محتشم کاشانی (غزلیات)/باز علم زد ز بیابان عشق

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۴ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' محتشم کاشانی (غزلیات) (باز علم زد ز بیابان عشق)
از محتشم کاشانی
'


باز علم زد ز بیابان عشق کرد جنیبت کش سلطان عشق باز رسید از پی هم کوه کوه موج قوی جنبش طوفان عشق باز صلا زد به دو کون و کشید فتنه‌ی جهان تا به جهان خان عشق باز به گوش مه و کیوان رسید غلغله از ساحت ایوان عشق باز دل آن فارس مطلق عنان رخش جنون تاخت به میدان عشق باز محل شد که به جان بشنوند مور و ملخ حکم سلیمان عشق باز ز معزولی عقل و خرد دور جنون آمد و دوران عشق ای دل نوعتهد کنون ز اتحاد جان من و جان تو و جان عشق محتشم ازبهر بتان قتل تو حکم مطاع است ز دیوان عشق