محتشم کاشانی (غزلیات)/اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی) از محتشم کاشانی |
' |
اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی ز بیدادی که بر من کرده باشی منفعل گردی مکن چون لاله چاکم در دل پرخون که میترسم در و داغ وفای خود به بینی و خجل گردی دلت روشنتر از آیینهی صبح است میخواهم که بر تحقیق مهرم یک نفس بر گرد دل گردی چو بیجرمی به تیغ بیدریغم میکنی بسمل چنان کن باری ای نامهربان کز من بحل گردی تو ای مرغ دل از پروانه خود کم نه و باید که تا جانباشدت بر گرد آن شمع چه گل گردی رقیبان چون گسستی از دلش سررشتهی مهرم الهی با نصیب از وصل آن پیمان گسل گردی اگر خواهی ز گرد غیر خالی کوی آن مه را به گردش محتشم چون باد باید متصل گردی