محتشم کاشانی (غزلیات)/آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۸ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' محتشم کاشانی (غزلیات) (آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش)
از محتشم کاشانی
'


آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش و آن خیرگی و طرف کله برشکستنش آن تیر غمزه پرکش و از منتظر کشی است موقوف صد کمان ز کمانخانه جستنش سروی است در برم که براندام نازنین ماند نشان ز بند قبا چست بستنش سر رشته‌ی رضا به دل غیر بسته یار اما چنان نبسته که به توان گسستنش باشد کمینه بازی آن طفل بر دلم بر همزدن دو چشم و به صد نیش خستنش صیدیست محتشم که به قیدی فتاده لیک مرگیست بی‌تکلف از آن قید رستنش