سعدی (غزلیات)/نه آن شبست که کس در میان ما گنجد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۰۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (نه آن شبست که کس در میان ما گنجد)
از سعدی
'


نه آن شبست که کس در میان ما گنجد به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد کلاه ناز و تکبر بنه کمر بگشای که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد ز من حکایت هجران مپرس در شب وصل عتاب کیست که در خلوت رضا گنجد مرا شکر منه و گل مریز در مجلس میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد چو شور عشق درآمد قرار عقل نماند درون مملکتی چون دو پادشا گنجد نماند در سر سعدی ز بانگ رود و سرود مجال آن که دگر پند پارسا گنجد