اوحدی مراغهای (غزلیات)/دلم بر آتش هجران کباب کرد و برفت
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (دلم بر آتش هجران کباب کرد و برفت) از اوحدی مراغهای |
' |
دلم بر آتش هجران کباب کرد و برفت تنم به درد جدایی خراب کرد و برفت مرا به وصل خود آهسته وعدهای میداد ولی چه سود؟ که ناگه شتاب کرد و برفت بتی که دامن وصلش به چنگم آمده بود ز هجر نالهی من چون رباب کرد و برفت دو چشم او چه خطاها که داشت اندر سر! چو دید قامتش آنرا صواب کرد و برفت در آرزوی نگاری گداختم چو نبات که شکرش نمکم بر کباب کرد و برفت در آب و آتشم از هجر آنکه بیرخ خویش دلم پر آتش و چشمم پر آب کرد و برفت چو اوحدی ز رخش بوسه خواستم بیزر لبش مرا به خموشی به خواب کرد و برفت