اوحدی مراغهای (غزلیات)/چو بدیدی که: ز غشقت به چه شکل و به چه سانم
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (چو بدیدی که: ز غشقت به چه شکل و به چه سانم) از اوحدی مراغهای |
' |
چو بدیدی که: ز غشقت به چه شکل و به چه سانم نپسندم که: فریبی به فسون و به فسانم مکن از غصه زبونم، که نه بیدانش و دونم تو مرا گر نشانسی بشناسد کسانم ز رخت عهد نجویم، ز لبت شهد نجویم کارزوی عسلت کرد شریک مگسانم کس ندانم که تواند که: ز دردم برهاند تو کس شهر خودم کن، که نه از شهر خسانم در سر هر که ببینی، هوسی هست و هوایی در سر من هوس آن که: به پای تو رسانم به جز آن یاد نخواهم که در آید به ضمیرم به جز آن نام نشاید که بر آید به لسانم اوحدی رسم تو دانست و بدو میل نمودی به منت میل نباشد که نه رسمست و نه سانم