محتشم کاشانی (غزلیات)/دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۱۰ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم) از محتشم کاشانی |
' |
دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم رفتم از شهر به صحرا و به دام افتادم مگر این باده همه داروی بیهوشی بود که من لجهکش از یک دو سه جام افتادهام آن چه قد بود و چه قامت که ز نظارهی آن تا دم صبح قیامت ز قیام افتادم به اشارت مگر احوال بگویم که چه شد که ز گویایی از آن طرز کلام افتادم هیچ زخمی نزد آن غمزه که کاری نفتاد من افتاده چگویم ز کدام افتادم من که بودم ز مقیمان سر کوی حضور از کجا آه به این طرفه مقام افتادم محتشم بوی جنونم همه کس فاش شنید چون درین سلسله غالیهی فام افتادم