اوحدی مراغهای (غزلیات)/سر عشق از خرد برون باشد
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (سر عشق از خرد برون باشد) از اوحدی مراغهای |
' |
سر عشق از خرد برون باشد عشق را پیشرو جنون باشد چند گویی که: عشق بدبختیست؟ پس تو پنداشتی که چون باشد؟ گر تو بر خوان عشق خواهی بود خورشت خاک و باده خون باشد رقت چشم آرزومندان اثر حرقت درون باشد به نصیحت قرار کی گیرد؟ دل ، که از عشق بیسکون باشد کی به شاخ غمش رسد دستی؟ که نه در زیر این ستون باشد اوحدی، گر تو صد زبان داری عاشق بیدرم زبون باشد