سکون که از وطن من بی‌خانمان ندارم حظ زهم ببر ز من ای همزبان که من بی او زبان ندارم و از هم زبان ندارم حظ ره جهان دگر محتشم کنون سر کن که بهر عمر چنین زین جهان ندارم حظ