محتشم کاشانی (غزلیات)/دلا زان گل بریدی خاطرت آسود پنداری
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۰۹ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (دلا زان گل بریدی خاطرت آسود پنداری) از محتشم کاشانی |
' |
دلا زان گل بریدی خاطرت آسود پنداری تو را با او دگر کاری نخواهد بود پنداری تو بر خود بستهای یک باره راه اشگ ای دیده نخواهد کرد دیگر آتش من دود پنداری تو تحسین خواهی ای ناصح که منعم کردهای زان در به خوش پندی من درمانده را خشنود پنداری فریبی خوردهای ای غیر از آن پرکار پندارم که خود را باز مقبول و مرا مردود پنداری رسید و به اعتاب از من گذشت آن ترک نازک خود دعایی گفتمش در زیر لب نشنود پنداری مقرر کرده بهر مدعی مشکلترین قتلی ز یاران خواهد این خدمت به من فرمود پنداری چو بر درد جدایی محتشم گردیدهای صابر به صبر این درد پیدا میکند بهبود پنداری