محتشم کاشانی (غزلیات)/ساربان بر ناقه میبندد به سرعت محملی
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۱۲ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (ساربان بر ناقه میبندد به سرعت محملی) از محتشم کاشانی |
' |
ساربان بر ناقه میبندد به سرعت محملی چون جرس ز اندیشه در بر میطپد نالان دلی محمل آراییست یکجا گرم با صد آب و تاب جای دیگر آه سرد و گریهی بیحاصلی یک طرف در نیت پرواز باز جان شکار یک طرف در اضطراب مرگ مرغ بسملی شهر ویران کردهای را باد صحرا در دماغ باد در کف چون گل از وی بیدلی پا در گلی وای بر صحراییان کز شهر بیرون میرود بیترحم صید بندی ناپشیمان قاتلی سیل اشگ من گر افتد از پی این کاروان ز افت طوفان خطر گاهی شود هر منزلی از بنیآدم ندیدم محتشم مانند تو وصل را نامستعدی انس را ناقابلی