اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/ای روشن از رخ تو زمین و زمان همه

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (ای روشن از رخ تو زمین و زمان همه)
از اوحدی مراغه‌ای
'


ای روشن از رخ تو زمین و زمان همه تاریک بی‌تو چشم همین و همان همه از خود ترا به چشم یقین دیده عاشقان و افتاده از یقین خود اندر گمان همه از مشتری به نقد، چو دلال، حسن تو زر برده و متاع تو اندر دکان همه در عالم از رخ تو نشانی شده پدید و افتاده عالمی ز پی آن نشان همه چشم تو عرضه کرده ز هر سو هزار ترک با ما نهاده تیر جفا در کمان همه دیدم که با تو ناله و فریاد سود نیست دادم به باد عشق تو سود و زیان همه چون غنچه در هوای تو یک بارگی دلیم چون بید نیستیم ز عشقت زبان همه کرد آشکار صورت خوبت هزار حسن و آن حسنها ز دیده‌ی صورت نهان همه چشم ترا به کشتن ما تیغ بر کمر ما را به جستن تو کمر بر میان همه گر کارکرد قهر تو، دادیم سر ز دست ور یار گشت لطف تو، بریدم جان همه از بس که پر شدم ز صفات کمال تو نزدیک شد که پر شود از من جهان همه در عرض دیدن تو دل تنگ اوحدی خطی به خون نبشته و ما در ضمان همه